دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 668 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 362 |
مقاله بررسی تفاسیر آیات قرآنی در زمینه مفاهیم ادبی، دینی در 362 صفحه ورد قابل ویرایش
انسان کامل
حمد:بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ(1)((به نام خداوند رحمتگر مهربان.))
? بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ? : همانا به واسطه صورت انسان کامل که جامع رحمت عامه (رحمانیه) و رحمت خاصه (رحیمیه) و مظهر ذات الهی به اعتبار جمیع صفاتش شروع کرده و می خوانم در این صورت انسانی همان اسم اعظم الهی است که حضرت رسول اکرم (ص) در حدیث «اوتیت جوامع الکلم و بعثت لأتم مکارم الاخلاق» به این مطلب اشاره فرموده اند زیرا کلمات همان حقائق موجودات و اعیان ثابته آنها می باشند و مکارم اخلاق، کمالاتی است که مصدر کارهای آنهاست که جملگی آنها در کون جامع انسانی گرد آمده است.
[اگر حروف بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را جدا از هم بنویسیم را جدا از هم بنویسیم 22 حرف است و اگر آنرا پیوسته بنویسیم 18 حرف ملفوظ دارد و 19 حرف مکتوب پس حروف مکتوب بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ] نوزده حرف می باشد که اشاره به آنها [هیجده هزار عالم= هر حرف در ازاء هزار عالم با تفاصیل آنها] و عالم انسانی می باشد و انسان با وجود اینکه متعلق به عالم حیوانی است اما به اعتبار شرافت و جامعیتش [نسبت به اسماء الهی یا حضرات چهارگانه دیگر] عالم دیگری است دارای شأن و جنسیت متفاوت از عالم حیوانی.
بقره:وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنّی جاعِلٌ فِی اْلأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ(30)((و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمین جانشینى خواهم گماشت»، [فرشتگان] گفتند: «آیا در آن کسى را مىگمارى که در آن فساد انگیزد، و خونها بریزد؟ و حال آنکه ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه مىکنیم؛ و به تقدیست مىپردازیم. » فرمود: «من چیزى مىدانم که شما نمىدانید. »))
? وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ? [و این گفتار ملائکه] به این دلیل بود که از ظهور حقایق الهی و اوصاف ربانی در انسان ناآگاه بودند که این ظهور به جهت وجود جهات الهی جمعی در برداشتن تمامی عوالم [شهادت و غیب] در درون انسان می باشد.
آلعِمرَان:نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ اْلإِنْجیلَ(3)
((این کتاب را در حالى که مؤیّد آنچه [از کتابهاى آسمانى] پیش از خود مىباشد، به حق [و به تدریج] بر تو نازل کرد، و تورات و انجیل را. . .))
? نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقّ? یعنی با تنزیل کتاب بر تو ترا به مرتبه به مرتبه و درجه به درجه ترقی داد کتابی که نشانگر علم توحید حق به اعتبار جمع همان عقل قرآنی است.
انعام:وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذی جاءَ بِهِ مُوسى نُورًا وَ هُدًى لِلنّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثیرًا وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُکُمْ قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ(91)(( و آنگاه که [یهودیان] گفتند: «خدا چیزى بر بشرى نازل نکرده»، بزرگى خدا را چنانکه باید نشناختند. بگو: «چه کسى آن کتابى را که موسى آورده است نازل کرده؟ [همان کتابى که] براى مردم روشنایى و رهنمود است، [و] آن را به صورت طومارها درمىآورید. [آنچه را] از آن [مىخواهید] آشکار و بسیارى را پنهان مىکنید، در صورتى که چیزى که نه شما مىدانستید و نه پدرانتان، [به وسیله آن] به شما آموخته شد. » بگو: «خدا [همه را فرستاده]»؛ آنگاه بگذار تا در ژرفاى [باطل] خود به بازى [سرگرم] شوند.))
? وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ? یعنی آنگونه که شایسته اوست او را نشناخته اند چرا که در تنزیه حق مبالغه به اندازه ای می کنند که او را از بندگانش دور کرده تا جایی که ممکن نیست چیزی از علم و کلامش بر بندگانش نازل گرد و اگر آنگونه که شایسته اوست او را میشناختند که وجود به واسطه اوست و جمله عالم غیب باطنیش و برای هر باطنی ظاهری وجود دارد پس چه مشکلی است که برخی از صفاتش بر مظهر بشری اش ظهور یابد بلکه برای علم باطنی و حکمت او مظهری جز انسان کامل وجود ندارد پس نبی به اعتبار صورت ظاهریش ظاهر حق است و به اعتبار باطنش باطن حق علمش را بر قلب او نازل ساخته و بر زبانش جاری می سازد تا خلق را به سوی ذات الهی دعوت کند و هرگز به دوگانگی نخواند مگر به اعتبار تفصیل در صفات حق اگر به اعتبار وحدت بنگریم چیزی جز او وجود ندارد- نه نبی و نه غیر او- اما اگر به اعتبار تفصیل صفات و اسمائش بنگریم پیامبری ظهور می یابد که تابع اسمی از انبیاء اوست و در مرحله بعد به اسمی از اسماء اوست و در مرحله بعد به اسمی از اسماء او تبدیل می شود و اگر این پیامبر دارای مقام نبوت تام باشد به اسم اعظم الهی تبدیل می گردد که درهای خزائن غیب و وجود و حکمتش جز به واسطه این اسم اعظم باز نمی گردد.
حجر:الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبینٍ(1)(( الف، لام، راء. این است آیات کتاب [آسمانى] و قرآن روشنگر.))
?وَ قُرْآنٍ مُبینٍ? که جامع و ظاهر کننده همه چیز می باشد.
بنی اسرائیل:قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ اْلإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیرًا(88)((بگو: «اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند، مانند آن را نخواهند آورد، هر چند برخى از آنها پشتیبان برخى [دیگر] باشند. »))
? قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ اْلإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ? چرا که استعداد کامل حمل آن مخصوص به توست و توئی که در حقیقت قطب عالم بوده و از آنچه از تو فوران می کند به آنها می رسد پس انجام این کار توسط آنان ممکن نبوده و توان تحمل آنرا ندارند و به همین دلیل است که بیشترشان از پذیرش آن امتناع می ورزند.
کهف: فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفًا(6)(( شاید، اگر به این سخن ایمان نیاورند، تو جان خود را از اندوه، در پیگیرىِ [کار]شان تباه کنى.))
? فَلَعَلَّکَ باخِعٌ? [باخع یعنی] هلاک کردن.
? نَفْسَکَ? یعنی به خاطر شدت شوقت به هدایت آنان و تأسف از رویگردانیشان [خودت را هلاک مگردان توضیح اینکه] مهربانی و رحمت به خلق از لوازم محبت الهی و نتیجه آن است. و چون آن حضرت حبیب الله بودند پس از لوازم محبوبیت آن حضرت محبت او به مردم- به خاطر خداوند- بود همچنانکه فرمود: «یحبهم و یحبونه» پس در نتیجه هرکس که خدا را بیشتر دوست بدارد محبت و مهربانیش به خلق بیشتر خواهد بود چرا که محبت به مردم ظل محبت الهی است پس خلق به منزله فرزندان و نزدیکان او و بلکه به منزله اعضاء و جوارح او می باشند پس به این دلیل است که تأسفش به اندازه ای زیاد است که نزدیک است حضرت را بکشد.
طه: اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ لَهُ الأَسمَاءُ الحُْسنى(8) خدایى که جز او معبودى نیست [و] نامهاى نیکو به او اختصاص دارد.
? لَهُ الأَسمَاءُ الحُْسنى? معنی آیه اینکه ما قرآن را از کسی نازل کردیم که متصف به جمیع صفات جمالیه و جلالیه است و از جمعیت ذاتیه ات بهره مند شده است وگرنه پذیرش و تحمل آن برایت مقدور نبود چرا که اثر با مؤثر و صادره با مصدر متناسبند پس چون مصدر آن ذات موصوف به جمیع اسماء حسنی است لازم است که پذیرنده نیز که تویی متصف به جمیع آنها باشی.
انبیاء:* وَ لَقَدْ ءَاتَیْنَا إِبْرَهِیمَ رُشدَهُ مِن قَبْلُ وَ کُنَّا بِهِ عَلِمِینَ(51)((و در حقیقت، پیش از آن، به ابراهیم رشد [فکرى]اش را دادیم و ما به [شایستگى] او دانا بودیم.))
? وَ لَقَدْ ءَاتَیْنَا إِبْرَهِیمَ? روح.
? رُشدَهُ? [یعنی رشد] مخصوص به او و آنچه که شایسته اوست که همان هدایت به سوی توحید ذاتی و مقام مشاهده خلیلیت حق است.
? مِن قَبْلُ? قبل از مرتبه قلب و عقل که از لحاظ شرف و عزت بر آنها برتری دارد.
? وَ کُنَّا بِهِ عَلِمِینَ? یعنی کمال و فضیلتش را به خاطر شأن عالی اش جز من نمی داند.
انبیاء:قَالَ لَقَدْ کُنتُمْ أَنتُمْ وَ ءَابَاؤُکمْ فى ضلَلٍ مُّبِینٍ(54)قَالُوا أَ جِئْتَنَا بِالحَْقِّ أَمْ أَنت مِنَ اللَّعِبِینَ(55)قَالَ بَل رَّبُّکمْ رَب السمَوَتِ وَ الأَرْضِ الَّذِى فَطرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى ذَلِکم مِّنَ الشهِدِینَ(56)وَ تَاللَّهِ لأَکیدَنَّ أَصنَمَکم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِینَ(57)فَجَعَلَهُمْ جُذَذاً إِلا کبِیراً لهَُّمْ لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ(58)(( گفت: «قطعاً شما و پدرانتان در گمراهى آشکارى بودید. » گفتند: «آیا حق را براى ما آوردهاى یا تو از شوخىکنندگانى؟» گفت: «[نه] بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمانها و زمین است، همان کسى که آنها را پدید آورده است، و من بر این [واقعیت] از گواهانم. و سوگند به خدا که پس از آنکه پشت کردید و رفتید، قطعاً در کار بتانتان تدبیرى خواهم کرد. » پس آنها را -جز بزرگترشان را- ریز ریز کرد، باشد که ایشان به سراغ آن بروند.))
? فى ضلَلٍ مُّبِینٍ? یعنی در حجابهای نوری حق بوده و به مرتبه عین ذات نرسیده اند [و به عبارت دیگر] آنان پرده نشین برزخهای صفاتی اند که به سوی حقیقت احدیت و استغراق در دریای هویت حق تعالی راهی ندارند.
?أَ جِئْتَنَا بِالحَْقّ? یعنی آیا چیزی را که آورده ای به واسطه حق بوده و گوینده اصلی حق تعالی است یا اینکه از جانب خودت است و گوینده آن توئی که در آن صورت گفتارت از روی سرگرمی است و حقیقتی در آن نیست [و به عبارت دیگر] اگر این سخن را از جانب حق می گوئی و سالک طریق اوئی که سختی راست و حتمی است که به واسطه آن از ما برتری و اگر از جانب خودت است که ما از تو برتریم.
? بَل رَّبُّکمْ? یعنی آورنده و گوینده پروردگارتان است همان که با ایجاد و قوام بخشی و حیات و سلوک و نبوت و تعلیم خود پرورنده همه مخلوقاتش می باشد.
? وَ أَنَا عَلى ذَلِکم? که گوینده حقیقی حق تعالی است که رب جمله خلائق است.
?مِّنَ الشهِدِینَ? شهودی که در اینجا ذکر شد، شهود ربوبیت حق تعالی است و گونه [در صورتی که شهود ذاتی بود] از واژه «انا» استفاده نمی کرد چرا که شهود ذاتی فنای محض است که در آن از انیت و دوگانگی خبری نیست و این دوگانگی بعد از فناست که در آن مقام آورنده و گوینده حق تعالی است که خالق جمله خلائق است.
? لأَکیدَنَّ أَصنَمَکم? یعنی صورت اشیاء و اعیان موجوداتی را که خود را صرف خلق و حفظ و اداره آنها نموده اید محو خواهم کرد اما وجودشان را بعد از بازگشت از عین احدیت ذاتیه و روی آوری به سوی کثرت صفاتی خود قبول خواهم کرد.
? فَجَعَلَهُمْ? به وسیله قهر ذاتی و شهود عینی حق تعالی.
?جُذَذاً? یعنی قطعات متلاشی فانی.
? إِلا کبِیراً لهَُّمْ? که همان عین باقی است که حضرت ابراهیم به واسطه آن خلیل نامیده می شود [وگرنه به مقام حبیب الله می رسید]
?لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ? یعنی اینکه از او [یا عین باقی حضرت ابراهیم] کسب فیض و نور علم نمایند همچنانکه او از حضرت حق نموده است.
حج:الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیرًا وَ لَیَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ(40)(( همان کسانى که بناحق از خانههایشان بیرون رانده شدند. [آنها گناهى نداشتند] جز اینکه مىگفتند: «پروردگار ما خداست» و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض دیگر دفع نمىکرد، صومعهها و کلیساها و کنیسهها و مساجدى که نام خدا در آنها بسیار برده مىشود، سخت ویران مىشد، و قطعاً خدا به کسى که [دین] او را یارى مىکند، یارى مىدهد، چرا که خدا سخت نیرومند شکستناپذیر است.))
? یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ? [یاد خدا به وسیله اسم اعظم] به واسطه تخلق به اخلاق الهی و اتصاف به صفاتش و دریافت اسرار او و فنا در ذاتش صورت می گیرد.
فرقان:وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فی کُلِّ قَرْیَةٍ نَذیرًا(51)(( و اگر مىخواستیم قطعاً در هر شهرى هشداردهندهاى برمىانگیختیم.))
? وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فی کُلِّ قَرْیَةٍ نَذیرًا? یعنی از کمال مطلقت که مردم را به وسیله آن به سوی حق فرامی خوانی بر افراد دیگر ارزانی می داشتم و براساس اختلاف استعداد اصناف مردم بر آنها پیامبرانی می گماردم همچنانکه فرمود (ولکل قوم هاد) سپس برای هر گروهی پیامبر متناسب با آنها را برگزیدیم همچنانکه قبل از حضرت رسول اکرم (ص) حضرت موسی (ع) را بر بنی اسرائیل و شعیب را بر اهل مدین و اصحاب ایکه مبعوث نمودیم پس مجاهده ات را آسان نمودیم چرا که مجاهده بر حسب کمال است و هرچه که کمال بزرگتر باشد مجاهده نیز بالاتر خواهد بود چرا که حضرت حق هر گروهی را به اسمی از اسمائش تربیت می کند پس هنگامی که فرد ؟؟؟ مظهر جمیع صفات و متحقق جمله صفات است مجاهده او همراه با همه گروه های امتش و با جمیع صفات الهی لازم است اما ما به خاطر بزرگواری ات و اینکه تو انسان کامل مطلق و قلب اعظم و حائز مقام خاتمیتی در تو اینگونه نخواستیم.
فیض اقدس
بقره:لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْرًا کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ(286)((خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایىاش تکلیف نمىکند. آنچه [از خوبى] به دست آورده به سود او، و آنچه [از بدى] به دست آورده به زیان اوست. پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر، پروردگارا، هیچ بار گرانى بر [دوش] ما مگذار؛ همچنانکه بر [دوشِ] کسانى که پیش از ما بودند نهادى. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تویى؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز کن.))
? لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها? یعنی جز آنچه می توانند بر آنها تکلیف نمی نهد و طاقتشان را طاق نکرده و از استعدادشان کم نگذارده پس بهره هر فرد از مکاشفات و تجلیات الهی مطابق میزان استعداد ازلی است که به واسطه فیض اقدس به او بخشیده شده.
رعد:اللّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثى وَ ما تَغیضُ اْلأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ(8)((خدا مىداند آنچه را که هر مادهاى [در رحم] بار مىگیرد، و [نیز] آنچه را که رَحِمها مىکاهند و آنچه را مىافزایند. و هر چیزى نزد او اندازهاى دارد.))
? کُلُّ شَیْءٍ? از کمالات
?عِنْدَهُ بِمِقْدار? معین و براساس قابلیت [به تاویل دوم] استعداد و قوه هر چیزی براساس استعداد مقدر او در ازل است که این استعداد به واسطه فیض اقدس حق بوده و کم و زیاد نمی گردد و معنی (لکل قوم هاد) حق تعالی است همچنانکه فرمود ( انک لا تهدی من اجبت ولکن الله یهدی من یشاء) و این امر به واسطه علم ازلی او به میزان کم وزیاد استعدادها می باشد پس کمالاتش را براساس استعدادها مقدر می فرماید.
مریم: لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا(94)(( و یقیناً آنها را به حساب آورده و به دقت شماره کرده است.))
? لَقَدْ أَحْصاهُمْ? در ازل به واسطه ایجاد اعیان و استعدادهایشان به وسیله فیض اقدص و نیز ایجاد تعیناتشان به وسیله علم خویش.
? وَ عَدَّهُمْ عَدًّا? پس ماهیات و حقایق آنها همان صورت معلوماتی است که از عدم محض در حضرت علم الهی ظاهر گشته و به واسطه فیض رحمنی در عالم وجود عینی پدیدار می گردند پس چگونه می توانند شبیه و متناسب با اوباشند.
نمل:قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذینَ اصْطَفى آللّهُ خَیْرٌ أَمّا یُشْرِکُونَ(59)(( بگو: «سپاس براى خداست، و درود بر آن بندگانش که [آنان را] برگزیده است. » آیا خدا بهتر است یا آنچه [با او] شریک مىگردانند؟))
? قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ? به خاطر ظهور کمالات و تجلیات صفاتی اش به مظاهر مخلوقاتش ( حمد مخصوص به اوست)
?الله? که حمد وخیر و سلام مطلق در ذات اوست.
? أَمّا یُشْرِکُونَ? منظور عوالم وجودی است در صورتی که برای آنان وجود و تأثیری بدانیم چرا که بعداز کمال و قبول مطلق که همان اسم سلام مطلق حضرت حق به اعتبار فیض اقدس است چیزی جز عدم بحث وخالص باقی نمی ماند و چگونه شر خالص و مطلق که نقطه مقابل خیر مطلق است خیر محسوب گردد.
قصص:قالَ ذلِکَ بَیْنی وَ بَیْنَکَ أَیَّمَا اْلأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَیَّ وَ اللّهُ عَلى ما نَقُولُ وَکیلٌ(28)(( [موسى] گفت: «این [قرار داد] میان من و تو باشد که هر یک از دو مدّت را به انجام رسانیدم، بر من تعدّى [روا] نباشد، و خدا بر آنچه مىگوییم وکیل است. »))
? أَیَّمَا اْلأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَیَّ ? یعنی به هر کدام از این دو برسم گناهی بر من نیست چرا که وظیفه ام فقط تلاش نمودن است و رسیدن به هدف به واسطه استعداد ازلی ام می باشد و به میزان ان تلاش می نمایم پس امر خویش را به خداوند وا می گذاریم که در آن شاهد می باشد.
[به عبارت دیگر] خداوند آنچه را که از کمالات به ما داده واسطه عین ثابت- که از فیض اقدس او می باشد – بر ما ارزانی داشته است. که جز او بر آن آگاهی ندارد و میتواند آنرا تغییر دهد.
و کسی قبل از رسیدن به کمالاتش به میزان استعداد خویش واقف نیست چرا که این کمالات از حضرت غیب الغیوب است و خداوند آنرا فقط مخصوص خویش گردانده است.
روم:فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفًا فِطْرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ(30)(( پس روى خود را با گرایش تمام به حقّ، به سوى این دین کن، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خداى تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمىدانند.))
? فَأَقِمْ وَجْهَکَ? برپای داشتن دین همانا ناخالص نمودن خویش از ماسوی الله است در حالیکه فقط بر توحید پایدار مانده وتوجهی به نفس خویش وغیر حق ننماید و در این صورت است که سلوک ودین و طریقتش الهی می گردد چرا که غیر حق را موجود نمی داند.
?حَنیفًا? یعنی روی گردان از ادیان باطل است که همان اثبات غیر وشریک قراردادن آنها برای حق است.
? فَطَرَ النّاسَ? [منظور اینکه] او را ملزم به فطرت الهی می داندو این همان حالت صفا وپاکی ازلی است که حقیقت انسان با آن عجین گشته است و این دین قیم ازلی و ابدی است.
که هرگز از پاکی ازلی خود تغییر و تبدیلی نمی یابد و محض تو چند فطری است و این فطرت اولی به واسطه فیض ( قدس ایجاد می گردد- که فیض اقدس نیز از عین ذات الهی سرچشمه می گیرد – پس هر که بر توحید پای بفشارد انحرافش از توحید واحتجابش از حق ممکن نخواهد بود چرا که انحراف و احتجاب از حق به واسطه آلودگی های جسمانی وعوارض طبیعی قبل از تولد یا به واسطه تربیت و عادت صورت می گیرد.
احزاب:النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا اْلأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللّهِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُهاجِرینَ إِلاّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفًا کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُورًا(6)(( پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزدیکتر] است و همسرانش مادران ایشانند، و خویشاوندان [طبقِ] کتاب خدا، بعضى [نسبت] به بعضى اولویّت دارند [و] بر مؤمنان و مهاجران [مقدّمند]، مگر آنکه بخواهید به دوستان [مؤمن] خود [وصیّت یا] احسانى کنید، و این در کتاب [خدا] نگاشته شده است.))
? النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ? چرا که او در حقیقت مبدا وجود وکمالات آنها ومنشا دو فیض اقدس استعدادی و مقدس کمال می باشد پس او پدر حقیقی آنها نیست و به این جهت است که زنان ان حضرت مادران امتند و رعایت حرمت آنها بر امت لازم است آن حضرت در هنگام فطرت واسطه بین آنها وحضرت حق است و کمالاتش از اوست چرا که فیض حق تعالی بدون او به مردم نمی رسد زیرا که او حجاب اقدس و یقین اول است همچنانکه می فرمایند ( اول ما خلق الله نوری) و اگر او را بیشتر از خود دوست نداشته باشند به واسطه نفسشان از او محجوب گشته ونجات نمی یابند چرا که نجاتشان فناء در اوست که مظهر اعظم حق می باشد.
زمر:قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعًا لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ(44)(( بگو: «شفاعت، یکسره از آنِ خداست. فرمانروایى آسمانها و زمین خاصّ اوست؛ سپس به سوى او باز گردانیده مىشوید. »))
? قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعًا? به دلیل اینکه زمینه قبول شفاعت شفیع نیز از اوست و این زمینه سازی به وسیله فیض اقدس اوست پس قبول و تأثیر از آن حق است که فرمانروای مطلق ملک هستی است.
توحید صفاتی وافعالی
اعراف: قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی َلأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ(16)((گفت: «پس به سبب آنکه مرا به بیراهه افکندى، من هم براى [فریفتن] آنان حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست.))
? فَبِما أَغْوَیْتَنی? [آیه شریفه نشانگر این موضوع است که ] شیطان قسم می خورد. چرا که فقط محجوب از ذات احدیت است نه صفات و افعال حق تعالی پس به دلیل اینکه افعال را از خداوند دیده و با دیده تعظیم به آنان می نگرد به عزت حق تعالی قسم یاد می کند فی قوله (فبعزتک لاغوینهم اجمعین).
احزاب: هُوَ الَّذی یُصَلّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیمًا(43)(( اوست کسى که با فرشتگان خود بر شما درود مىفرستد تا شما را از تاریکیها به سوى روشنایى برآورد، و به مؤمنان همواره مهربان است.))
? هُوَ الَّذی یُصَلّی عَلَیْکُمْ? یعنی به میزان پاکی و صفای شما تجلیات افعالی و صفاتی اش را – ونه تجلیات ذاتی – [بر شما درود می فرستد چرا که با ؟؟؟ ذات خویش همه را می سوزاند همچنانکه جبرئیل (ع) فرمود (لودنوت أنمل? لاحترقت]
مراتب غیب
انعام:وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ اْلأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاّ فی کِتابٍ مُبینٍ(59)(( و کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست. جز او [کسى] آن را نمىداند، و آنچه در خشکى و دریاست مىداند، و هیچ برگى فرو نمىافتد مگر [اینکه] آن را مىداند، و هیچ دانهاى در تاریکیهاى زمین، و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت] است.))
? وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ ? بدان که غیب دارای مراتبی است که اولین مرتبه آنها ((غیب الغیوب)) است که همان علم الله است که غیب اولی نیز نامیده می شود. در مرتبه بعد غیب عالم ارواح است که همان نقش بستن صورت های کلی - هر چیزی که وجود دارد و به وجود خواهد آمد ( از ازل تا ابد) – در اولین عالم عقلی است که همان روح عالم و قضاء سابق است و در حالت کلی ام الکتاب نامیده می شود. سپس غیب عالم قلوب است و آن نقش بستن تمام صور به صورت تفصیلی – شامل کلی و جزئی- در عالم نفس کلی که قلب عالم است و لوح محفوظ نامیده می شود. در مرتبه بعد غیب عالم خیال قرار دارد که نقش بستن کائنات در نفوس جزئی فلکی می باشد که این عالم در زبان شرع ( اسماء دنیا) نامیده می شود چرا که نزدیکترین مرتبه غیب عالم به شهادت و لوح قدر الهی است[لوح قدرهمان تفصیل قضاء الهی است] (و منظور از علم الهی همانا) عنایت اولی است که عبارت از احاطه حق تعالی بر همه اشیاء، که این احاطه به واسطه حضور ذات او در همه این عوالم انجام می گیرد [توضیح اینکه] به واسطه عین ثابته آنها بر همه آن صورتها علم می یابد به طوریکه ذره ای در آسمانها و زمین از علم او خارج نیست.
پس اگر مفاتح جمع مفتح (به فتح میم) و به معنی مخزن باشد پس معنی آیه این است که به واسطه حضور ذات حق در تمامی مراتب، جمله این خزائن که شامل همه مراتب غیوب است از آن اوست
? لا یَعْلَمُها إِلاّ هُوَ? حال اگر مفاتح جمع مفتح ( به کسر میم) و به معنی کلید باشد پس معنای آیه اینگونه است که : درهای این مخازن غیب بسته است و کلید آنها بدست اوست و کسی جز او به محتویات آنها علم ندارد اما وسائل ظهور و بروز آنها ازجایگاهشان به سوی عالم شهادت به دست قدرت اوست و این تصرف در مخازن فقط منحصر به اوست وکسی نمی تواند از آنها اطلاع یابد و این مفاتح همان اسماء الله می باشند و منظور از کتاب مبین در این آیه، سماء دنیا است و این به دلیل تعین جزئیات درآن می باشد.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
مقاله بررسی تأثیر تواناسازی کارکنان برامنیت شغلی در 22 صفحه ورد قابل ویرایش
تاثیر تواناسازی کارکنان بر امنیت شغلی
چکیده:
در دنیای امروز امنیت شغلی بدین معنا کاربرد دارد که به جای وابستگی افراد به سازمان بایستی سازمانها به افراد وابسته باشند و این گرو آن است که سازمانها بستر لازم را فراهم کنند تا کارکنان از ابعاد مختلف توانمند گردند. در سازمانهای عصر حاضر دیگر رسمی شدن و استخدام ثابت تضمین کننده امنیت شغلی نیست ، بلکه کارآیی ، تخصصی ، بالندگی و نوآوری و مولفههایی از این قبیل هستند که امنیت شغلی کارکنان را تامین می کنند. در این تحقیق به دنبال پاسخ دادن به این سوالات هستیم که تاثیر توانا سازی مهارتی کارکنان بر بعد ذهنی امنیت شغلی چگونه است و اولویت مهارتهای ذکر شده از نظر میزان تاثیر بر بعد ذهنی امنیت شغلی کدام است؟ در این تحقیق سازمان اقتصادی کوثر به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شد و تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت و بر اساس نتایج فرضیات فرعی پیشنهاداتی ارائه گردید.
واژگان کلیدی: تواناسازی ، مهارت شناختی ، امنیت شغلی
مقدمه
در مفهوم امنیت شغلی موضوعاتی چون تغییرات شغلی از دست دادن شغل عدم دستیابی به شغل مناسب گنجانده شده است.. وقتی بحث امنیت شغلی پیش میاید در ذهن اکثر افراد این امر تداعی میشود که بایستی افراد در سازمان از وضعیت استخدامی رسمی برخوردار باشند تا امنیت شغلی آنها تضمین شود. یا به عبارت دیگر افراد به صورت عمری به استخدام ثابت سازمانها درایند. استخدام ثابت و رسمی گرچه به ظاهر امنیت شغلی را تضمین میکند ولی این نارسایی را به دنبال دارد که کم کم افراد سازمان از فکر ترقی و توسعه و بالندگی دور میشوند و این امر وضعیت شغلی آنها را به خطر میاندازد. در دنیای امروز امنیت شغلی بدین معنا کاربرد دارد که به جای وابستگی افراد به سازمان بایستی سازمانها وابسته به افراد باشند و این در گرو آن است که سازمانها بستر لازم را فراهم کنند تا کارکنان در ابعاد مختلف توانمند گردند. در واقع توانمندسازی کارکنان در قالب ارتقای قابلیت ها توسعه مهارتها بهبود عملکرد ارتقای سطح آگاهیهای اجتماعی و بهبود مهارت حل مسئله امنیت شغلی آنها را تامین میکند.
هدف از انتخاب موضوع
اهداف مورد نظر از انتخاب موضوع عبارتنداز:
1- بررسی تاثیر تواناسازی مهارتی کارکنان در بعد ذهنی امنیت شغلی
2- اولویت بندی مهارتهای ذکر شده در پایان نامه از لحاظ میزان تاثیر بر بعد ذهنی امنیت شغلی
اهمیت موضوع
نظامهای نوین مدیریت تاکید فراوانی بر منابع انسانی دارند و آن را مهترین دارایی سازمان به شمار می آورند لذا برای مقوله امنیت شغلی اهمیت و اعتبار زیادی قائل هستند. امروزه در بسیاری از شرکتهای پیشرو و موفق رابطه بلندمدت بین کارکنان و سازمان یکی از ارکان موفقیت تلقی میشود. چرا که چنین رابطه ای از یک سو سازمان را مطمئن میسازد که در صورت سرمایه گذاری آموزشی و ارتقای دانش و مهارت افراد میتواند از بازده این سرمایه گذاری در سالهای آتی بهره مند شود واز سوی دیگر به کارکنان در مورد امنیت شغلی و تامین نیازهای خود و خانوادهشان در سالهای آتی اطمینان میبخشد. لذا سازمانها در تلاشند امنیت شغلی کارکنان را از طریق تواناسازی آنها در ابعاد مختلف تامین میکنند. و به دنبال آن زمینههای بروز خلاقیت و نوآوری و استفاده از امکانات برای رسیدن به حداکثر بازده را فراهم سازند.
فرضیات تحقیق
فرضیه اصلی : تواناسازی کارکنان در مهارتهای بینشی (شناختی) باعث امنیت شغلی کارکنان میشود.
فرضیات فرعی:
1- تواناسازی کارکنان در مهارتهای رفتاری باعث امنیت شغلی میشود.
2- تواناسازی کارکنان در مهارتهای ارتباطی باعث امنیت شغلی میشود.
3- تواناسازی کارکنان در مسئله یابی باعث امنیت شغلی میشود.
4- تواناسازی کارکنان در تجربه آموزی باعث امنیت شغلی میشود.
قلمرو تحقیق
قلمرو مکانی این تحقیق ستاد مرکزی سازمان اقتصادی کوثر میباشد. قلمرو زمانی این تحقیق دوره زمانی شش ماهه از تیرماه 84 تا آذر 84 را دربر میگیرد.
قلمرو موضوعی این تحقیق تاثیر تواناسازی کارکنان بر امنیت شغلی میباشد.
روش تحقیق
روش تحقیق نظری – کاربردی میباشد که در بخش نظری از روش کتابخانه ای مبتنی بر برسی کتب مقالات و پایان نامه ها در بخش کاربردی هم از مصاحبه و توزیع پرسشنامه استفاده شده و با استفاده از نرم افزار spss شاخصهای مرکزی از قبیل میانگین، میانه و نما محاسبه شده و برای تعمیم نتایج از آزمون آماری فریدمن استفاده و اقدام به رد یا تایید فرضیات شده است.
تعریف واژه ها و اصطلاحات
1- توانمندسازی
از توانمندسازی تعاریف و کاربردهای متعددی ارائه شده است. اما این واژه معانی متفاوتی به شرح ذیل را تداعی میکند:
اعطای اختیارات بیشتر به کارکنان و مدیران برای تصمیم گیری
سهیم کردن افراد در تعیین سرنوشت حرفه ای خود
فرایند تسهیم قدرت با اعضای گروه
بهبود و به کارگیری مهارتها
غنیتر شدن پتانسیل منابع انسانی درجهت خیر و صلاح خود سازمان (یزدان پناه، 1384،ص137)
در این پایان نامه تواناسازی را به معنای بهبود و به کارگیری مهارتها در نظر گرفتهایم.
2-پیشنهادات مربوطه به فرضیه فرعی دوم:
الف)سازمانها باید به کارکنان خود آموزش دهند که شنود مؤثر داشته باشند زیرا بدون شنود مؤثر کارکنان اطلاعاتی راکه به آنها داده میشود فرا نمیگیرند و کارکنانی هم که احساس کنند در مورد انجام شغلشان اطلاعات کافی ندارند بر امنیت شغلیشان تاثیر گذار است.
ب)افزایش توانایی کارکنان در راهنمایی و قانع کردن همکاران و افراد کم تجربه این احساس را به آنها القا میکند که سازمان به آنها نیازمند است و میتواند از آنها برای انتقال تجربه کاریشان به افراد تازه وارد استفاده کند.
ج)سازمانها باید هر چند مدت یکبار از طریق هماهنگیهای برنامهریزی شده جلسات گروهی تشکیل دهند که افراد بتوانند راجع به شغلشان و مهارتهای انجام آن با هم تبادل نظر کنند.
3-پیشنهادات مربوطه به فرضیه فرعی سوم:
الف)مدیران عالی سازمانها باید بیان و تدوین واضح اهداف را مبنایی برای تنظیم برنامههای بلند مدت خود بدانند بطوریکه تعهد و علاقه مدیران و کارکنان خود را جلب کنند و کارکنان از اینکه با اهداف کوتاه مدت و بلند مدت سازمان و همچنین رسالت سازمان آشنایی کامل داشته باشند بر عملکرد و امنیت شغلی آنان تاثیر گذار خواهد بود.
ب)سازمانها باید تا حد امکان مسائلی که سازمان با آنها روبرو میشود از طریق انتشار هفته نامه داخلی در اختیار کارکنان خود بگذارند تا کارکنان برداشتهای غلطی نکنند و به وجهه سازمان لطمه وارد نسازند.
4-پیشنهادات مربوطه به فرضیه فرعی چهارم:
الف)همانطوریکه در پیشنهادات قبلی گفته شد بعد ار اینکه جلسات گروهی تشکیل شد باید جو سازمانی طوری طراحی شود که کارکنان خیلی راحت بتوانند ایدهها و نظرات خود را راجع به شیوههای انجام کار بیان کنند و بعد از ابراز نظرات مختلف این ایدهها جمع آوری و دستهبندی گردند، تا بتوانند آنها را یکدیگر ترکیب کنند و به نظرات کاملتری دست یابند.
ب)اگر به افراد سازمان آموزش داده شود که برای جذب اطلاعات مورد نیاز به چه مراجعی رجوع کنند و یا اینکه منابع اطلاعاتی مورد نیاز در دسترس کارکنان باشد آنها میتوانند در برخورد با مسائل پیش آمده اطلاعات مورد نیاز را پیدا کنند و در نهایت پیشنهادهای خیلی خوبی را هم ارائه دهند.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 15 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مقاله بررسی پیشگیری کننده های تزریقی حاملگی جمعیت و تنظیم خانواده در 23 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست
عنوان
مقدمه
تزریقی های ترکیبی
روشهای تزریقی طولانی اثر
DMPA
محل و زمان تزریق
مقدار تزریق
مکانیسم عمل
میزان اثربخشی
شروع تزریق
زمان شروع DMPA در قاعدگی
مادران غیر شیرده
مادران شیرده
مزایا
اثرات جانبی
موارد منع مصرف
بازگشت باروری
علائم مصرف بیش از حد
DMPA و ریسک STI
داروها و DMPA
نکات روشهای تزریقی
لیونل
مکانیسم عمل
اثرات جانبی
قاعدگی و لیونل
منع مصرف
NET-EN
احتمال بارداری
تفاوت با DMPA
چکیده
روشهای تزریقی یکی از روشهای پیشگیری از حاملگی است که موقت وطولانی اثر است و بطور منظم بصورت عضلانی تزریق می گردد که اثربخشی آن حدود 100 درصد است که DMPA و NET-EN و لیونل از پرمصرف ترین روشها هستند.
که این روشها با جلوگیری از تخمک گذاری و نامساعد کردن مخاط رحم عمل می کنند و بهترین زمان تزریق آن 5 روز اول قاعدگی است. از عوارض آن تغییرات قاعدگی، افزایش وزن، سردرد، افسردگی و دیگر موارد را میتوان نام برد و بطور کلی افرادی که خونریزی واژینال بدون علت مشخص دارند و یا برای سرطان سینه و سرویکس و رحم دارو دریافت می کنند و یا سابقه آن را دارند نباید از این روشها استفاده کنند این روشها از STI (بیماری منتقله از راه جنسی) جلوگیری نمی کنند.
حاملگی بطور معمول بین 18-12 ماه بعد از قطع DMPA اتفاق خواهد افتاد.
مقدمه :
در حدود 37 سال از کشف داروهای ضدبارداری تزریقی می گذرد و امروز حدود 150 کشور جهان به میزان قابل توجهی از این داروها استفاده می کنن.(16)
حدود 5/1 میلیون نفر در چین و آمریکای لاتین تزریق ماهانه هورمون را به عنوان روش پیشگیری از حاملگی انتخاب نموده اند (17)
داروهای تزریقی که بیشتر در جهان مورد استفاده اند شامل موارد زیر است:
· DMPA
· لیونل
· NET-EN
DMPA با نام تجاری دپو- پروورا Noristerateپیشتاز همه این روشهای طولانی اثر تزریقی می باشد. (17)
DMPA در بیش از 90 کشور و NET-EN در بیش از 40 کشور دنیا به عنوان روشهای پیشگیری از حاملگی تائید شده اند.(17)
علاوه بر این روش های ترکیبی و کوتاه اثر دیگری نیز وجود دارد که به طور خلاصه از آنها سخن به میان خواهد رفت.
شروع تزریق:
در حدود 3 روز ابتدایی پریود برای ایجاد اثر کنتراسپیتوفوری می باشد و در صورتی که DMPA در زمان دیگری از سیکل تزریق گردد بهتر است برای 7 روز از اشکال دیگر پیشگیری از بارداری استفاده شود (12)
زمان شروع DMPA در قاعدگی :
اولین تزریق در یکی از 5 روز اول قاعدگی است و تا یک هفته نیز از یک روش کمکی مثل کاندوم استفاده میشود. (15)
مادران غیر شیرده :
1- پس از زایمان : اولین تزریق DMPA بلافاصله پس از زایمان و تا 3 هفته پس از آن امکان پذیر بوده و نیازی به برگشت قاعدگی نیست.
2- پس از سقط : استفاده از آن تا 5 روز بعد از سقط 3 ماهه اول یا دوم امکان پذیر است تزریق DMPA پس از این فاصله زمانی (5 روز) منوط به دریافت پاسخ منفی تست بارداری B-HCG از آزمایشگاه و رعایت سایر شرایط خواهد بود.
مادران شیرده
1- درصورت قاعده شدن : مشابه مورد اول می باشد.
2- در صورت قاعده نشدن و تغذیه انحصاری شیرخوار با شیر مادر مصرف DMPA باید 6 هفته بعد از زایمان شروع شود.
3- به دنبال قطع یک روش: اگر فرد در 5 روز اول قاعدگی مراجعه کند میتوان بلافاصله آنرا شروع کرد، در غیر اینصورت تا فرا رسیدن دوره قاعدگی بعدی برای تزریق ، از کاندوم استفاده شود.(15)
بازگشت باروری:
60% زنان در طی 12 ماه بعد از قطع دارو باردار شده اند، 90 درصد در طی 2 سال باردار شده اند.
این تأثیرات روی تخمدان ها و رحم بازگشت پذیرند و سیکل های منظم قاعدگی 10-3 ماه بعد از آخرین تزریق بر می گردند. حاملگی به طور معمول بین 18-12 ماه بعد از قطعDMPA اتفاق خواهد افتاد. (9)
علایم OVER DOSE:
تهوع، قاعدگی، خونریزی از واژن ، استفراغ
این اثرات جانبی ممکن است در طول درمان با تعدیل بدنتان با دارو گم شوند اما از علائم دیگر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
درد شکم، بزرگ شدن شکم، غایب شدن یا از دست رفتن دوره های قاعدگی ، آکنه ، راش های آلرژیکی ، برشته شدن، کاهش میل جنسی، افسردگی، ریزش مو، نازک شدن مو، سردرد، افزایش مقدار خونریزی قاعدگی، یا خونریزی معمولی که زودتر اتفاق می افتد، کمبود یا از دست داد نیرو، عصبانیت، واکنش سریع و بیش از اندازه هیجانی ، تغییرات سریع خلق، توقف خونریزی قاعدگی بیش از 7 ماه، عفونت و تغییرات وزن (13)
DMPA و ریسک STI:
این روشن است که وسایل پیشگیری از بارداری هورمونی نمی تواند در برابر STI (شامل سوزاک، کلامیدیا، هر پس ناحیه تناسلی، زگیل تناسلی، سفلیس، هپاتیت و HIV) حفاظتی فراهم کند(9)
فراهم کنندگان باید زنان را برای کاهش خطر انتقال STI به استفاده از کاندوم تشویق کنند (10)
داروها و DMPA:
- داروهای مهیج آنزیم های کبدی مثل ریفامپین همراه با DMPA نیاز است که 2-4 هفته زودتر داده شوند.
- آمینوگلوتامیک (سیتادرین) : این داروها ممکن است تأثیر پیشگیری کننده را کاهش می دهد.
- کرباما زپین (تگرتول ) یا فنوباربیتال (لومینال) یا فنی توئین ( دیلانتین): این داروها ممکن است برداشت DMAP و استرایول از بدن افزایش دهند و به یک کاهش در توانایی برای حفاظت در برابر حاملگی منتج شود.
- دیگر مشکلات دارویی :
· تغییرات غیر نرمال در قاعدگی یا خونریزی رحم
· لخته های خونی ( یا سابقه آن) یا بیماری کیسه صفرا و سنگ های صفراوی ( یا سابقه آن)
· مشکلات قلبی یا گردش خون
· کلسترول بالای خون
· فشار بالا
· بیماری های کبد (یا سابقه آن)
· مشکلات ذهنی (13)
نکاتی در مورد روشهای تزریقی:
سرطان : وسایل پیشگیری از بارداری ممکن است برخی سرطان ها را بدتر نماید ، خصوصاً اگر سرطان سینه یا سرویکس یا رحم در حال حاضر موجود باشد. استفاده از تزریقی های ماهیانه توصیه نمی شود. البته در صورت داشتن بیماری سینه پیشگیری کننده های هورمونی ترکیبی تزریقی هنوز ممکن است انتخاب خوبی باشد اما تست بیشتری ممکن است نیاز باشد.
دیابت ملیتوس (دیابت شیرین): استفاده از پیشگیری کننده های ترکیبی ممکن است باعث یک افزایش معمولاً کم درقند بدن شود و معمولاً بر میزان داروی دیابت تأثیری ندارد.
سردردهای میگرنی: جلوگیری کننده های ترکیبی ممکن است به علت انسداد مایع، باعث بدتر شدن این شرایط شود. هر چند برخی از مردم وقتی از این روشها استفاده می کنند ممکن است سردردهای میگرنی کمتری داشته باشند(13)
لیونل
روش هورمونی زنان و بسیار موثری است که محتوی دو هورمون استروژن و پروژسترون می باشد .
دسته بندی | صنایع غذایی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
مقاله بررسی پنیرسازی در اسکاتلند در 16 صفحه ورد قابل ویرایش
پنیرسازی در اسکاتلند – تاریخچه اولیه
ü مقدمه
ü پنیرسازی رومی
ü معرفی پنیر سازی به اسکاتلند
ü تغییر چشم انداز اسکاتلند
مقدمه
ü با اینکه اسکاتلند یک پیش زمینه تاریخی از کشاورزی و دامداری دارد که به 4000 سال قبل از میلاد بر می گردد، بعید است که مهارت پنیرسازی به هر اندازه در طی آن دوره پدید آمده باشد. بی شک، نخستین ساکنان به نظر می رسد که از اروپای مرکزی آمده اند، بطور کامل آنچه که امروز «یورک شایر» و امتداد ساحل شرق اسکاتلند تا نواحی حاصلخیز در «موری فیرث» است. بیشتر ساکنان از راههای دریایی غربی برای ساکن شدن در «آرگیل شایر» و «اوتر ایسلس» عزیمت به شمال اسکاتلند و «ارکی» و «شلتد» استفاده می کردند.
ü آنها با خود گندم و جو ، گله پرورده ، گوسفند وبز ، آوردند، و توانایی برای تمیز وصاف کردن علفهای هرز درختستان (ناحیه پردرخت) برای اثبات بخشیدن به نواحی چمنزار و برای رشد غلات را داشتند. با این حال، تعداد برج و باروهای بلند و مستحکم که امروزه باقیمانده اند نشان می دهد که جوامع در جاهای دورتر ساکن بوده اند وباعدم اطمینان دوره هایی که آنها در آن می زیسته اند را انعکاس می دهد. درواقع اسکاتلند از منظر جغرافیایی و فرهنگی بسیار برحوزه اشیاء اثر گذار بود.
ü پنیر سازی آنگونه که ما در اسکاتلند می شناسیم امروزه به طور ریشه ای یک توسعه اروپایی از مهارتهای بدست آمده از «فرتال کرسنت» (جلگه حاصلخیز) ، ناحیه ای از سرزمین بین «اوفرتیس و تریگرس» در عراق می باشد.
ü باستان شناسان کشف کرده اند که در حدود 6000 سال قبل از میلاد (ق.م) نشان می دهد کره وپنیر ساخته می شده اند، و دیگر نوشته ها که نشان می دهند شیر در کیسه های پوستی آویزان شده از دیرکها نگهداری می شده ، بوضوح دانشی از نگهداری لبنیات در آن زمان را نشان می دهند.
ü آن احتمالاً نشانه قبایل آسیای مرکزی این است که یافته بودند کیسه های از پوست حیوانات یک راه مفید برای حمل شیردر پشت حیوانات است زمانی که درحال حرکتند. تخمیر شیر شکرها منعقد شدن شیر و حرکت جنبشی شکسته شدن انعقاد را برای بوجود آمدن یک نوشیدنی آب پنیر تازه باعث می شوند. لخته ها ممکن است سپس دوباره حرکت داده شوند، تخلیه شده و کمی شور شده برای تهیه کردن یک غذای با پروتئین بالا ، خوشمره و مغذی، آی ، ی یک مکمل دلچسب برای پروتئین گشت.
ü پنیرسازی ،بدین ترتیب ، به تدریج از دو جریان اصلی گسترش یافت. نخست تخمیر شده شیرمایع بود مانند ماست، کویس و رکفیر دومین روش اجازه دادن برای اینکه شیر با شکل منعقد و آب پنیر ترش شود آب پنیر می توانست سپس تخلیه شود با هر کدام از روشها یعنی بوسیله کاسه های بدل چینی یا بوسیله سبدهای بافته شده از نوعی نی یا مواد مشابه انجام شود.
ü چند مایل دورتر از منزل نویسنده در «ویلت شایر» ، انگلستان، کاسه های زیرخاکی، مربوط به 1800 ق.م در تیه «ویندمیل» بدست آمده است، یک بسته بوسیله «نئولیتیک» ساخته شده. اینها بخوبی می توانستند برای تخلیه مورد استفاده قرار گیرند.امروزه سبدهای بافته شده هنوز در هند برای ساختن «صورتی پنیر» و «داکا» مورد استفاده قرار می گیرند.
ü از منابع کتاب مقدس ما می آموزیم که وقتی حضرت «داوود (ع)» به آنسوی رود اردن گریخت او با «پنیرگاو » تغذیه کرده بود (2 ساموئل 17:29) ، و گفته شده که او به رهبر نظامی که ایستاده بود برای جنگیدن با «سائول» ده تکه پنیر اهدا کرد. (1 ساموئل 17:18). در حقیقت ، ثبت وقایع نشان می دهد که زمانی جایی نزدیک «جرسالم» وجود داشته که به آن «دره پنیرسازان» می گفتند. به طور واضح، مهارتها رشد داده شده بودند برای نگهداری شیر، هر کدام به عنوان یک اسید منعقد (مایه پنیر) ماسه و اساس پنیر بودند و یا به عنوان یک گونه از پنیرهای شیری، وشیرها مانند ماست شیرین نشده طبیعی امروزه تخمیر می شدند.
پنیرسازی رومی
ü یادگیری این تکنیکها، رومی ها با تاثیر شخصیتی شان به سرعت باعث رشد پنیرسازی به یک هنر زیبا شدند گواهی نوشته شده نشان می دهد به طور روش که چقدر رومی ها هنر پنیرسازی را تغییر داده بودند.
ü هومر:1184 ق.م، اشاره می کند به اینکه پنیر در غارهای واقع در کوه در یونان از شیر گوسفند و بز تهیه می شده است در حقیقت یک نوع به نام «سینتوس» ساخته می شده و فروخته می شد از یونانی ها به رومی ها با قیمتی حدود 1 پوند برای هر پاوند. این نوع می توانست به خوبی پنیرهای امروزی «فتا» بوده باشد.
ü آریستوتل، 322 تا 384 ق.م، درباره پنیر ساخته شده از شیر مادیانها و الاغها شرح داده - «کومیس» روسی در واقع مشتق شده از شیرمادیان و تخمیر شده برای تهیه یک محتوی الکلی بالای 3 درصد است.
ü وارو، 127 ق.م، تفاوتها در پنیرهای ساخته شده در یک تعداد از مکانها و شرح شده اثر آنها بر روی دستگاه گوارشی شان یادداشت شده بود. تا این زمان استفاده از «رینت» همه گیر شده بود، به شرط اینکه پنیرساز به نوع محصول تولید شده منعقده کنترل زیادی صورت دهد. پنیر شروع به تبدیل از سطح کالایی خوراکی یا کالایی در سطح تجاری کرده بود و به طور توافقی می توانست داد و ستد شود.
ü اسکاتلندی به واقع شاهد هستیم.
ü این محل فروش بود که اجناس کاملاً وزن شده و روی یک تیرک تایید شده به سوی دیگر داده می شدند، و سهم درآمد شاه از وزن ثبت شده برداشته می شد. به طور جالب، این استاندارد را نهایتاً در اسکاتلند حدود سال 1618 بدون هیچ دلیلی منسوخ کردند، و ارتباطش با اندازه های امروزی (ielb,g) مبهم باقی مانده است.
ü بنابراین با بررسی اساسنامه های فروش اهدا شده در سرتاسر دوره «سلتیک» تا اواسط قرن 16 شانزدهم می توان نشانه مفیدی که کجا پنیر ساخته می شده بدست آوریم، نه با تاریخ دقیق و شرایط وزنی .درواقع ثبت وقایع نشان می دهند که برای دورهای پنیرسازی در «فارفر» و بعد در «استرلینگ» در زمینهای پادشاه به اتمام رسیده بود.کنترل سختی بوسیله کاتش هر جا که پرواز فهرستهای فروش ونسیه نگهداری می شدند.
ü برای یک سری از پنیرهای خرید شده اعمال می شد. کشیش تعداد قالبهای پنیر را به عنوان بخشی ازمبالغ پرداخت شده به پادشاه را ثبت می کرد. در استرلینگ تعداد 30 پنیر اهدا شده بود وسپس اتفاقات از زمینهای مشابه نشان می دهد که قیمت پنیر از 3 شلینگ به حدود7 پنس در هر قالب تنزل یافته بود.
ü وضعیت مشابهی درانگلستان وجود داشت، و طبق «چک» (1959) می توانست به این صورت توصیف شود.
ü در انگلستان در سال 1256 ب.م پنیر به صورت «پاوندی» فروخته می شد، یک وزنه 42 پاوندی، وهر پاوند شامل 6 میخ می شد، که هر میخ 7 پاوند بود. یک پاوند 7 استرلینگ قیمت داشت در 1208، 9 استرلینگ و 8 استرلینگ در 1213، 10 استرلینگ در 1223 و 12 استرینگ و 6 استرلینگ در 1247 تا سال 1290 آن 9 استرلینگ بود وطی سالهای بعد 1299 تا 1300 تا 13 استرلینگ و14 افزایش یافته بود اما سال 1304 دوباره به 9 استرلینگ برگشته بود که نشان می دهد که حتی در روزهای متراکم تجارت، وضعیت عمومی تاثیر بر قیمت مصرف کننده داشت.
ü گونه های پنیر به طور قابل ملاحظه ای بایستی گوناگون بوده باشند. پنیر برای خانه داری سلطنتی از شیرپرچرب ساخته می شد. قاعده شاید این بوده باشد که نوع سخت تر پنیر بدون چرب می توانست ذخیره باشد واینکه به خوبی حمل ونقل شود. سپس ما می بینیم که پنیر برای شرکت «مک دونالد» با چربی دوبرابر ساخته شده، اعیان اسیلس، امروزه نظرمخالفش را دارد،اما این از قاعده مستثنی تر بود.شیر یک کالای با ارزش بسیار بالا برای مصرف روزانه بود، رویه عادی این گونه که خامه شیر گرفته شود وکره بدست می آید به خوبی انجام می شد. شاید کره شیر نوشیده می شد یا به شیر بدون خامه اضافه می شد وپنیر ازآن ساخته می شد، داشتن آب پنیر برای نوشیدن به عنوان یک هدیه مفید.