پی فایل

بهترین و عالی در ارائه فایل

پی فایل

بهترین و عالی در ارائه فایل

دانلود مقاله مولانا،پیر عشق و سماع

مقاله مولانا،پیر عشق و سماع در 24 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 102 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
مقاله مولانا،پیر عشق و سماع

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله مولانا،پیر عشق و سماع در 24 صفحه ورد قابل ویرایش


فهرست

مقدمه................................................................................................................ 1

ولادت................................................................................................................ 2

مولانا و شعر.................................................................................................... 6

مولانا و شب..................................................................................................... 11

مولانا و موسیقی و سماع................................................................................. 16

وصیت مولانا.................................................................................................... 20

منابع.................................................................................................................. 22





مقدمه

تأثیر نفس گرم و نفوذ کلام پرشور مولانا جلال‌الدین محمد مولوی عارف بی‌بدیل سده هفتم هجری، چنان ژرف و گسترده است که هنوز، با گذشت قرن‌ها از حیات جسمانی این شیخ شوریده، حیات روحانی‌اش آرام‌بخش ذهن و قلب و روح سالکان و عارفانی است که جویای حق و حقیقت‌اند و می‌خواهند به کشف بایسته‌ها و شایسته‌های طریقت راه یابند؛ تا آنجا که حتی مولوی شناسی نزد انسان سده بیست و یکم به شاخه‌ای مهم در شرق شناسی تبدیل شده است.

محقق حاضر به هدف آشنایی با جنبه‌های مختلف شخصیت مولانا و آثار، سلوک، کرامات و نحوه زندگانی او تدوین شده و در آن، از رابطه او با سایر عرفای هم عصرش نیز سخن رفته است.


ولادت

ولادت مولانا جلال‌الدین محمد طبق نوشته‌های تاریخی در ششم ربیع‌اول سنه 604ق، در شهر بلخ، واقع در افغانستان امروزی بوده است و این تاریخ را تقریباً همه تذکره‌نویسان و کسانی که شرح احوال مولانا را نوشته‌اند به اتفاق پذیرفته‌ و آثارشان را ثبت کرده‌اند.

با این که همه تاریخ نویسان و احوال نگاران مولانا به تاریخ مذکور توجه کرده‌اند و حوادث و آمد و شدها و رویکردهای او را بر مبنای همین تاریخ برنگاشته‌اند، اما گویا با توجه به آثار و اقوال خود مولانا می‌توان به تاریخی پیش از این، که شاید به واقع هم نزدیک‌تر باشد، اشاره کرد و براساس این تاریخ جدید، که از قول آثار خود مولانا به آن اشارت خواهیم کرد، درست باشد، بدیهی است که همه نوشته‌های پیشینان در احوال مولانا را دچار اشکال خواهد کرد؛ و البته اگر این تاریخ درست باشد، چه اشکالی است که به تاریخ گذشته اشکال وارد کند؟!

برای مولانا جلال‌الدین و این که وی به سال 604ق، متولد شده است، دو ماده تاریخی نیز به حساب جمل ترتیب داده‌اند ه یکی: «مولوی مهتاب دین» و دیگری «مولوی پیر مکرم» است که با عدد 604 برابری می‌کند. این مقوله نیز از این بابت ذکر شد تا توجه خواننده را بیش‌تر به تاریخ مذکور جلب نماید و چنان چه تاریخ دیگری از بابت تولد او قید شد بتواند به تحلیل بهتر آن را پیدا کند.

وفات مولانا نیز طبق همه گزارش‌های تاریخی و صوفیانه روز یکشنبه به پنجم ماه جمادی‌الآخر سال 672ق، اتفاق افتاده است و با این حساب سن مولانا به هنگام عروج 68 بوده است.

چنان که گفتیم ذکر چند مورد در آثار مولانا تاریخ 604 را مردد می‌کند، یکی داستان «حصر سمرقند» است که مولانا خاطره‌ای به این شرح از آن دوران بیان می‌کند:

در سمرقند بودیم و خوارزمشاه سمرقند را در حصار گرفته بود و لشکر کشیده، جنگ می‌کرد و در آن محله دختری بود عظیم صاحب جمال چنان که در آن شهر او را نظیر نبود: خر لحظه می‌شنیدیم که می‌گفت خداوندا کی روا داری که مرا به دست ظالمان دهی و می‌دانم که هرگز روا نداری و برتو اعتماد دارم. چون شهر را غارت کردند و همه خلق را اسیر می‌بردند و کنیزان آن زن را اسیر می‌بردند و او را همچ المی نرسید؛ و با غایت صاحب جمالی کس او را نظر نمی‌کرد تا بدانی که هر که خود را به حق سپرد از آفت‌ها ایمن گشت و به سلامت ماند و حاجت هیچ کس در حضرت او ضایع نشد.[1]با توجه به اینکه واقعه لشکرکشی خوارزمشاه را حدود سال 4-602ق ذکر کرده‌اند، چنان چه مولانا متولد آن سال، یعنی 604، باشد، این سؤال پیش می‌آید که او چگونه می‌توانسته شاهد آن حوادث باشد و حال آنکه هنوز حداقل یک سال به ولادت آن مانده است. برای فهم این حادثه و این کلمات آن دختر زیبا و فهم زیبایی را حاصل کرده باشد باید حداقل او را در حول و حوش پانزده‌سالگی تلقی کنیم و اگر او را در این سال یعنی 4-602 پانزده ساله بدانیم حداقل بدانیم 19-20 سال از آن چه گفته‌اند بزرگ‌تر باشد.

غیر از این مطلب که در کتاب خود نوشته مولانا، یعنی فیفه مافیه، نقل شده است، در دیوان کبیر که به دیوان شمس تبریزی شهرت دارد نیز مواردی یافت می شود که ذکر 604 را در ولادت او خدشه‌دار می‌سازد، چند نمونه از این موارد بدین شرح است:

1- به اندیشه فرو برد مرا عقل چهل سال

به شصت و دو شدم صید و ز تدبیر بجستم[2]

2- شمس تبریزی جوانم کرد باز

تا ببینم بعد ستین شیوه‌ها[3]

3- پیر، ما را ز سر جوان کرده است

لاجرم هم جوان و هم پیرم[4]

4- مرا واجب کند که من برون آیم چون گل از تن

که عمرم شد به شصت و من چو سین و شین در این شستم[5]

با توجه به موارد فوق که مولانا یاد می‌کند، در بیت نخست و بیت آخر به سال‌های شصت و دو سالگی خود اشاره می‌کند که در این سال به صید افتاده است و نیز در بیت دوم به عدد شصت یعنی ستین اشاره می‌کند و هم به پیر بودن خود که در این سال شصت باز جوان گشته است و در بیت سوم اشاره به پیری خود می‌کند، بدیهی است که این ابیات مربوط به دوران تحول درونی مولاناست که با پدیدارشدن «شمس تبریزی» برای او حاصل شده‌است؛ و لذا به نقل صریح تاریخ‌های صوفیانه شمس تبریزی به سال 642 ق به شهر قونیه آمده است و در همان سال با مولانا برخورد نموده و در او تحول و دگرگونی ایجاد کرده است. اگر در سال 642ق سن مولانا بنابر ابیات مذکور بین شصت و شش و دو سالگی باشد باید او پیش از سال 604ق متولد شده باشد یعنی حدود سال 580ق و براین اساس به هنگام واقعه حصر سمرقند، احتمالاً سن او حدود 24 تا 29 سال بوده و لذا سن آن شریف به هنگام مرگ حدود 92 سال خواهد بود نه 68 سال و این با حدود سن پدر مولانا و فرزند ارشد مولانا نیز تقریباً مناسب می‌اید که یکی (پدر) 85 سال و آن دیگری (سلطان ولد، فرزند مولانا) 89 سال زیست کرده است.

اگر سال اخیر را عمر مولانا تلقی کنیم بدیهی است که باید تحلیلی نو از زندگی و سلوک مولانا داشته باشیم که راقم این سطور در رساله‌ای دیگر در صدد تنظیم این متن درآمده است، و اگر به انجام برسد قهراً تحولی در مبحث مولوی شناسی پدید خواهد امد! چه، بسیاری از حوادثی که به دوران کودکی مولانا نسب داده می‌شود با طل می شود و آنچه به جوانی او مربوط می شود، به میان سالی مرتبط خواهد بود.

به هر جهت طبق هر دو روایت مولانا متولد بلخ بوده و در سال 604ق یا 580ق در خانواده‌ای سرشناس و اهل علم و تقوا متولد شده است. نام این کودک را محمد گذاشتند و جهت تکریم و تجلیل او «جلال‌الدین» لقبش دادند و پدرش بهاء‌الدین ولد، که خطیبی بزرگ و شخصیتی سرشناس در زمان خود بوده، این فرزند محبوب را «خداوندگار» خطاب می‌کرد.

کودکی و نوجوانی مولانا چنان که اشارت دادیم دردوران بلوا و آشوب سپری شده است، آشوبی که اسباب مهاجرت خانواده وی از شهر بلخ را به همراه داشت؛ و دراین آشوب، او حادثه‌ها و خشونت‌ها دیده و قتل و غارت‌ها را شاهد بوده است. کلماتی که بعداً از خود مولانا نقل شده و ابیاتی که در آثارش آورده یادآور آن دوران نامطلوب و خون ریز است. یادآور آشوبی که مغولان برانگیختندو خامی‌ای که از سوی خوارزمشاه در این پدیداری آشوب دخیل بود؛ و نتیجه آن نیز فساد، قتل، خونریزی، مرگ و ویرانی بود.

مولانا که گاه حوادث صوری را برای تمثیل تحولات و حالات درونی خود به کار می‌گیرد در مورد ماجرای هجران باطنی خود که چگونه خون دل برانگیخته، با خونریزی‌های زمان کودکی خود در کشمکش خوارزمشاهیان و غوریان بیان می‌کند.

اگر در جنت وصلت چو آدم گندمی خوردم

مرا بی حله وصلت بدین عوری روا داری

مرا در معرکه هجران میان خون و زخم جان

مثال لشکر خوارزم با غوری روا داری[6]

و نیز:

ای جان و دل از عشق تو در بزم تو پاکوفته

سرها بریده بی عدد در رزم تو پاکوفته

چون عزم میدان زمین کردی تو ای روح امین

ذرات خاک این زمین از عزم تو پاکوفته

فرمان خرم شاهیت در خون دل توقیع شد

کف کرد خون برروی خون از جزم تو پاکوفته

ای حزم جمله خسروان از عهد آدم تا کنون

بستان‌گرو از من بجان کز حزم تو پاکوفته

خوارزمیان منکر شده دیدار بی‌چون را ولی

از بینش بی چون تو خوارزم تو پاکوفته[7]







پیشینه قومی مولانا از سوی پدر به شجره طیبه دودمان خواجه کائنات حضرت محمد مصطفی(ص) می‌رسد اما مولانا جزء معدود کسانی است که خویش را از تبار «عشق» می‌داند که زاده آدم و حوا نیست و لذا خویش و آشنای خویش را کسی می‌داند که «عاشق» باشد و از «عشق» متولد شده باشد. در تعدادی از ابیات دیوان کبیر با صراحت به این مقوله اشاره شده است.

خویش من آن است که از عشق زاد

خوش‌تر از این خویش و تباریم نیست[8]

و نیز:

نهادم پای در عشقی که بر عشاق سر باشم

منم فرزند عشق جان ولی پیش از پدر باشم[9]

از این بابت است که وی هیچگاه به جست‌و جوی تبار خویش نپرداخته و چنان که گفته است خویش و آشنا را در «عشق» جسته نه در «انساب»!

عاشقان را جست‌و جو از خویش نیست

در جهان جوینده جز او بیش نیست[10]

اما با آنکه او خود را زاده عشق و متولد شده پیش از پدر می‌داند در عین حال از پدری به نام محمدبن حسین‌خطیبی ملقب به بهاء‌الدین ولد، که مشهور و نام آور رمان خود بود، و از مادری که مؤمنه خاتون نامیده می‌شد، که از خاندان فقیهان و سادات سرخس بود و از سر تقدس و تجلیل و تعظیم او را بی‌بی‌علوی خطاب می‌کردند، به دنیا آمده است.

جد او حسین‌بن احمد خطیبی، چنان که از لحن افلاکی در مناقب‌العارفین برمی‌آید، از افاضل و نوادر روزگار خویش به شمار می‌رفته‌است و در حوزه درس اوکسان بسیاری حضور داشته‌اند؛ از جمله ایشان بزرگی چوم رضی‌الدین نیشابوری را می‌توان یاد کرد. جده او نیز (مادر بهاءولد) خاتون مهینه که او را «مامی» می‌خواندند بوده است، زنی تندخو و بدزبان و ناسازگار ولی در عین حال علاقمند به مولانا جلال‌الدین. جده پدری مولانا یعنی مادر احمد خطیبی است که فردوس خاتون نام داشت و از سوی مادر فردوس خاتون شجره‌ای گسترده است که ختم به امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام می شود.



مولانا و موسیقی و سماع:

دردانش علمی و عملی موسیقی مولانا کسی شک نکرده، و همه می‌داند که در مثنوی بویژه در دیوان شمس دریایی از موسیقی با مفاهیم و اصطلاحات و آلات و ابزار آن است و اگر آشنایی با اصل ساز و نغمه‌های متنوع آنها نبود بعید بود محققی چون مولانا مقلدانه از این آلات نام ببرد. نی که آغاز مثنوی با آن شروع شده، به این آگاهی وقوف می‌دهد. به این کار بردن انواع سازهای بادی که نزد شرقی‌های سابقه کهن داشته و ذکر بیشترینه آنها در دفاتر مثنوی و دیوان شمس نشان علاقه مولانا به آنها است.

غیر از نی بسیاری از ساز‌ها به مانند: رباب، کمانچه، طنبور، دف، نی‌انبان، سرنا، دهل، بربط و عود و غیره را می‌توان در آثار مولانا دید که خود به مولانا برخی را به خوبی می‌نواخته و مابقی را به جد می‌شنیده است و البته که از برخی از این آلات نیز در مجلس سماع خود بهره می‌گرفته اما از همه بیشتر از نی و دف در آن مجالس استفاده می‌شده‌است.

مولانا موسیقی را، یا بهتر بگوییم اصل موسیقی را، این جهانی نمی‌داند بلکه معتقد است که این الحان موسیقایی که ما با آواز خود یا با نغمه‌های ساز ایجاد و خلق می‌کنیم بازتاب دریای گسترده و ژرف در کیهان است و گویی انعکاس آن صداهاست که بر برخی گوش‌ها می‌نشیند و از آنجا به ساز یا به حلق منتقل می‌شود؛ و همچنین می‌پندارد که اصل موسیقی از نغمه‌های بهشت است و این که بر جان عارفان خوش می‌آید نیز درست از همین جهت است و لذا گوش جان ما به زعم مولانا سابقه‌ای دیرینه در شنیدن آن الحان و اصوات آن هم در بهشت آدم داشته است و پس از هبوط آدم، آن نیز به دست فراموشی سپرده شده است و لذا آنچه که نزذ خلق نغمه و لحن و موسیقی به حساب می‌آید در واقع یاد کردن و یا به یادآوردن آن نغمه‌های کهن است. نغمه‌هایی آن جهانی، کیهانی و بهشتی!

بانگ گردش‌های چرخ است این که خلق

می‌سرایندش به طنبور و به حلق

پس حکیمان گفته‌اند این لحن‌ها

از دوار چرخ بگرفتیم ما

مؤمنان گویند کآواز بهشت

نغز گردانید هر آواز زشت

ما همه اجزای آدم بوده‌ایم

در بهشت آن نغمه‌ها بشنوده‌ایم

ناله سرنا و طنبور و دهل

چیزکی ماند به آن ناقور کل

گرچه بر ما ریخت آب و گل شکی

یادمان آید از آنها اندکی

پس غذای عاشقان آمد سماع

که درآن باشد خیال اجتماع[11]


دانلود مقاله مقدمه‌ای بر بیوتکنولوژی انتقال ژن در ماهی

مقاله مقدمه‌ای بر بیوتکنولوژی انتقال ژن در ماهی در 50 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی شیلات
فرمت فایل doc
حجم فایل 228 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 50
مقاله مقدمه‌ای بر بیوتکنولوژی انتقال ژن در ماهی

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله مقدمه‌ای بر بیوتکنولوژی انتقال ژن در ماهی در 50 صفحه ورد قابل ویرایش

فهرست مطالب

عنوان صفحه

بخش اول: دست کاریهای ژنی در ماهیان

مقدمه................................................................................................................

1-1- به کار گیری پروموتر از ژن ماهیان.....................................................

2-1- بیان ژن هورمون رشد ماهی در باکتری...............................................

3-1- انتقال ژن به تخم ماهی از طریق میکروپیل با میکروپیپت.....................

4-1- انتقال ژن از طریق اسپرم با انکوبه کردن آن در سیستم بافری...........

5-1- انقال ژن از طریق اسپرم با الکتروپورشن در سیستم بافری................

6-1- انتقال ژن به تخم ماهی از طریق الکتروپورش.....................................

7-1- انتقال ژن به تخم ماهی از طریق میکروپیل با میکرواینجکشن..............

8-1- بررسی امکان وراثت ژن منتقل شده به نسل ها بعد.............................
بخش دوم : دست کاریهای کروموزومی در ماهیان

1-2- دست کاریهای جنسی.............................................................................

1-1-2- دست کاریهای جنسی با تکنیک ژینوژنز............................................

2-1-2- دست کاریهای مجموعه کروزومی به وسیله تکنیک اندروژنز..........

2-2- پلوئیدی...................................................................................................

1-2-2- تریپلوئیدی.........................................................................................

2-2-2- تتراپلوئیدی........................................................................................
بخش سوم: کلونینگ

مقدمه................................................................................................................

1-3- ایجاد کلون به وسیله دوژینوژنز متوالی................................................

2-3- کلون کردن به وسیله ترکیبی از اندروژنز و ژینوژنز...........................

3-3- جابجایی هسته........................................................................................

4-3- جابجایی سلولهای سوماتیک جنینی به جنین دیگر.................................

5-3- دورگه گیری..........................................................................................

4- منابع............................................................................................................




بخش اول: دست کاریهای ژنی در ماهیان

مقدمه:

یکی از زمینه های که امروزه بیوتکنولوژیست ها روی آن تحقیق می کنند ایجاد گونه های ترانسژنیک است. طبق تعریف ترانسژنیک موجودی است که، دارای DNA نو ترکیبی باشد. به طوری که در ژنوم آن موجود ژن نو ترکیب بیان می شود. بیان ژن خارجی یکی از جنبه های تولید ترانسژنیک و انتقال DNA به زاده های هدف بعدی می باشد. در این زمینه تکنیک میکرواینجکش در انتقال ژن به تخم مهره داران اولین بار به وسیله گوردون (Gordon) و همکاران در سال 1980 گزارش شد. در این تکنیک یک لوله مؤئین شیشه ای را برای وارد کردن DNA نو ترکیب به پیش هسته نریا با سیتوپلاسم تخم لقاح یافته موش به کار گرفتند. در همین سال میکروانجکش مستقیم DNA نو ترکیب در شرایط آزمایشگاهی جهت ایجاد حیوانات ترانسژنیک مورد استفاده قرار گرفته است. طوری که ژن را از این طریق وارد تخم های لقاح نیافته یا لقاح یافته موجوداتی نظیر جنین توتیای دریایی،‌ موش،‌ قورباغه، مگس سرکه، خرگوش و خوک کرده اند (Brem 1988) در سال 1985 زئو (Zhu) و همکاران ژنی شامل پرتومتالوتیونین موش و ژن هورمون رشد انسانی را به ناحیه مرکزی صفحه زایای تخم های لقاح یافته ماهی طلایی تزریق کردند و قسمتی از این ژن را در DNA ماهیان مشاهده کرند. در همین سال روکونس (Rokkones) تکنیک میکرواینجکشن دو مرحله ای بر روی تخم آزاد ماهیان را شرح داده است. در این تکنیک ابتدا به کمک یک وسیله نوک تیز فلزی در قطب حیوانی سوراخی ایجاد شده و از طریق این سوراخ محلول حاوی DNA نو ترکیب به کمک پی پت ریز تخم شدند به طوری که به کیسه زرده وارد نشوند. پس از 14 روز پلاسمیدهای کامل را مشخص کردند. چوروت (Chourrout) و همکاران در سال 1986 روش فوق را بر روی قزل آلای قهوه ای رنگ به کار برند با توجه به وجود DNA خارجی همراه با ملکولهای DNA میزبان پیشنهاد شده که این ژن به داخل ژنوم ماهی وارد شده است. محققان به ورش دستی یا از طریق هضم آنزیمی از جمله با تریپسن کوریون را برداشته و تزریق میکرواینجکشن انجام دادند. در همین سال اوزاتا (Ozata) ماهی کوچک مدوکا را به عنوان مدلی برای ترانسژنیک مطرح کرد. او پلاسمیدهای حاوی ژن کریستالین جوجه را به هسته تخم ها از طریق میکرواینجکشن وارد کرد. به علت کوریون سفت در تخم لقاح یافته تعدادی از ماهیان استفاده از میکرواینجکشن مشکل و مستلزم اتلاف وقت زیادی است. به همین منظور روشهایی جهت غلبه بر این مشکل به کار گرفته شده است. از جمله در سال 1988 بریم (Brem) و همکاران ژن هورمون رشد انسان را به کمک وکتور مناسب از طریق میکروپیل به صفحه زایای تخم های تیلاپیا تزریق کردند و رشد بچه ماهیان طی 90 روز بررسی شد. مشابه این تحقیق توسط فلت چر (Fletcher) و همکاران در همین سال بر روی ماهی آزاد اتلانتیک انجام شد. همچنین تکنیکهای دیگر شامل الکتروپورشن (Electroporation) شلیک ذرات ژن Shatagun بر روی تخمک و طراحی لیپوزوم جهت ورود به زرده تخم انجام شده است. میکر واینجکشن نیاز به مهارت زیادی دارد و از طرفی سرعت آن کم و هزینه و تجهیزات آن زیاد است و مستلزم زحمات و زمان زیادی برای ایجاد تعداد زیادی از ما هیان ترانسژنیک است علاوه بر این از دیگر مشکلات آن این است که در تخم های القاح یافته اغلب ماهیان هسته به وسیله میکرسکوپ قابل روئیت نیست بنابراین DNA را به سیتو پلاسم تزریق می کنند.

در مجموعه تحقیقات انجام شده، میزان باقی ماندگی جنین هایی که مورد تزریق قرار گرفته اند بین 50 تا 80 درصد گزارش شده است. و کارآیی میزان بیان ژن بین 3 تا 70 درصد بوده است. باقی ماندگی جنین ها و کارایی بیان ژن وابسته به فاکتورهایی نظیر سیستم بافری، غلظت DNA و روش های مورد استفاده در تزریق می باشد. لذا در مراحل بعدی غلبه بر این مشکلات مورد توجه قرار گرفت به طوری که ضمن ساده کردن تکنک و کم کردن هزینه ها کارآیی را افزایش می دهند تا در عمل بتوان در تکنولوژی تکثیر و پرورش آبزیان تعداد زیادی از ماهیان ترانسژنیک را ایجاد کرد. بنابراین روش استفاده از اسپرم جهت انتقال ژن مطرح شد. اگر چه مفهوم بکارگیری اسپرم به عنوان یک ناقل مسئله جدیدی نیست بلکه در سال 1971 براکت (Brackett) با وارد کردن ژن خارجی به اسپرم خرگوش و در سال 1987 فریمن (Fareeman) بر روی ماکیان این تحقیق را انجام داده اند و در سال 1989 لویترانو (Lavitrano) این تکنیک را بر روی موش به کار گرفته است. در سال 1992 کهو (Khoo) تکنیک استفاده از اسپرم به عنوان ناقل را جهت وارد کردن ژنهای جدید به ماهی زبر به کار گرفت. همچنین در سال 1993 ایکسی (Xie) و همکاران جزئیات انتقال ژن از طریق اسپرم به کمک التروپورشن (Electroporation) بر روی ماهیان لوچ (Loach) و کاراس (Crucian) را شرح داده اند. در همان سال (سین) Sin و همکاران انتقال ژن به ماهی چنوک (Chinook) را با همین تکنیک شرح دادند. در این نوشتار جزئیات دستکاریهای ژنی در ماهیان با ذکر مثالهایی بررسی شده است.

1-1- به کار گیری پروموتر از ژن ماهیان
گزارشهای اندکی در ارتباط با تحقیقات به کارگیری پروموتر از ماهی در دسترس است. در ماهی قزل آلای رنگین کمان دو فرم مشابه از ژنهای متالوتیونین بنام B,A وجود دارد. اگر چه پروموترژن B قادر به بیان ژن گزارشگر در محیطهای کشت سلولی است. ولی درباره این ویژگی پروموترژن B در سلولهای ماهی اطلاعات کمی وجود دارد. به منظور طراحی و کتورهای مناسب برای ما هی و مطالعه تنظیم بیان ژن در داخل بدن و شرایط آزمایشگاهی پروموترن ژن B متالوتیونین ماهی قزل آلا جدا شد. پس از PCR نقش آن در بیان ژن در لاینهای سلولی انسان و ماهی توسط هونگ (Hong) به کار گرفته شد. به همین منظور وکتور بنام PtMTb – CAT که دارای 6/4 کیلوباز است طراحی گردید. حدود 261 حفت باز وکتور مربوط به پروموترژن B متالتیونین قزل آلای رنگین کمان (tMTb) کیلو باز آن ژن کلرامفنیکل استیل ترانسفراز (CAT) و سیگنال پلی ادنیلاسیون ویروس SV40 و همچنین 7/2 کیلو باز آن قطعه ای مربوط به پلاسمید PUC18 بوده است همچنین طراحی آن بر پایه ساختمان pBL – CAT تکمیل شده بود. به طوری که طراحی BL پرایمری دارای سکانس اولیگونکلئوتیدی بر اساس ردیف نکلئوتیدهای سمت 5 از 250 تا 221 ژن MTb ماهی قزل آلا بوده و دارای محل ویژه ای جهت برش توسط آنزیم EcoRI بوده است. همچنین در ساختمان پلاسمید ptMTb – CAT قطعه 261 جفت بازی پروموتر tMTb در جلوی ژن CAT در ساختمان CAT pBL- قرار گرفته است. در کنار این چهار وکتور دیگر طراحی گردید، که شامل pBL-CAT2-1 که در آن پروموتر تیمیدین کیناز (TK) ویروسی در بالا دست ژن CAT قرار داده شده بود. pBL-CAT3-2 بر اساس pBL-CAT2 که در آن پروموتر TK برداشته بود طراحی شد pTK-CAT2E-3 که در پلاسیمید PBL-CAT2 تعداد 72 جفت باز تکراری از اینهنسر SV40(Enhancer) به صورت دوبل به ابتدای ژن CAT اضافه شده بود. PhMT IIA-4 که تعداد 850 جفت باز دارای محل ویژه برش Hind III/NcoI از پروموتر آن متالوتیونین IIA انسانی (HmtIIA) به ژن CAT در ساختمان
pBL-CAT3 اضافه شده بود این وکتورها به روی 4 لاین سلولی ماهی و یک لاین انسانی به کار گرفته شدند. طوری که در آن سلولها با میزان 5/3 پیکومولار از DNA پلاسمید آلوده شدند جزئیات نتایج در جدول شماره یک آمده است.

جدول 1- سنجش فعالیت پروموتر در یک لاین سلولی انسان و چهار لاین سلولی ماهی

-8- بررسی امکان وراثت ژن منتقل شده به نسل های بعد

کهو و همکاران در سال 1992 پلاسمید pUSVCAT که حاوی ژن گزارشگر CAT بود از طریق اسپرم به ماهیان زبراتو منتقل نموند. نتایج حاصله نشان داد که پلاسمید حاوی ژن در میان زاده های نسل اول و دوم ظاهر شده است. پلاسمید در طی لقاح اسپرم با تخمک قابلیت انتقال به نسل جدید را داشته است. همچنین در بسیاری از حالات پلاسمید معرفی شده در میزبان اغلب به صورت خارج کروموزومی باقی می‌ماند. البته قطعاتی از DNA الگو ممکن است وارد ژنوم شوند و حالت غیر موزائیک در یکی از مجموع 7 والد ترانسژنیک ماهی زبرا دیده شد. ولی شش تای دیگر حالت موزائیک داشته اند.

تصویر 14- نتایج انتقال ژن از طریق اسپرم با سیستم انکوبه کردن در بافر روی ماهی زبرا که در آن 7 ماهی ترانسژنیک با ماهیان غیر ترانسژنیک لقاح داده شدند. P (والدین) ، F1 (نسل اول) ،‌F2 (نسل دوم)،‌دایره مولد ما ده، مربع مولد نر ،‌مثلث جنسیت ناشناخته رنگ سیاه نشانه ترانسژنیک است.

علاوه بر این دولین (Delin) و همکاران در سال 1995 ژن هورمون رشد ما هی آزاد چنوک با پروموتر ضد انجماد ماهی روغنی اقیانوس (Ocean pout) را به ماهی آزاد کوهو (Coho) منتقل نموند. نشان داده شد که، ژن منتقل شده در نسل اول روی رشد ماهیان اثر داشته است. در ادامه این تحقیق 5 تا از ماهیان نر ترانسژنیک تولید شد که حاوی ژن منتقل شده بوند. (OPAFPGHC) و به حد بلوغ رسیدند برای لقاح تخمکاری ماهیان طبیعی مورد استفاده قرار گرفتند زادهای حاصله بعد از مرحله لاروی یعنی در شروع مرحله الوین (Alevins) دو فنوتیپ مشخص را نشان دادند. به طوری که اکثر بچه ماهیان رنگ طبیعی قهوه ای مشابه ماهی والد داشته اند در حالی که تعداد دیگری از آنها دارای فنوتیپ رنگ سبز بوند. اگر چه این اختلاف رنگ زود گذر بود و در مرحله بعد یعنی فرای (Fry) رنگ قهوه ای در ماهیان غیر ترانسژنیک کمتر می شد. بررسیها DNA با PCR نشان داد که، فنوتیپ سبز با حضور ژن OPAFPGHC مرتبط است بنابراین در تحقیق از رنگ سبز به عنوان شاخصی برای تشخیص ورود ژن استفاده شد بررسیها ثابت کرد که نرهای ترانسژنیک قادر به انتقال ژن وارده از طریق جرم لاین به سلولهای اسپرم می باشند بنابراین پیشنهاد شده که ممکن است، ورود DNA منتقل شده به کروموزمی میزبان صورت گرفته باشد یا اینکه همانند سازی DNA آن به صورت خارج کوموزمی صورت گرفته و در طی تقسیمات میوزی به سلولهای بعد منتقل شود. فرکانس انتقال آن در این آزمایشات کم و در حد زیر 20 درصد بوده است. این فرکانس پائین ناشی از این است که 50 درصد از سلولهای جرم لاین اولیه که وارد مرحله تقسیم میوزی شده اند ژن منتقل شده را دریافت کرده اند. فرکانس های پائین تر از این ممکن است از این مسئله ناشی شده باشد که تمام سلولهای اسپرم ژن منتقل شده را دریافت نکرده باشد. در حقیقت یک موزائیسم به طور گسترده در ارگانیسم های موجود ترانسرنیک اتفاق می افتد طوری که در بافتهای سوماتیک مشابه جرم لاینها این موزائیسم مشاهده می شود. در ارتباط با ظهور رنگ سبز در مرحله الوین در ماهیان ترانسژنیک پیشنهاد شده که ناشی از تشدید رشد و نمو و رنگ زایی (Pigmentation)بوده است. پیش از شروع تغذیه به افزایش رشد طولی و وزنی ماهیان ترانسژنیک با توجه اینکه هیچ منبع انرژی کمکی داده نشده است. منجر به این نتیجه گیری شده است که، افزایش بیان ژن هورمون رشد ممکن است میزان رشد را تحت تأثیر قرار دهد یا بر کارایی تبدیل انرژی ذخیره در زرده تخم اثر گذارد. اینکه آیا افزایش رشد به طور مسقیم ناشی از عملکرد هورمون رشد است یا به واسطه ای نظیر عمل فاکتور شبه انسولین (Insulin like – growth factor) GF و همکارانش در سال 1992 پیشنهاد کردند که بیان ژن IGF در طی مرحله لاروی آزاد ما هیان در رشد اولیه نقش دارد. همچنین نشان داده شده که، تخم های آزاد ماهیان از منشاء مادری دارای هورمون تیروئید است که در رشد جنین نقش دارد به طوریکه در این ماهیان هورمون تیروئید T3 به طور وضوع سبب افزایش رشد می شود. علاوه بر این مشخص شده است که هورمون رشد در دوران جنینی با اثر روی فعالیت آنزیم T4 دایو دیناز De- iodinase سبب افزایش تبدیل T4 به T3 و در نتیجه افزایش رشد می‌شود و IGF شبیه مهره داران عالی سبب افزایش رشد کارتیلاژ می شود.


دانلود مقاله مجموعه‌های مرکزی و شعاع‌ها در گراف‌های مقسوم علیه صفر از حلقه‌های جابجایی

مقاله مجموعه‌های مرکزی و شعاع‌ها در گراف‌های مقسوم علیه صفر از حلقه‌های جابجایی در 45 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم پایه
فرمت فایل doc
حجم فایل 228 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 45
مقاله مجموعه‌های مرکزی و شعاع‌ها در گراف‌های مقسوم علیه صفر از حلقه‌های جابجایی

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله مجموعه‌های مرکزی و شعاع‌ها در گراف‌های مقسوم علیه صفر از حلقه‌های جابجایی در 45 صفحه ورد قابل ویرایش


فهرست

عنوان................................................................................................................

پیش گفتار ........................................................................................................

خلاصه‌ی مطالب ..............................................................................................

1فصل اول .......................................................................................................

1-1مقدمه ........................................................................................................

1-2پیش نیازها ...............................................................................................

تعاریف .............................................................................................................

قضیه ها............................................................................................................

2فصل دوم ......................................................................................................

2-2مرکز .........................................................................................................

2-3 میانه ........................................................................................................

2-4 مجموعه های غالب ..................................................................................

منابع ..........................................................................................................................



پیش گفتار

تاریخ، خود نقطه‌ی عطف شمارگانی است که پیوسته و ناپیوسته چهار مضراب عشق را حول محور تمرکز اعداد نواخته و به اثبات حقانیت واحد، دراصول هستی پرداخته است.

امتداد جریان ثبوت حقانیت شمارگان، خواه در آن برهه از زمان که خوارزمی اش می‌سرود و چه در دیگر زمان ها که اقلیدس و فیثاغورثش تجلی بخشیدند، شاه بیت های مطلعش را با تخلص آخرش پیوند زدند تا غزل گونه ای باشد، غزل شکار، نه تجنیسش افراط بخشیدند و نه جذرش تفریط، چرا که عدد یک واحد، دو واحد عدد یک ماند وخواهد ماند.

خلاصه‌ی مطالب

برآن شدم تا با تلاش مستمر مطالبی را از نظر گرامیتان بگذرانم که بدیع باشد و قابل ارائه، امیدوارم رضایت خاطر شما خوانندگان گرامی را جلب نمایم. دراینجا خلاصه‌ای از مطالبی که مطالعه خواهید کرد آورده شده است.

دریک حلقه‌ی جابجایی و یکدار R، گراف مقسوم علیه صفر، ، گرافی است که رأس های آن مقسوم علیه های صفر غیرصفر R می باشند که درآن دو رأس مجزای xو y مجاورند هرگاه xy=0. این مقاله اثباتی براین مطلب است که اگر R نوتری باشد آن گاه شعاع ،0،1 و یا 2 می باشد و نشان داده می شود که وقتی R آریتن می‌باشد اجتماع مرکز با مجموعه {0} اجتماعی از ایده آل های پوچ ساز است. زمانی که مرکز گراف مشخص شده باشد می توان قطر را تعیین کرد و نشان داده می‌شود که اگر R حلقه‌ی متناهی باشد آن گاه میانه زیر مجموعه ای از مرکز آن است. زمانی که R آریتن باشد با به کاربردن عناصری از مرکز می‌توان یک مجموعه‌ی غالب از ساخت و نشان داده می شود که برای حلقه‌ی متناهی ، که F میدان متناهی است، عدد غالب مساوی با تعداد ایده آل های ماکسیمال مجزای R است. و همچنین نتایج دیگری روی ساختارهای بیان می‌شود.

واژه های کلیدی

مجموعه های مرکزی؛ حلقه‌ی جابجایی؛ مقسوم علیه صفر؛ گراف مقسوم علیه صفر
فصل اول

1-مقدمه

حلقه‌ی جابجایی و یکدار R داده شده است. گراف مقسوم علیه صفر، ، گرافی است که رأس های آن مقسوم علیه های صفر غیرصفر حلقه R می باشند، بین دو رأس مجزای x و y یال وجود دارد اگر وفقط اگر xy=0 باشد. گراف مقسوم علیه صفر حلقه‌ی R با نشان داده می شود. این تعریف از ابتدا توسط livings ston (1999) و anderson بیان شد که تعداد زیادی از ویژگی های اساسی مورد بررسی قرار گرفت. تعریف اصلی توسط Beck (1988) و Nasser (1993) و Auderson بیان شد که همه‌ی عناصر حلقه به عنوان رأس های گراف انتخاب می شدند.

و anderson et al.(2001) , De meyer and Schnieider (2002), Smit (2002) مقاله‌های دیگری درارتباط با گراف مقسوم علیه صفر از حلقه های جابجایی می‌باشند. این ساختار های گرافیکی به شکل موضوع های جبری دیگر توسط Cannon et al.(2005) and DeMeyer et al.(2002), Redmond (2002)2003,2004) تعمیم داده شده است، که در ادامه به آن می پردازیم.

درطول این پژوهش برآنیم که نتایجی را روی حلقه های یکدار و جابجایی متناهی بیابیم. این نتایج برای عمومی ترین موارد ممکن بیان می شود. هدف ارائه دادن همه‌ی نظریه های کاربردی از مرکزیت گراف و تحقیق درمورد مفاهیم تقریباً محض از گراف های مقسوم علیه صفر می باشد. ابتدا نشان داده می شود که شعاع های گراف مقسوم علیه صفر یک حلقه نوتری و جابجایی و یکدار 0، 1، 2 می‌باشد. این قضیه دربخش های بعدی برای تعریف خصوصیات سه مجموعه مرکزی (مرکز، میانه و مجموعه های غالب با اندازه‌ی می نیمال) درگراف های مقسوم علیه صفر از حلقه‌های جابجایی و یکدار به کاربرده می شود. و نیز ارتباط بین این مجموعه ها مورد بررسی قرار می گیرد. به عنوان پیامدی از این نتایج، ویژگی های دیگری از را بیان می کنیم که از جمله‌ی آن ها قطر و کران های روی تعداد یال های گراف می‌باشد.

2-پیش نیازها

بالطبع لازمه‌ی پردازش به مبحث مجموعه های مرکزی و شعاع ها در گراف های مقسوم علیه صفر حلقه های جابجایی واقف بودن به تعاریفی است که آن را باید پیش نیاز نامید:

تعریف1.2.1 پوچ ساز (annihilator) x مجموعه‌ی عناصر می باشد به طوری که xy=0 به عبارت دیگر

تعریف 2.2.1 عنصر ناصفر x درحلقه‌ی R را یک مقسوم علیه صفر (zero dirisor) گوییم هرگاه عنصر ناصفری از R مانند موجود باشد به طوری که xy=0.





Ann(x) = ????????????/

فرض کنید ؟؟؟؟؟ آن گاه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چون ؟؟؟؟؟؟ یک ایده آل ؟؟ است ؟؟؟؟ را ماد می کند ؟؟؟؟ فرض میکنیم ؟؟؟؟ برای مقدار حقیقی s . حالا اگر میانه؟؟؟ مساوی با مرکز؟؟؟ باشد آ نگاه deg(w) = deg(x) پس : ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بعد از خلاصه کردن و فاکتور گیری داریم :

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟???????????????????

ولی ما ؟؟؟؟ در نظر گرفتیم پس به تناقض رسیدیم بنابراین تجزیه آرتین از R نباید عامل غیر میدان داشته باشد . و هم چنین این روندی برای اثبات این مطلب است که میدان ها باید دینالیته یکسان داشته باشند . بعد از شرح قضیه 4.3.2 و نتیجه 5.3.2 اکنون چند مثال را بررسی میکنیم . در مواردی که میدان ؟؟؟ یافته داریم اگر ؟؟؟؟ مرکز و میانه ؟؟؟ مجموعه ی تمام رئوس می باشند . اگر ؟؟؟؟؟؟؟ آن گاه مرکز و میانه ؟؟؟ مجموعه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ می باشند ( به شکل 2 ، صفحه 26 ) نگاه کنید . اگر ؟؟؟؟؟؟ مرکز ؟؟؟؟؟؟ و میانه ؟؟؟؟؟؟؟؟ می باشد . در مواردی که میدان تحویل ناپذیر باشد اگر ؟؟؟ آن گاه مرکز ؟؟؟؟ ، ؟؟؟؟؟؟ و میانه ؟؟؟؟؟ می باشد ( به شکل 1 ، صفحه 26 ) نگاه کنید . توجه کنید که دو مثال آخر نشان می دهد فقط در بعضی از موارد عناصری از میانه پوچ توان خواهند بود .

-4-2 – مجموعه های غالب و کار بردهای دیگر (Domainting sets)

تعریف 1.4.2 برای هر گراف G یک مجموعه غالب زیر مجموعه ای مانند s از v(G) (مجموعه ی رئوس گراف G ) می باشد به طوری که هر رأس گراف G در S و یا هر رأس گراف گراف G از عناصر S مجاور می باشد .

تعریف 2.4.2 برای هر گراف G اندازه ی کوچک ترین مجموعه ی غالب ممکن را عدد غلبه می نامیم .

تعریف 3.4.2یک مجموعه غالب S را همبند می نامیم هر گاه زیر گراف القایی تولید شده توسط S ( زیر گراف H از G با مجموعه ی رأس های S که دقیقا رأس هایی در H مجاورند که در G مجاورند ) همبند باشد .

تعریف 4.4.2 اندازه ی کوچک ترین مجموعه ی غالب همبند را عدد غلبه همبندی می نامیم . مجموعه های غالب و مجموعه های غالب همبند با اندازه ی می نیمال را می توان به عنوان اندازه های دیگری از مرکزیت در گراف در نظر گرفت.

قضیه 6.4.2 فرض کنید R یک حلقه ی جابجایی و یکدار آرتین باشد که حوزه صحیح نیست . اگر شعاع(R) ? حد اکثر یک باشد آ نگاه عدد غلبه (R) ؟ ، 1 است . اگر شعاع (R) ؟ ، 2 باشد آن گاه عدد غلبه (R) ؟ ؤ برابر با تعداد عوامل در تجزیه ارتین R می باشد . بویژه عدد احاطه کننده متناهی و حداقل 2 می باشد .

برهان : اگر شعاع حداکثر 1 باشد : دو حالت داریم : اگر شعاع 0 باشد تنها یک رأس داریم و عدد غلبه 1 می باشد و حکم بدیهی است . اگر شعاع 1 باشد ، و هر عضو از مرکز (R) ؟ یک مجموعه غالب تشکیل می دهد ( زیرا ماکسیمم فاصله هر رأس از مرکز 1 می باشد یعنی هر رأس مرکز با دیگر رئوس مجاور می باشد بنابراین هر رأس مرکز می تواند یک مجموعه ی غالب تشکیل دهد ) پس عدد غلبه که اندازه کوچکترین مجموعه غالب ممکن است 1 می‌شود و حکم ثابت می شود.

حال فرض کنیم شعاع (R) ؟ 2 باشد ثابت می کنیم عدد غلبه (R) ؟ با تعداد فاکتورها در تجزیه آرتین R برابر می باشد .

فرض کنیم شعاع (R) ؟ ، 2 و R= ????????????/

تجزیه ی آرتین R باشد . برای هر I=1, …, n و xi ثابت در مرکز (Ri) ؟ را در نظر می گیریم و yi را به صورت زیر تعریف می کنیم . yi= (0…..,0,xi,0,….,….,0) و برای هر j= 1,…,m ، zj را به صورت زیر در نظر می گیریم : zj = ( 0,…,0,1,0,…,0) که در ایه ی n+j ام از fj همانی می باشد . مجموعه ی غالب s به صورت : s=???????????? خواهد بود توجه کنید که همه ی عناصر مجاورند .

فرض کنید w=(????????????????) یک رأس (R) ؟ است آن گاه w با مختصات مشخص شده یک مقسوم علیه صفر از حلقه هایمربوط می باشد . اگر برای هر ؟؟؟؟؟ یک مقسوم علیه صفر باشد آن گاه w با yi مجاور است . اگر برای هر مقدار ؟؟؟؟

، bj=0 باشد آن گاه w با zj مجاور است . پس هر عضو از مجموعه رأس های (R) ؟ با عضوی از S یک مجموعه غالب میباشد.

حال فرض می کنیم شعاع (R) ؟ ، 2 است و B یک مجموعه غالب و ؟؟؟؟‌از آن جا که (R) ؟ هیچ رأس مجاور با همه رئوس ندارد (شعاع 2 است) ، n+m?3 در نظر می گیریم برای هر k=1 , …, n+m ، ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ می باشد که صفر درایه ی k ام است . هر ؟؟ یک رأس گراف (R) ؟ می باشد (مقسوم علیه صفر میباشد ) برای هر k : ؟؟؟ یا ؟؟ با یک عضو از B مجاور میباشد . پس یا ؟؟؟؟ یا یک عضو ؟؟؟؟؟؟ وجود دارد که اگر ؟؟؟؟؟؟؟ آن گاه ؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟ و اگر ؟؟؟؟؟؟ آن گاه ؟؟؟؟؟؟ پس B حداقل n+m عضو دارد .

یک نتیجه مستقیم از قضیه ی بالا این است که (R) ؟ ، 2 باشد آن گاه عدد غلبه با تعداد ایده آل های ماکسیمال مجزا از R مساوی می باشد ولی ممکن است زمانی که شعاع 1 است این نتیجه برقرار نباشد . برای مثال ؟؟؟؟؟؟ یک گراف ستاره است برای هر میدان F که شعاع آن 1 می باشد ولی ؟؟؟ در ایده آل ماکسیمال مجزا دارد . نتیجه ای که در ادامه آمده است ارتباط بین عدد غلبه و تعداد ایده آل های ماکزیمال را در موارد متناهی بیان می کند .

نتیجه 7.4.2 – فرض کنید R یک حلقه جابجایی و یکدار متناهی باشد که میدان نیست . فرض کنید M عدد غلبه (R) ؟ باشد . اگر (R) ؟ گراف ستاره نباشد آ ن گاه R ، M ایده ال ماکسیمالمجزا دارد . اگر (R) ؟ گراف ستاره باشد آ ن گاه R ، 2 ایده آل ماکسیمال مجزا دارد یا R با 5 حلقه موصفی و؟ ؟؟؟؟ ، ؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟ ، ؟؟؟؟؟؟؟ ، یکریخت می باشد ( به عبارت دیگر اگر (R) ؟ یک گراف ستاره باشد : اگر R موضعی باشد آ ن گاه R ، M ایده آل ماکسیمال مجزا دارد .

برهان : اگر (R) ؟ گراف ستاره نباشد : اگر شعاع (R) ؟ 0 یا 1 باشد ان گاه R موضعی و M=1 است . اگر شعاع (R) ؟ ، 2 باشد آن گاه در قضیه قبل (6.4.2) دیدیم که تجزیه آرتین R ، M فاکتور دارد . که نتیجه می دهد R ، M ایده آل ماکسیمال مجزا دارد .


دانلود مقاله ماه همسایه ما در کیهان

مقاله ماه همسایه ما در کیهان در 14 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 15 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 14
مقاله ماه همسایه ما در کیهان

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله ماه همسایه ما در کیهان در 14 صفحه ورد قابل ویرایش


فهرست

ماه همسایه ما در کیهان

1.ماه از زمین چقدر فاصله دارد؟

2.چرا فاصله ماه و زمین تغییر می‌کند؟

3.چرا خورشید و ماه، طلوع و غروب می‌کنند؟

4.اندازه ماه چقدر است؟

5.چرا ما از روی زمین فقط نیمی از ماه را می بینیم؟

6.هلال و بدر چگونه ایجاد می‌شود؟

7.ماه طی چه مدت یک دورکامل به دور زمین می گردد؟

8.رابطه ماه با «جشن عید پاک» چیست؟

9.آیا ماه نیز شب و روز دارد؟

10.چرا جزر و مد اتفاق می افتد؟

11.چرا ماه به روی زمین سقوط نمی کند؟

12.مه گرفت یا خسوف چیست؟

13.خورگرفت یا کسوف چیست؟


ماه، همسایه ما درکیهان

1.ماه از زمین چقدر فاصله دارد؟

ماه دریک فاصله متوسط 384.400 کیلومتری به دور زمین می چرخد. به عنوان مثال، یک فرد پیاده می تواند این مسافت را در 11 سال، یک ترن مترو در 5 ماه و یک جمبوجت در20 روز طی کند. یک فضاپیما این مسافت را درچند روز و یک علامت نوری یا راداری آن را فقط درمدت 3/1 ثانیه می پیماید. به همین خاطر گفته می‌شود که ماه از زمین 3/1 ثانیه نوری فاصله دارد. این فاصله اگر چه برای ما انسانهای یک مسافت بسیار طولانی است، اما درمقایسه با ابعاد کیهان فاصله بسیار کمی محسوب می‌شود. سیاره زحل یا کیوان (از سیاره های منظومه شمسی که بعد از مشتری بزرگترین سیاره است و هشت قمر دارد) یک ساعت نوری و نزدیکترین خورشیدٍ همسایه سال نوری با ما فاصله دارد. سریعترین فضاپیماهای ما برای رسیدن به آنجا دهها هزار سال در راه خواهند بود.

2.چرا فاصله ماه و زمین تغییر می کند؟

اگر مدار ماه به دور زمین یک دایره دقیق بود، فاصله ماه تا زمین همواره ثابت می‌ماند؛ ولی مدار ماه به صورت یک بیضی است. دراین مدار، فاصله زمین- ماه به طور دائم در تغییر است. ماه درقسمتی از مدار که نزدیک به زمین است، فقط 356.500کیلومتر، و در قسمتی از مدار که دور از زمین است، 406.700 کیلومتر از ما فاصله دارد. به همین خاطر بزرگی ماه درطول زمان متفاوت به نظر می رسد. زمین و ماه با همدیگر به عنوان «سیاره های دوگانه» سالیانه یک بار به دور خورشید می‌چرخند. اگر فضانوردی بتواند از فضا زیادی منظومه شمسی ما را نگاه کند، مدار ماه به دور خورشید درنظر او به صورت یک دایرة دندانه دار جلوه خواهد کرد.

3.چرا خورشید و ماه طلوع و غروب می کنند؟

زمین ما، مثل یک چرخ فلک بزرگ هر 24 ساعت یک بار به دور خود می چرخد. ما انسانها روی سطح کره زمین زندگی می کنیم و به همراه زمین می چرخیم. هنگامی که سرزمین ما مستقیم درطرف خورشید قرار دارد، این پدیده را «روز» می نامیم. وقتی که سرزمین ما چرخیده و از شعاع تابش خورشید خارج می‌شود، آن را «شب» نام می گذاریم. زمانی که شب در حال پایان است، در واقع درحال گردش در جهت خورشید هستیم تا آنکه در افق ظاهر می‌شود. دراین زمان می گوییم که خورشید سربرآورده یا به عبارت دیگر طلوع کرده است. درمورد ماه هم مسئله به همین شکل است. ماه خودش به هیچ وجه درشرق طلوع و یا درغرب غروب نمی کند، بلکه زمینی که ما روی آن زندگی می کنیم، از غرب به شرق به دور خود می چرخد. به این خاطر ما اینطور استنباط می کنیم که ماه درجهت مخالف به دور ما می چرخد؛ در افقِ شرق طلوع می‌کند، از شرق به غرب در آسمان سیر می‌کند و بالاخره درغرب غروب می‌کند. به هر حال به خاطر وضعیت خاصِ مدار ماه، طول و غروب آن دقیقاً درنقاط شرق یا غرب اتفاق نمی افتد.

ماه می تواند مانند آنچه درمورد خورشید مشاهده می کنیم، کاملاً درشمال شرقی و یا جنوب شرقی طلوع کند. علاوه برآن چون ماه به آهستگی از غرب به شرق به دور زمین می چرخد، هرروز 50 دقیقه دیرتر از پیش طلوع می‌کند.

4.اندازه ماه چقدر است؟

قطر ماه تقریباً 3500 کیلومتر است (دقیقاً 3474 کیلومتر در خط استوا). این مقدار کمی بیشتر از یک چهارم قطر زمین است و مساحت فرضی بین مسکو تا لیسبون را می پوشاند. البته سطح ماه فقط سطح زمین است که مساحتی معادل چهار برابر قارة اروپا را دربر می گیرد. تقریباً 50 کره ما را می توان در زمین جا داد. اگر ماه را روی یک ترازوی بزرگ قرار می دادیم، مشاهده می کردیم که فقط زمین وزن دارد. انسان برروی ماه فقط وزن واقعی خود را دارد، بنابراین اگر روی ماه را برویم، می توانیم 6 متر بالا بپریم و یا یک تخته سنگ 100 کیلوگرمی را به راحتی بلندکنیم. همچنین سنگینترین لباسها و تجهیزات فضانوردی برای فضانوردان سبک به نظر خواهد رسید.

اگر مسابقات ورزشی المپیک برروی ماه اجرا می شد، رکوردهای جهانی درپرش ارتفاع به حدود 8 متر، درپرش با نیزه به حدود 30 متر و درپرتاب نیزه به حدود 500 متر می رسید. با وجود این همه حقایق، زمین نسبت به سیارات دیگر دارای قمر نسبتاً عظیمی است. برای مقایسه، به عنوان مثال بزرگترین قمر سیاره برجیس (مشتری) فقط 4% آن سیاره قطر دارد، و بزگترین قمر سیاره مریخ فقط یک صخره سنگی به طول 27 کیلومتر است. ماه ما درآسمان همچون خورشید به نظر می رسد. البته خورشید 400 بار بزرگتر از ماه است، اما درعوض چهار صد بار نیز از ماه به زمین دورتر است.

5.چرا ما از روی زمین فقط نیمی از ماه را می بینیم؟

ماه ما با تمام قمرهای دیگر فرقهای بسیار دارد، اما در یک جنبه با اغلب آنها شبیه و مشترک است:

هماهنگی ندارد)

8.رابطه ماه با «جشن عید پاک» چیست؟

اگر چه ماه درسیستم تقویمی میلادی نقشی برای آغاز ماه بازی نمی کند، با این همه لااقل با کمک آن تاریخ «جشن عیدپاک» را تعیین می‌کنند. «جشن عیدپاک» همیشه در روز یکشنبه پس از اولین «ماه نو» و بعد از آغاز فصل بهار برگزار می‌شود. حال «ماه نو»‌ می تواند به عنوان مثال در روز 20 ماه مارس (ماه سوم میلادی برابر با 29 اسفند ماه هر سال) و یا در روز 21 مارس (اول فروردین ماه) که آغاز بهار نجومی نیز هست واقع گردد. درصورت اول، جشن عید پاک خیلی دیر و درصورت دوم خیلی زود فرا می رسد. زودترین موعد برای عید پاک 22 ماه مارس (اول فروردین هرسال) ودیرترین موعد، 25 آوریل (ماه چهارم میلادی برابر با 5 اردیبهشت هرسال) است.

9.آیا ماه نیز شب و روز دارد ؟

تا کنون دریافتیم، که ماه نیز به دور خود می چرخد. البته چرخش ماه به دور خود مانند زمین هر 24 ساعت یک بار نیست، بلکه تقریباً هرماه یک بار است. یک منظره یا نقطه بخصوص ازماه تقریباً دو هفته مداوم در معرض تابش نور خورشید باقی می ماند. سپس به همین نحو، شب دو هفته ای ماه آغاز می‌شود. فقط هر 5/29 روز زمینی، یک غروب خورشید درماه مشاهده می‌شود. در طول روز، سطح کره ماه می تواند تا 120 درجه سانتیگراد حرارت یابد و درطول شب طولانی، دمای کره ماه می تواند تا 150- درجه سانتیگراد کاهش یابد.