دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 80 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 56 |
مقاله بررسی زندگی نامه جلال آل احمد در 56 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
نزدیک به چهار دهه از خاموشی جلال آل احمد نویسنده و روشنفکر مبرز ما می گذرد. با گذشت هر چه بیشتر زمان حضور اندیشه های وی در عرصه فکر و نقد مسایل اجتماعی بویژه رابطه ما با غرب، روشنفکران و وظایف آن، آزادی قلم و … بیشتر و بحث انگیزتر مطرح میشود. از فردای تشکیل جمهوری اسلامی که تحقق برخی از نظریه های آل احمد را به نوعی دربرداشت جنبة سیاسی و اجتماعی دکترین وی مورد توجه قرار گرفت و شاید بتوان گفت که جنبة ادبی شخصیت و آثار وی در حاشیه قرار گرفت.
حضور جلال آل احمد در جریانات روشنفکری دهه های سی و چهل نمودار شرف و حیثیت جامعه روشنفکران بود. مردی که تمامی حجم درد و عظمت رهبری روشنفکران زمان خودش را بر دوش کشید و در چهل و شش سالگی دیگر تاب نیاورد و خاموش گشت.
چهل و شش سال زندگی کرد و در این میان نزدیک به سی سال نوشت و حدود پنجاه اثر از خود باقی گذاشت. این بخشی از کارنامة زندگی جلال است.
جلال آل احمد روشنفکری بود که حتی مخالفانش در وطن پرستی و عشق او به فرهنگ ملی ایران تردید ندارند. نوشتن برای او عبادت بود. زبان و قلبش صریح بود و صراحتی که در کمتر کسی میتوان سراغ گرفت.
زنده یاد جلال آل احمد با عشق به حقیقت زیست. زندگی ادبی و اجتماعیش سراسر است از این شیفتگی به حق و تا آخر عمر خویش اینچنین زیست. آثار جلال آل احمد و زندگی پرفراز و نشیبش آنچنان گسترده و گوناگونند که پرداختن به تمامی جنبه ها، در حوصلة این صفحات نمی گنجد.
چکیده
« جلال آل احمد» متفکری است که مهمترین دغدغة او در دوران حیاتش ، « بررسی مسائل اجتماعی ایران» بوده است انجام این مهم را قالب داستانها ، مقالات وگزارشهای او می توان به وضوح مشاهده نمود. هر چند رشتة تحصیلی آل احمد « ادبیات فارسی » بوده ، تعریف او از « ادبیات» با دیگران متفاوت است.
آل احمد به جدال «سنت» و «مدرنیسم» در ایران توجه دارد، جامعة ایران را دچار به هم ریختگی و «آنومی» می داند وبه دنبال ارائة راه حلی برای این جدال است.
آل احمد به نوعی « بومی – جهانی » می اندیشد وهویتی برای ایرانی قائل است و خواهان آن می باشد که ایرانی بتواند حرفش را به تمام جهان بزند.
آل احمد با « غربی شدن» به شدت مخالف است، اما با « نوسازی » از این باب که برنامه ریزی نشده وبرون تدبیر در ایران در حال پیاده شدن است، مخالف می ورزد، نه بانوسازی به فضای مطلق آن .
اهمیت خاص غربزدگی از حیث دوران رژیم پهلوی، در این است که جلال، دو واقعیت مهم را که به عقیدة او تحصیل کردگان ایرانی از آن غافل بوده اند ، فهمیده بود .
در مقولة «زنان» آل احمد در آثار داستانی خود ، به دو تیپ از زنان توجه دارد. زن خرافی سنت زده ، و زن غربزده که به نقد هر دو تیپ می پردازد .
زندگی نامة جلال (مثلاً شرح احوالات)
در خانواده ای روحانی (مسلمان- شیعه) برآمده ام. پدر و برادر بزرگ و یکی از شوهر خواهرهایم در مسند روحانیت مردند. و حالا برادرزاده ای و یک شوهر خواهر دیگر روحانی اند. و این تازه اول عشق است. که الباقی خانواده همه مذهبی اند. با تک و توک استثنایی. برگردان این محیط مذهبی را در «دید و بازدید» میشود دید و در «سه تار» و گله به گله در پرت و پلاهای دیگر.
نزول اجلالم به باغ وحش این عالم در سال 1302 بی اغراق سرهفت تا دختر آمده ام. که البته هیچکدامشان کور نبودند. اما جز چهار تاشان زنده نمانده اند. دو تاشان در همان کودکی سر هفت خان آبله مرغان و اسهال مردند و یکی دیگر در سی و پنج سالگی به سرطان رفت.
کودکیم در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. تا وقتیکه وزارت عدلیة «داور» دست گذاشت روی محضرها و پدرم زیر بار انگ و تمبر و نظارت دولت نرفت و در دکانش را بست و قناعت کرد به اینکه فقط آقای محل باشد. دبستان را که تمام کردم دیگر نگذاشت درس بخوانم که: «برو بازار کار کن» تا بعد ازم جانشینی بسازد. و من بازار را رفتم. اما دارالفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کار؛ ساعت سازی؛ بعد سیم کشی برق، بعد چرم فروشی و ازین قبیل … و شبها درس. و با درآمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاهگذاری سیم کشی های متفرق. بر دست «جواد» ؛ یکی دیگر از شوهر خواهرهایم که اینکاره بود. همین جوریها دبیرستان تمام شد. و توشیح «دیپلمه» آمد زیر برگه وجودم- در سال 1322- یعنی که زمان جنگ. به این ترتیب است که جوانکی با انگشتری عقیق به دست و سر تراشیده و نزدیک به یک متر و هشتاد، از آن محیط مذهبی تحویل داده میشود به بلبشوی زمان جنگ دوم بین الملل. که برای ما کشتار را نداشتو خرابی و بمباران را. اما قحطی را داشت و تیفوس را و هرج و مرج را و حضور آزار دهندة قوای اشغال کننده را.
جنگ که تمام شد دانشکدة ادبیات (دانشسرای عالی) را تمام کرده بودم. 1325 و معلم شدم. 1326 در حالیکه از خانواده بریده بودم و با یک کراوات و یکدست لباس نیمدار امریکایی که خدا عالم است از تن کدام سرباز به جبهه رونده ای کنده بودند تا من بتوانم پای شمس العماره به 80 تومان بخرمش. سه سالی بود که عضو حزب توده بودم. سالهای آخر دبیرستان با حرف و سخنهای احمد کسروی آشنا شدم و مجله «پیمان» و بعد «مرد امروز» و «تفریحات شب» و بعد مجلة «دنیا» و مطبوعات حزب توده … و با این مایه دست فکری چیزی درست کرده بودیم به اسم «انجمن اصلاح». کوچه انتظام، امیریه. و شبها در کلاسهای مجانی فنارسه درس می دادیم و عربی و آداب سخنرانی. و روزنامة دیواری داشتیم و به قصد وارسی کار احزابی که همچو قارچ روییده بودند هر کدام مامور یکیشان بودیم و سرکشی می کردیم به حوزه ها و میتینگهاشان … و من مامور حزب توده بودم و جمعه ها بالای پسقلعه و کلک چال مناظره و مجادله داشتیم که کدامشان خادمند و کدام خائن و چه باید کرد و ازین قبیل … تا عاقبت تصمیم گرفتیم که دسته جمعی به حزب توده بپیوندیم. جز یکی دو تا که نیامدند. و این اوایل سال 1323. دیگر اعضای آن انجمن «امیرحسین جهانبگلو» بود و رضای زنجانی و هوشیدر و عباسی و دارابزند و علینقی منزوی و یکی دو تای دیگر که یادم نیست. پیش از پیوستن به حزب، جزوه ای ترجمه کرده بودم از عربی به اسم «عزاداریهای نامشروع» که سال 22 چاپ شد و یکی دو قران فروختیم و دو روزه تمام شد و خوش و خوشحال بودیم که انجمن یک کار انتفاعی هم کرده. نگو که بازاریهای مذهبی همه اش را چکی خریده اند و سوزانده. اینرا بعدها فهمیدیم. پیش از آن هم پرت و پلاهای دیگری نوشته بودم در حوزة تجدیدنظرهای مذهبی که چاپ نشده ماند و رها شد.
در حزب توده در عرض چهار سال از صورت یک عضو ساده به عضویت کمیتة حزبی تهران رسیدم و نمایندگی کنگره. و ازین مدت دو سالش را مدام قلم زدم. در «بشر برای دانشجویان» که گرداننده اش بودم و در مجله ماهانة «مردم» که مدیر داخلیش بودم. و گاهی هم در «رهبر» اولین قصه ام در «سخن» درآمد. شمارة نوروز 24. که آنوقتها زیر سایة صادق هدایت منتشر میشود و ناچار همة جماعت ایشان گرایش به چپ داشتند. و در اسفند همین سال «دید و بازدید» را منتشر کردم؛ مجموعة آنچه در «سخن» و «مردم برای روشنفکران» هفتگی درآمده بود. به اعتبار همین پرت و پلاها بود که از اوایل 25 مامور دشم که زیر نظر طبری «ماهانة مردم» را راه بیندازم. که تا هنگام انشعاب 18 شماره اش را درآورم. حتی ششماهی مدیر چاپخانه حزب بودم. چاپخانة «شعله ور» . که پس از شکست «دموکرات فرقه سی» و لطمه ای که به حزب زد و فرار رهبران، از پشت عمارت مخروبة «اپرا» منتقلش کرده بودند به داخل حزب. و به اعتبار همین چاپخانه ای در اختیار داشتن بود که «از رنجی که می بریم» درآمد. اواسط 1326. حاوی قصه های شکست در آن مبارزات و به سبک رئالیسم سوسیالیستی! و انشعاب در آذر 1326 اتفاق افتاد. بدنبال اختلاف نظر جماعتی که ما بودیم- به رهبری خلیل ملکی- و رهبران حزب که به علت شکست قضیة آذربایجان زمینة افکار عمومی حزب دیگر زیر پایشان نبود. و به همین علت سخت دنباله روی سیاست استالینی بودند که می دیدیم که به چه بواری میانجامید. پس از انشعاب، یک حزب سوسیالیست ساختیم که زیر بار اتهامات مطبوعاتی حزبی که حتی کمک رادیو مسکو را در پس پشت داشتند، تاب چندانی نیاورد و منحل شد و ما ناچار شدیم به سکوت.
در این دورة سکوت است که مقداری ترجمه می کنم. به قصد فنارسه یاد گرفتن. از «ژید» و «سارتر» و نیز از «داستایوسکی» «سه تار» هم مال این دوره است که تقدیم شده به خلیل ملکی. هم درین دوره است که زن می گیرم. وقتی از اجتماع بزرگ دستت کوتاه شد، کوچکش را در چاردیواری خانه ای می سازی. از خانة پدری به اجتماع حزب گریختن و از آن به خانه شخصی. و زنم سیمین دانشور است که می شناسید. اهل کتاب و قلم و دانشیار رشتة زیباشناسی و صاحب تالیف ها و ترجمه های فراوان. و در حقیقت نوعی یار و یاور این قلم. که اگر او نبود چه بسا خزعبلات که به این قلم درآمده بود. (و مگر در نیامده؟!. از 1329 به این ور هیچ کاری به این قلم منتشر نشده که سیمین اولین خواننده و نقادش نباشد. و اوضاع همین جورها هست تا قضیه ملی شدن نفت و ظهور جبهة ملی و دکتر مصدق. که از نو کشیده می شوم به سیاست. و از نو سه سال دیگر مبارزه. در گرداندن روزنامه های «شاهد» و «نیروی سوم» و مجلة ماهانة «علم و زندگی» که مدیرش ملکی بود. علاوه بر اینکه عضو کمیتة نیروی سوم و گردانندة تبلیغاتش هستم که یکی از ارکان جبهة ملی بود. و باز همین جورهاست تا اردیبهشت 1332 که به علت اختلاف نظر با دیگر رهبران نیروی سوم، ازشان کناره گرفتم. می خواستند ناصر وثوقی را اخراج کنند که از رهبران حزب بود؛ و با همان «بریا» بازیها، که دیدم دیگر حالش نیست. آخر ما به علت همین حقه بازیها از حزب توده انشعاب کرده بودیم. و حالا از نو به سرمان می آمد.
در همین سالهاست که «بازگشت از شوروی» ژید را ترجمه کردم و نیز «دستهای آلوده» سارتر را. و معلوم است هر دو به چه علت. «زن زیادی» هم مال همین سالهاست. آشنایی با «نیما یوشیج» هم مال همین دوره است. و نیز شروع به لمس کردن نقاشی. مبارزه ای که میان ما از درون جبهة ملی با حزب توده درین سه سال دنبال شد، به گمان من یکی از پربارترین سالهای نشر فکر و اندیشه و نقد بود.
بگذریم که حاصل شکست در آن مبارزه به رسوب خویش پای محصول کشت همه مان نشست. شکست جبهه ملی و برد کمپانیها در قضیة نفت- که از آن به کنایه در «سرگذشت کندوها» گپی زده ام- سکوت اجباری مجددی را پیش آورد که فرصتی بود برای به جد در خویشتن نگریستن و به جستجوی علت آن شکستها به پیرامون خویش دقیق شدن. و سفر به دور مملکت. و حاصلش «اورازان- تات نشینهای بلوک زهرا- و جزیره خارک» که بعدها موسسه تحقیقات اجتماعی وابسته به دانشکدة ادبیات به اعتبار آنها ازم خواست که سلسله نشریاتی را درین زمینه سرپرستی کنم. و اینچنین بود که تک نگاری (مونوگرافی) ها شد یکی از رشته کارهای ایشان. و گرچه پس از نشر پنج تک نگاری ایشان را ترک گفتم. چرا که دیدم می خواهند از آن تک نگاریها متاعی بسازند برای عرضه داشت به فرنگی و ناچار هم به معیارهای او و من اینکاره نبودم. چرا که غرضم از چنان کاری از نو شناختن خویش بود و ارزیابی مجددی از محیط بومی و هم به معیارهای خودی. اما به هر صورت این رشته هنوز هم دنبال میشود.
خاطره ای از جلال (ویلیام میلوارد)
قاعدتاً، با گذشت زمان، خاطره دیدارهای دیگران در گذشته دور ضعیف و مبهم می شود. اما خاطره من از دیدارهای متعددی که در تهران ، در آن روزها و ماههای پس از قیام پنجم ژوئن 1963 (پانزده خرداد 42) با جلال آل احمد داشتم، از این قانون پیروی نمی کند.
خاطرة او، امروز، همچون نخستین روز ملاقاتمان یا فردای آن ، زنده وروشن است. گویی گذشت زمان هیچ تاثیری بر این خاطره نمی گذارد. گرچه من تنها دو سه بار او را دیدم وفرصتی برای گفتگوی طولانی نداشتیم . اما هنوز تصویرش به آسانی در برابر دیدگانم مجسم می شود و صدایش به روشنی در گوشم طنین می افکند.
این چند ملاقات کوتاه در کافه فیروز، در خیابان نادری تهران انجام شد. آن روزها من تازه وارد تهران شده بودم و عادت کرده بودم که عصرها به طور منظم با یکی از دوستان دانشگاهیم به کافه فیروز بروم . در آن زمان کافه فیروز برای مدت کوتاهی به عنوان پاتوق نویسندگان، معلمان و روشنفکران مقیم تهران شهرت یافته بود و برای من جای عجیب هوس انگیزی بود. معمولاً سرو صدای بسیار بلندی فضای کافه فیروز را پر می کرد،هر کسی که در آنجا با دوستان و آشنایانش می نشست می خواست با همنشینانش بلند تر صحبت کند یا بتواند عقیده خود را در کلةآنان فرو کند و درستی آن را – در آنجا – ثابت کند. به نظر می رسید که مزیت فیروز نسبت به جاهای دیگر این بود که در مرکز شهر قرار داشت. در چنین محیطی در میان غوغای کافه فیروز بود که برای اولین بار با جلال ملاقات کردم وبه وسیله دوست دانشگاهیم که رفیق مشترک ما بود،به او معرفی شدم.
عقاید من دربارة جلال از همان بحث های آزادی که در کافه فیروز در می گرفت سرچشمه می گیرد ونخستین دیدار ما کاملاً همانگونه که آخرین آنها . شرایط هیچ وقت تغییر نکرد ومن هرگز اورا به جای دیگر ملاقات نکردم. هر دیدار تازه فرصتی به شمار می رفت تا بحث را از جایی که در ملاقات قطع شده بود دنبال کنم. جلال از نخستین لحظه خود را به عنوان شخصی مهربان اما سخت گیر دلسوز اما جدی ، مؤدب ولی خشمگین و مهاجم به من خارجی نشان داد. به نظر می رسید که تنها به دیدگاهها وعقاید علاقمند باشد.
این مرد بزرگ همان نویسنده ای بود که در حدود یک سال پیش «غربزدگی» رساله مشهور امروز خود را منتشر کرده بود. ایران تازه از دور آشفتگی و آشوبهای شهری که کشتگان و زخمیان بسیاری به جا گذاشته بود بیرون آمده و عوامل اغتشاش صرفاً با نمایش ددمنشانه قدرت به سود مقامات آن روز،سرکوب شده بودند . نقش خارجیان در این میان برای همگان آشکار بود و نفرت روشنفکران ایران را سخت برانگیخته بود. این رویدادها به ناگزیر زمینه سردی برای دیدارهای ما پدید می آورد.
-چی باعث شد به ایران بیایید؟
«برای کار آمدم . در دانشگاه تدریس می کنم.»
-چرا ایران را برای کار انتخاب کردید؟
«مطالعات من در زمینه تاریخ باستان توجه مرا بیش از هر چیز به ایران جلب کرد، شما رانابسیس گزنفون ومآخذ پیمانهای قدیمی مربوط به مادها وپارسیان را می شناسید. به ایران آمدم که ببینم این سرزمین امروز چگونه است.
- و ایران را چگونه یافتید؟
«انتظار نداشتم که دانشگاه را در محاصرة کامیونهای پر از سرباز ببینم . به نحوی جنگ اعصاب راه انداخته اند.
- آها! خوب فهمیدید، ما در اینجا تحصیلات عالی خود را خیلی جدی تر می گذرانیم! گفتگوی ما گاهگاه با تفسیر ها و مشاهدات دیگرانی که گرد میز بودند قطع یا منحرف می شد. بارها بحث به جزییات امور ادبی معاصر کشانده می شد که در آن موقع من تقریباً چیزی از آن نمی دانستم، آل احمد آنگاه به تندی بحث را با سوالی صریح وکنایه دار به جانب من بر می گردانید . در مراحل اولیه گفتگوی ما بیشتر شبیه یک مصاحبه یا بازپرسی بود.
-کدام زمینه مربوط به ایران مورد علاقه شماست؟در زمینه تاریخ وادبیات چیزی خواندهاید؟
کمی از هر یک. قدری از تاریخ باستان و تاریخ قرون وسطی، همچنین قابوسنامه و گزیده هایی از حافظ و سعدی را.
- پس در نتیجه ، شما یک مستشرق هستید!
به عبارتی بله اما به دوران جدید و رخدادهای معاصر هم علاقمند هستم، ایران سرزمینی است که در آن گذشته و حال در کنار هم هستند.»
- آیا عامل مخفی سفارتخانه یا سیا هم هستید؟
نترسید! من به عنوان یک پژوهشگر فردی و خصوصی به اینجا آمده ام و برای هیچ دولتی کار نکرده ام و نخواهم کرد، نه برای حکومت خودمان و نه برای دیگری. نماینده هیچ کمپانی تجارتی هم نیستم. استاد صاحب اختیاری هستم که هر کجا دلخواهش باشد می رود به شرط آنکه معنویت او را به حرکت درآورد.
- چه چیزی تدریس می کنید؟
انگلیسی.
- زبان، یا ادبیات؟
هردو.
- آیا فکر میکنید امروز ادبیات انگلیسی چه ارزشی برای ایرانیان داشته باشد؟ آیا ما احتیاجی به آموختن انگلیسی داریم؟ آیا چیزی به ما یاد می دهند؟
دربارة ادبیات فی نفسه، شاید نه. اما دربارة اهمیت نقد به عنوان سنتی ادبی، شاید.
بار دیگر این تبادل نظر با دخالت دیگر حاضران قطع میشود. هرکس به زودی درمی یافت که این جریان در کافه فیروز، مبارزه ای بی طرفانه است. هر فرد آزاد بود که تفسیر یا نظر خود را در هر نقطه خاص مباحثه ایراد نماید و جریان بحث آزاد مورد توافق همگان بود حتی برای آنان که احتمالا با گفتگو و تبادل نظری خصوصی شروع کرده بودند اما دیر یا زود آل احمد با سوالات بیشتری صمیمانه به سوی شما بازمی گشت.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1171 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
مقاله بررسی خشونت علیه زنان در ایران در 43 صفحه ورد قابل ویرایش
اعمال خشونت علیه زنان و بدرفتاری با آنها از رایجترین جرایم اجتماع بوده، که مردسالاری را در جهان امروز و تقریباً در تمام ملیتها و گروههای اجتماعی متذکر میشود. در این بین خشونت و اهانت روانی ـ بیرونی بیشتر از خشونت خانگی ـ فیزیکی بر روحیه زنان و دختران تاثیر میگذارد، که گاهی اوقات باعث اقدام به خودکشی و یا انزوا طلبی و دوری از ورود به اجتماع در میان زنان مجرد، و انتقام از همسر و خستگی از زندگی زناشویی، در زنان متأهل میشود. گزارشها در طی آبان ماه و آذر ماه سال 83 حاکی از این است که درصد بالایی دچار انزواطلبی، افسردگی شده و حدوداً 7/91 درصد دچار خستگی از زندگی و 4/78 درصد انتقام گیری از همسر را تجربه کردهاند.
با توجه به عواملی از جمله، ساختار سنتی ازدواج در سن معینی در جامعه ما، ماندن زن در خانه شوهر به
هر قیمت و یا هر مشقتی، تمام مشکلات ناشی از یک ازدواج بد و تنها تاکید بر داشتن یک سرپرست که حداقل بتواند مشکلات اقتصادی را برطرف کند، میتوان نتیجه گرفت که «بی همسری» برای زنان مجرد (مطلقه، بیوه) و دختران هرگز ازدواج نکرده مترادف با «مشکل» است. در حالی که در این انگاره انسانیت و حقوق فردی زنان به عنوان یک انسان دارای آزادی نادیده گرفته شده است. آخرین تحقیقات در خصوص مشکلات زنان و دختران مجرد نیز گویای این است که این دسته از بانوان از عدم «امنیت خاطر» کافی در زندگی محل کار و تحصیل رنج میبرند. رفتار نابهنجار برخی مردان نسبت به دختران و زنانی که سن آنها از بیست و چندسالگی گذشته و مجرد ماندهاند باعث آزار روحی و روانی و سلب اعتماد و امنیت روانی آنها و خانوادههایشان میگردد. از جمله این رفتارها میتوان به تحقیرها، متلکها و رفتارها دور از اخلاق این مردان اشاره کرد.
براساس یافتههای گوناگون در مورد زنان مجرد، میتوان دریافت که زنان بدون همسری که دارای درآمد شخصی بودهاند، بیش از زنان بدون همسر فاقد درآمد شخصی، تمایل به ازدواج مجدد دارند. نزدیک به نیمی از زنان مطلقه، دارای درآمد شخصی هستند، در حالی که این موضوع تنها در مورد 4/27 درصد زنان بیوه صدق میکند بنابراین میتوان ادعا کرد زنان شاغل و دارای استقلال مادی، آمادگی بیشتری برای رهایی از زندگی مشقّت بار و غیر قابل تحمل با مردان خشن وبدرفتار را دارند. همچنین زنانی که مستمری دریافت نمیکنند کمتر از زنانی که مستمری دریافت میکنند، درآمد شخصی دارند. با توجه به اینکه بهرهمندی از امکانات تفریحی و اوقات فراغت یکی از مسائل مهم در آرامش زندگی و بهداشت روانی فرد محسوب میشود، زنانی که دارای درآمد شخصی هستند بیشتر از زنانی که دارای درآمد شخصی نیستند از برنامههای ورزشی و تفریحی استفاده میکنند و این امر تا حدی سبب آرامش روانی آنها میشود که خود نشان دهنده نقش مؤثر درآمد شخصی برای زنان است.
استفان کاولی
در جامعه ما خانوادهها بر اساس تعصبات و با ملاحظه شرایط نابهنجار برخوردهای اجتماعی با زنان و دختران مجرد، محدودیتهای بیشتری برای زنان جوان مطلقه قائل میشوند. بر همین اساس زنان بدون همسر شاغل بیشتر از زنان بدون همسر غیر شاغل از مزاحمتهای خانوادگی شکایت دارند که علت شاید آن باشد که زنان غیرشاغل به دلیل اجبار در پذیرش هنجارها و قید و بندهای خانوادگی کمتر از زنان شاغل و مستقل از مداخلات خانوادگی به عنوان مزاحمت یاد میکنند در جامعه ما، زنان مطلقه بیش از زنان بیوه از پیامدهای منفی زندگی بدون همسر احساس نارضایتی میکنند که علت میتواند نگرش منفی جامعه، خانواده، اطرفیان به زنان مطلقه باشد و یا اینکه زنان بیوه از هم حسی و مقبولیت بیشتری در میان مردم و جامعه برخودارند پس تا زمانی که با نگرشها، باورهای سنتی مبارزه نشده، زنان یا باید با زندگی نابهنجار با مردان خشن و بدفتار بسازند و یا باید پس از جدایی، زندگی سخت و مشقت باری را چه از نظر اقتصادی و چه از لحاظ برخوردهای نامناسبت مردان در جامعه تحمل کنند. به نظر می رسد در جامعه کنونی مشکل زنان اعم از دختران هرگز ازدواج نکرده، زنان مطلقه و بیوه مسأله «فقر همسر» باشد، فردی به عنوان شوهر که زیر سایه نام او موجودیت اجتماعی داشته باشند؛ و این درست در تناقض با آزادیهای فردی برای هر انسان خصوصاً زنان میباشد. متناقض با اصل مختار بودن و دارای حق انتخاب بودن زنان است. در پایان باید توجه داشت که همه زنان بیوه و مطلقه، خوشبخت و یا بدبخت مطلق نیستند بلکه نکته مهم توجه به حیثیت، حرمت و شأن و منزلت انسانی زنان در همهی جوامع است چه بسا هستند دخترانی که به دلایلی از جمله، فقدان تحصیلات کافی، کار،درآمد، نداشتن امکان معاشرت و آشنایی برای ازدواج، نداشتن خانواده آبرومند و صاحب مکنت و اعتبار، نداشتن جمال و اندام متناسب و یا دختران دارای معلولیتهای جسمی، ذهنی و روانی نمیتوانند همسر دلخواه و مناسبی برای خود انتخاب کنند و یا مورد انتخاب قرار میگیرند و مشکلات و مسائل خاص خود را دارند که شناخت ابعاد آن حائز اهمیت میباشد.
منابع:
ـ مجله فرهنگ و پژوهش، دکتر صمدی راد، شماره
ـ ماهنامه «همراه» خشونت علیه زنان، شماره 19، 1383
ـ مجله فرهنگ و پژوهش ، آسیبهای اجتماعی زنان و خشونت علیه آنها، شماره 178
گوستاولوبون
(EIQ) Ematiamal inteligence quatiemts
دکتر پرویز شریفی درآمدی
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی
تنظیم: علی تیموری، دانشجوی کارشناسی مشاوره
یکی از مباحثی که در سال های اخیر به ویژه از سال 1990 مطرح شده است هوش هیجانی است که این بحث توسط صاحب نظرانی نظیر سالوی، گلدمن ارائه شد .
هوش هیجانی به معنی توجه به احساسات و ابزاری جهت استفاده دررابطه ای سالمتر و راحتر آنطور که معنویت انسان اقتضا می کند مطرح می شود .
هوش هیجانی از سه زاویه مورد بررسی قرار می گیرد 1- عملی 2- ارزشی 3- خلاقانه
بعد عملی هوش هیجانی بیشتر مورد بررسی قرار
می گیرد که بیشتر در مورد ارتباط است .
تاریخچه هوش هیجانی :
حدود 2000 سال پیش افلاطون در کتاب جمهوریت مطلبی را مطرح می کند که زیر بنای تمام یادگیری ها ، احساسات و هیجانها است از آن زمان به بعد در مقابل این نظریه افلاطون سه جناح بوجود می آید.
جناح اول در مقابل افلاطون می ایستند وتوجهی به احساسات و هیجانها ندارند و تابع عقل هستند و عقیده دارند که هر چه عقل گفت باید آن را انجام داد که این گروه عقلیون هستند.
هوش هیجانی
جناح دوم که در برابر عقلیون موضع گیری دارند و توجه آنها به احساسات و عواطف است.
جناح سوم که به عناصر عقلی و احساسی با همدیگر توجه داشتند .
در سال 1920 ثرندایک هوش را به سه دسته تقسیم می کند :
1- فنی یا مکانیکی
2- اجتماعی
3- انتزاعی
و هوش اجتماعی را وسیله ای برای روابط اجتماعی مطرح می کند.
در سال 1950 مزلو در طرح سلسله نیاز های انسان به هیجانات و عواطف اشاره میکند که انها را نه تنها باعث پیشرفت بلکه باعث شکوفایی انسان میداند.
در سال 1990 سالوی مقالاتی در مورد احساسات و عواطف انسان مینویسد که صاحبنظران بعدی عقاید سالوی را به عنوان هوش هیجانی یاد میکنند .
در سال 1995 گلدمن بر اساس یافته های خود و اندیشمندان قبلی تعریفی از هوش هیجانی ارائه می کند .
پاره تو
هوش هیجانی عبارت است مجموعه ای از توانائیهای درک ، شناخت و توصیف احساسات خود و دیگران به منظور ارائه واکنش مناسب به موقعیت ها و محیط های مختلف به عبارت دیگر در روابط بین فردی از این توانایی استفاده کنیم که به احساسات و عواطف طرف مقابل در لحظه مناسب واکنش درست نشان دهیم یعنی این توانایی را داشته باشیم که صرف نظر از نژاد و مذهب و لهجه طرف مقابل بتوانیم احساسات، عواطف، هیجانات و رفتار او را چه در رفتارهای کلامی و چه در رفتار های غیر کلامی اش درک کنیم و در لحظه و ثانیه ارتباط سالم و انسانی با او برقرار کنیم و کرامت و شأن انسانی او را پایمال نکنیم پس اهمیت هوش هیجانی استفاده از توانایی برای درک احساسات خود و طرف مقابل برای ارائه واکنش مناسب در لحظه ودر زمان است برای برقراری یک ارتباط سالم و بی نقص به طوری که بتوانیم احساسات و عواطف طرف مقابل را درک کنیم و متناسب با آن و اکنش نشان دهیم باید از ساده ترین کلید هوش هیجانی یعنی گوش دادن استفاده کنیم که بهتر ین نوع گوش دادن، گوش دادن فعال است چند ین نوع گو ش دادن وجو د دارد که آفت شنوایی است و با آن نمی توان ارتباط مناسب با طرف مقابل برقرار کرد برای مثال گوش کردن به منظو رحکم کردن یا قضاوت کردن یعنی به حر فهای کسی گوش بدهیم تابعد در مورد او قضاوت کنیم وحکمی را علیه او یا حتی به نفع او صادر کنیم این طرز گوش دادن رابطه رادر نقطه کور قرار میدهد. هوش هیجانی این نوع گوش کردن را رد می کند .
ـ گوش دادن توام با نصیحت کردن: یعنی به حر ف های طرف گوش کنیم تا او را نصیحت کنیم.
ـ گوش دادن توام با تداعی معانی: یعنی درحالی که طرف مقابل برای ما صحبت میکند ناگهان یاد موضوعی که قبلا برایمان اتفا ق افتاده بیفتیم. نوع دیگری از گوش دادن که افت شنوایی تلقی میشود وقتی است که فرد در حالی که حرف میزند به انجام کاری مشغول باشیم که باعث میشود ارتباط در نطقةکوری قرار بگیرد. نوع دیگر گوش دادن، گوش دادن همدردانه است. این نوع گوش دادن هم مفید نیست. چون برای فرد این طرز فکر تلقی میشود که او به خاطر اینکه دردی مثل درد من دارد به حرفهای من گوش میدهد.
لذا یکی از بهترین نوع گوش دادنها که بر اساس ارزشهای هوش هیجانی مثبت تلقی میشود گوش دادن همدلانه است که در این نوع گوش دادن که بر اساس ارزشهای هوش هیجانی مثبت تلقی میشود گوش دادن همدلانه است. که در این نوع گوش دادن شخص فقط به خاطر شأن و منزلت انسانی اش به حرفهای طرف مقابل گوش میدهد یعنی هیچ سودی برای دو طرف ندارد ولی با تمامی وجود به حرفهای او گوش میدهد. نکته مهم در گوش دادن همدلانه به عنوان یکی از ارزشهای برجستة هوش هیجانی این است که همدلی به معنای تایید طرف مقابل نیست.
کسی که از هوش هیجانی بالایی برخودار است به اتکای این توان مندی میتواند ارتباطهای سنجیده داشته باشد. هوش هیجانی در ارتباط به وجود میآید و به رشد ارتباط صحیح کمک میکند، هوش هیجانی در قضاوت به وجود میآید و به رشد قضاوت صحیح کمک میکند. هوش هیجانی در ارتباط خلق میشود و به پردازش اطلاعات صحیح و درست منجر میشود.
گوته
قدم بعدی برای داشتن یک ارتباط سالم که شان و منزلت فرد را حفظ کند این است که بر احساسات و هیجانات که به قلیان درمیآید کنترل داشته باشیم و طرف مقابل را درک کنیم، مراحلی وجود دارد که بر احساسات و عواطف خویش کنترل کنیم و بتوانیم از هیجانات خود به طرز درستی استفاده کنیم، چون غرض از هوش هیجانی استفاده صحیح و درست از هیجانات است،استفادة صحیح از هیجانات دو بعد را شامل میشود: 1ـ تسلط بر هیجانات منفی که در ما به وجود میآید 2ـ استفادة معقول و متعادل از هیجانات مثبت است.
گلدمن مدلی را در جهت مهار هیجانات در خود و دادن واکنش صحیح به خود و دیگران ارائه کرده است که عبارتند از:
1ـ پایش (self-regard): به معنی پائیدن و مواظبت کردن احساسات و هیجانها است، یعنی مواظب باشیم که هیجانات بر ما تسلط پیدا نکنند.
2ـ درگیری احساسات؛ یعنی روی احساساتی که در مقابل محرکهای مختلف به ما دست میدهد، اسم بگذارید برای مثال: حسادت، تعصب، خوشحالی، کینه
3ـ کناره گذاری: یعنی یادبگیریم که احساسی را که به ما دست داده آن را کنار بگذاریم برای مثال نسبت به کسی احساس نفرت یا حسادت داریم، باید سعی کنیم که این احساس را کنار بگذاریم.
4ـ از کی و چه وقت؛ یعنی اینکه اولین دفعهای که این احساسها به ما دست داده چه زمانی بوده است.
نام کتاب : ایجاد رابطه با خود و دیگران
مولف : ویرجینیا ستیر
مترجم : مریم مرتاض
ناشر : روشنگران
تاریخ انتشار : 1375
قیمت : 800 تومان
همانطور که از نام این کتاب پیداست مطالب کتاب درباره نحوه برقراری رابطه با خود و دیگران می باشد در ابتدا تاکید فراوانی به برقراری ارتباط سالم و درست با خود و سپس به برقراری ارتباط سالم با دیگران شده است که برای نیل به این ارتباط به موارد گوناگونی اشاره می شود.
درادامه بخشی از کتاب آورده شده است .
بخشی از کتاب:
کارن هورنای
ایجاد رابطه مسابقه نیست که در آن پیروز شوی و تمام عمر با خوشحالی زندگی کنی وسیله ای است که با آن میتوانی یک رابطه صادقانه و صمیمی برقرار کنی ایجاد رابطه دستاویزی است که عزت نفس تو را رشد می دهد و ارتباط های تو را با خود و دیگران تقویت می کند رسیدن به افق رشد حاصل یک عمر پژوهش وتلاش است شناخت خود و ایجاد رابطه با دیگران کلید این پژوهش است هر چه بهتر و کامل تربا خود و
دیگران ارتباط برقرار کنیم احساس با ارزش بودن دوست داشتن و سلامتی ما را زود تر در حل مشکلاتمان پیروز می گرداند .
شعر «اهداف من » بیانی است از این که چطور
می شود آن چه را که گفته ام به کار گرفت:
می خواهم
بدون اسارت دوستت بدارم
باآزادی در کنارت باشم
بدون اصرار تو را بخواهم
همجنس گرایی
انحراف یا بیماری
فاطمه اسدی دانشجوی کارشناسی مشاوره
یکی از معضلات جوامع امروزی همجنس گرایی است این پدیده از یکی از غرائز طبیعی و مهم نشات می گیرد اما بنا به دلایل مختلف که مطرح خواهد شد منحرف می شود. در کتابهای مختلف تعاریف متنوعی از آن شده است اما به طور کلی میتوان گفت هم جنس طلب یا هموسکسوئل کسی است که غریزه جنسی او فقط با تماس با هم جنس خود ارضا می شود به هر میزان که سن بالاتر رود و کودک به
نوجوانی و بلوغ نزدیکتر شود دامنه آن شدید تر می گردد 4% اشخاص بالغ در طول عمر خود همجنس گرا هستند و 13 % دیگر حداقل به مدت سه سال بین 16 تا 55 سالگی غالباً هم جنس گرا هستند.
خصوصیات بالینی هم جنس گرایان مرد یا زن همانقدر با مهم متفاوت است که خصوصیات مردان و زنان غیر هم جنس گرا همجنس گرایان نیز نظیر غیر همجنس گرایان ممکن است روشهای خاصی را از بوسیدن و نوازش کردن گرفته تا رابطه (دهانی ـ تناسلی ) تحریک ژنیتال با دست و لواط را ترجیح دهند در عمل هموسکسیو آلتیه به دو دسته افراد برخورد می کنیم یک دسته آنهائیکه فاعل جنسی اند و دسته دیگر آنهائیکه مفعولند آنهائیکه مفعول جنسی هستند اکثراً زمینه و استعدادی از نظر ساختمانی بدنی و وضع روحی برای این کار دارند شکل خارجی و وضع ظاهریشان بی شباهت به زنان نیست این افراد اکثراً رفتاری شبیه به دختران داشته وآواز و صدای آنها مانند صدای مردان بم نیست و اغلب به کارهای سبک و ظریف مانند دوزندگی بافندگی ، آشپزی و کارهای هنری و… علاقه مند بوده و بطور خلاصه زن مآب اند .
این افراد شخصاً برای مفعول واقع شدن عمل جنسی فعالیت کرده و نسبت به این کار تمایل زیادی نشان می دهند و تا آخر عمر هم از آن روگردان نمی باشند .
علل هم جنس گرایی :
علل رفتار همجنس گرایانه مبهم و متناقض است فروید هم جنس گرایی را وقفه رشد روانی جنسی معرفی نموده و عقیده داشت که در صورت مشهود نبودن عدم رشد آثاری از مرحله پیشین رشد وجود خواهد داشت (هم جنس گرایی پنهان ) این هم جنس گرایی پنهان با مکانیسم والایش به رفتار محبت آمیز نسبت به هم جنس و یا در مردها تمایلات انفعالی و در زنها به گرایشهای پرخاشگرانه تبدیل می گردد. هابدر لیست بلندی از موقعیت های مختلف دوران کودکی را که میتواند به همجنس گرایی در مرد منجر شود ارائه داد که شامل وابستگی شدید به مادر، فقدان روابط با پدر، مهارشدن رشد مردانگی بوسیله مادر، تثبیت یا برگشت به مرحله خود شیفتگی، رشد روانی جنسی و باخت در رقابت با خواهران و برادران .
هالند
دکتر قائمی در کتاب خود تحت عنوان خانواده و مسائل جنسی کودکان از عواملی که در محیط خانواده و اجتماع سبب هم جنس گرایی
می شود نام می برد 1- وابستگی های شدید کودک به والدین 2- ساخت خانواده سلطه یکی از والدین بر روابط خانواده 3- ضعف والدین فقدان یک پدر کار آمد و نیرو مند در زندگی کودک 3- وجود خدمتکاران که از اخلاق سوئی برخوردار هستند
4- کیفیت حیات : از سنین کودکی باید بستر خواب خواهر و برادر از هم جدا باشد.
از عواملی که در اجتماع به آن اشاره می کند عبارتند از : 1- عامل فریب 2- معاشرت های نا صواب 3- بد آموزیهای اجتماعی 4- احساس کمتری 5- زندگی در مراکز شبانه روزی به خصوص مراکزی که کنترل کافی ندارند و یا جا برای تفریح و سر گرمی های مناسب وجود ندارد.
درمان :
از آنجا که علت قطعی هم جنس گرایی هنوز مشخص نشده است لذا معالجه مشخص و قطعی هم وجود ندارد و در این درمان تصویر ذهنی نا خوشایند به عنوان محرک مضر مورد استفاده قرار می گیرد ابتدا به بیمار یاد داده می شود که مثل روش رفع حساسیت منظم و لپ عضلات خود را شل کند آنگاه به او یاد داده می شود که عمل هم جنس گرایانه را در ذهن خود مجسم کند در حالیکه به طور همزمان حالت تهوع واستفراغ شدیدی را نیز مجسم می نماید که رفع آن فقط با روگرداندن از یار همجنس امکان پذیر است.
البته از آنجا که علت قطعی هم جنس گرایی هنوز
مولف : ریتا استریکلند
مترجم : علی محب خسروی
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم : خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی گفتم : اگر وقت داشته باشید خدا لبخند زد، وقت من ابدی است، چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی از من بپرسی ؟ چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟ خدا پاسخ داد … این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند و عجله دارند که زود تر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را میخورند این که سلامت شان را صرف به دستآوردن پول می کنند و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند این که با نگرانی نسبت به آینده زمان حال فراموششان میشود آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی می کنند و نه در حال این که چنان زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و چنان می میرند که گویی زنده نبوده اند خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم بعد پرسیدم … به عنوان خالق انسان ها می خواهید آنها چه درس هایی از زندگی را یاد بگیرند ؟ خدا با لبخند پاسخ داد یاد بگیرند که نمیتوان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد اما میتوان محبوب دیگران شد یاد بگیرند که خوب نیست خود را بادیگران مقایسه کنند یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد .
یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه میتوانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقاً دوست دارند اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند وآن را متفاوت ببینند و یاد بگیرند که من اینجا هستم همیشه .
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 30 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
مقاله بررسی رژیم غذایی مکملهای کراتین وسازگاری عضلانی با مقاومت اضافه بار در 15 صفحه ورد قابل ویرایش
مکملهای رژیم غذایی کراتین مونو هیدرات در 5 سال گذشته معمول شده اند . مطالعات تغذیه ای مکملهای کراتین بطور دو پهلو اثرات انرژی زایی را نشان نداد. این نظریه که بارگیری CR به میزان 30-20 گرم در روز برای 7-5 روز باعث افزایش کارایی درحین تمرینات سنگین خصوصاً تمرینات مقاومتی می شود. پیشنهاد می شود که مکملهای کراتین ممکن است سازگاری زیادی با پیشرفت تمرینات مقاومتی داشته باشد. به علاوه مطالعات Vitro , Vivo نشان می دهد که مکمل کراتین ممکن است به تنهایی موجب افزایش پروتئین در عضلات اسکلتی شود. مطالعات جدید زیادی اثرات مکملهای کراتین در طی تمرینات استقامتی را ارزیابی کردند. گزارشهای مفیدی مبنی بر افزایش قدرت یا حجم چربی آزاد پس از مصرف 12-4 هفته ای کراتین بصورت کنترل شده وغیر کنترل شده وتحت برنامه های R T وجود دارد. مطالعات 4 هفته ای دیگر مقایسه مکملهای تجارتی کراتین با مکمل آزاد را در افزایش حجم چربی کراتین بر روی ( FFM) وانجام ورزشهای مقاومتی گزارش می کند، به هرحال تحقیقات دیگر نشان داده است که مصرف کرادتین برروی FFM هیچ اثری نمی کند یا پیشرفت قابل ملاحظه ای در بعضی والبته نه همه ورزشها ندارد. تمرینات مقاومتی انفرادی باید همراه انتخاب با مطالعه مکمل کراتین باشد زیرا بیشتر احتمال مصرف CR وجود دارد. با این حال نقش آنها نشان می دهد که عوامل متعددی مطالعه غیر معمول جمعیت را توضیح می دهد. برنامه های متفاوت تمرینی استفاده می شود که هرکدام یقین می رود ارائه کند بهترین محرک تمرینی را، آنها باید متقاعد شوند که در طی مطالعه کمی تا چندین ماه این برنامه هیچ صدمه ای به آموزششان نمی رساند، در بهترین حالت این موجب کاهش در Subject poal و در بدترین حالت موجب تحریک ضعف تمرینات می شود . آنها می توانند مقاومت کنند سختی های شدید تمرینات را به دلیل حالت مشروطشان ممکن است که نشان دهد افزایش اندازه بافتهای معمولیشان . بنابراین توانایی با اثبات اثرات CR اگر معلوم باشد بستگی پیدا خواهد کرد به توانایی افزایش و حضور اندازه عضله این ممکن است آشکار بکند نتایج دو پهلوی مطالعات volec و همکارانش منطقه سطح مقطع بخشهای بزرگ تارهای ماهیچه ای ازنظر افقی بزرگتر نبود در گروه کراتین نسبت به PLacebo بعد از تمرینات مقاومتی. همزمان نشان دادند که کراتین سبب یک افزایش بزرگتر در اندازه تار می شود. تغییرات ذاتی در اندازه گیریهای بافت برداری ممکن است توضیح دهد اندازه تار کوچکتر را در گروه CR قبل از تمرینات ومتعاقباً بزرگتر شدن آن را بعد از مصرف CR . بعد از تمرینات اولیه تفاوتهایی به روش آماری بوسیله استفاده ANCOVA در تار ماهیچه ای گزارش شد. گروه کراتین نشان داد افزایش تارهای عضلانی بزرگ بطور بارزی فقط در نوع تارهای IIA که فقط 11% از نمونه های فیبر را تشکیل می دهد. مورد هرچه که باشد به نظر
می رسد که خاصیت مکمل کراتین باید کمک کند در مطالعه ای که به آزمودنیهای تحت تمرینات استقامتی نیازی نداشته باشد که تمریناتشان آن را تغییر بدهد اما باید بتوان افزایش عضلانی این را اندازه گیری کرد. بر اساس این مشاهدات این مقاله ارزیابی کرده است تأثیر مکمل CR برروی پاسخهای مکانیکی و هایپرتروفی عضله چهار سر ران QF بر روی داوطلبان تمرینات مقاومتی با electromyostimulation بررسی کرده . این رژیم تمرین افزایش در اندازه عضله در یک زمان کوتاه را نشان می دهد و تکیه نمی کند به تلاشهای ارادی و بنابراین اثرات پتانسیلی PL را از بین می برد ونیازی ندارد که افراد (آزمودینها) بطور مشخص تمریناتشان را تغییر دهند. زیرا EMS می تواند موجب کاهش کراتین فسفات شود که سبب از بین رفتن نیرو می شود. طرح ما آزمایش شد به گمان اینکه CR باعث کاهش خستگی وافزایش بارگیر ی درهر جلسه تمرین می شود. بنابراین موجب افزایش رشد عضله میشود. ما استفاده کردیم از یک طرح کنترل شده
double blind placebo منطقه سطح مقطع رانها عضله چهار سراندازه گرفته شد با استفاده از تصویر برداری تشدید مغناطیسی. گشتاور در حین هر عمل کانسنتر یک و اکسنتریک از تمرینات EMS ثبت شد برای کمک به بارگیری و خستگی. به دلیل اینکه روش تصویر برداری هردوران را اسکن میکند. همچنین ارزیابی کردیم تغییرات اندازه عضله راست چهار سر را بطور میانگین بعنوان مصرف کننده فرضی (یعنی در طی تمرین مقاومتی بدون برنامه بر طبق یکی از برنامه های موجود).
روش ها
موضوع ها و پروتکل های عمومی: 32 فرد داوطلب به مشارکت شدند. روشها، خطرها و استفاده مطالعه توضیح داده شد و به اطلاع آنها رسید که هر یک از آنها بصورت کتبی باید رضایت دهند. بعد از تصویب به وسیلة مؤسسه پژوهشی به عنوان تحقیق بر روی آزمودنیهای مرد دانشگاه گیورجیا. برای شرکت کنندگان نمایش داده شد کاربرد کراتین مونوهیدرات و تحمل با EMS . هیچ کدام از آنها مکملهای CR را در طی 2 ماه قبل مصرف نکرده بودند. تصاویر MRI به منظور تعیین سطح مقطع عضله چهار سر ران گرفته شد. سپس به هر یک از آزمودنیها assigned با کراتین مونوهیدرات به مقدار (20 گرم در روز به مدت 7 روز، 5 گرم در روز بعد از این) یا یک حالت (pl) sucrose placebo در یک طرحduble blind بعد از بارگیری در 8 هفته پروتکل EMS عملی شد با QF چپ. آزمودنیها ادامه دادند RT را بصورت داوطلبانه بر روی دو اندام تحتانی در حالیکه رژیم غذایی آنها مطابق میلشان بود. به دنبال تمرینات EMS مجموعه دیگری از تصاویر MRI گرفته شد. 14 آزمودنی به دلایل شخصی حذف شدند یا به دلیل تطابق ضعیفی که داشتند با این شرایط نتوانستند ادامه دهند (CR, N=8,40% , PL,N=6 , 50% , P=0.5952) بعنوان نتیجه 17 مرد و 1 زن با سال ( متوسط ) که به طور تفریحی آزمایش RT را انجام دادند برای انتهای تحتانی مطالعه را تمام کردند.
تصویربرداری MR : آزمودنیها آموزش داده شدند با خودداری کردن از فشار سنگین به وسیله رانها برای دست کم 72 ساعت قبل از تصویربرداری. در امتداد محور رانها تصاویر MR گرفته شد. (TR/TE 2000/30 , 60,1-cm ضخامت برش , 0.5-cmgap, 256×256 matrix, 40-cm FOV,1 NEX) این تصاویر با استفاده از یک میدان مغناطیسی ابررسانا به شدت 1.5 تسلا از شرکت جنرال الکتریک در شهر میلواکی گرفته شد. بعد از تنظیم فضایی قبل و بعد از تمرینات EMS تصاویر مقایسه شدند. و منطقه سطح مقطع عضله چهار سر ران معین شد برای هر برش ران با استفاده از یک عمل گر کور با استفاده از نرم افزار NIH. مقادیر مربوط به 10 برش اول پایین تر از سمت عضلات سرینی بدن میانگین گرفته شد تا مقدار میانگین منطقه سطح مقطع QF بدست آید زیرا این ناحیه نشان دهنده بزرگترین سطح مقطع QF است. تصویربرداری MR یک اندازه گیری قابل اعتماد منطقه سطح است، با ضریب اطمینانی بیش از 0.98 در آزمایشگاه ماست.
مکملهای غذایی:
در طی هفته بعد از گرفته شدن تصاویر MR ، آزمودنیها مصرف کردند یک نوشیدنی با طعم شیرینی را به مقدار 20 گرم آمیخته با 5 گرم CR منوهیدرات دیگر، یا شکر (گروه PL) برای 4 وعده در روز مکملها مخلوط می شدند با آشامیدنیهای طعم دار دیگر و در صورت امکان با غذاها مصرف می شدند. این روش که در هر وعده غذایی 5 گرم CR منوهیدرات یا دارونما (PL) مصرف شود در روز در حین تمرینات EMS. مکملها توزیع شدند در یک هفته (بارگیری) و دو هفته (تمرینات EMS) متناوباً در جلسه هایی که حاوی دستورالعمل مصرف آنها هم بود.
بحث و گفتگو:
مطالعه حاضر طراحی شد تا عواملی را که ممکن است اثرات را تحت تاثیر خود قرار دهد بررسی کند. اگر هر یک از مکمل های رژیم غذایی CR با پاسخهای مکانیکی و رشد عضلات اسکلتی در برابر اضافه بار مقاومت کند. تمرینات مقاومتی که به صورت داوطلبانه انجام داده بودند مطالعه گردید (سال تجارب) زیرا به نظر می رسد که مصرف کراتین به رشد عضلات کمک کند. همچنین انتظار می رود که به طور مثبت واکنش نشان دهد در قبال افزایش شدت تمرینات. پروتکل EMS به چند دلیل برگزیده شد. این می تواند موجب افزایش عضلات شود بطور مؤثر همانگونه که در این مطالعه نشان داده شد. بدون نیاز به تلاش داوطلبانه یا اینکه از افراد خواسته شود که تمرینات مقاومتی خودشان را تغییر بدهند. EMS همچنین می تواند طراحی شود تا بوجود آید کاهش فسفوکراتین و متعاقب آن همانگونه که در این مطالعه دیده شد. بنابراین اگر مکملهای رژیم غذایی موجب افزایش عضله گردد (CR و فسفات کراتین) و به موجب آن انرژی نامتعادل در تارها در طی اختلال کم می شود. این می تواند منجر به کاهش خستگی ، افزایش بارگیری و سرانجام منتج به هایپرتروفی عضلات شود. پروتکل EMS که ما استفاده کردیم همچنین توانایی کنترل با دقت و تعیین مقدار بارگیری را در شرایط تمرین ارائه کرد. برای مثال گشتاور اندازه گیری شده بود در هر 100 ms در طی هر عمل کنسنتریک و اکسنتریک.
کربوهیدرات و عملکرد جسمی ، روحی در طی تمرینات متناوب تا مرز خستگی
هدف از این مطالعه آزمودن اثرات خوردن الکترولیت کربوهیدرات بر عملکرد جسمی وروحی افراد در حین اجرای تمرینات متناوب باشدت بالا( IHI) مانند بسیاری از مسابقات ورزشی معمول بوده است.
دسته بندی | دام و طیور |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
مقاله بررسی راهکارهای مقابله با آنفلونزای طیور در 14 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه:
آنفلونزای طیور (طاعون طیور یا فلور پرنده) بیماری بالقوه بسیار مخربی بوده که غالباً در جوجه ها، بوقلمونها، اردکها و غازها تظاهر می کند، گرچه تعداد بسیار زیادی از گونه های دیگر پرندگان ممکن است آلوده و بصورت یک ناقل تبدیل گردند. در 84-1983 شیوع بیماری در پنسیلوانیای آمریکا باعث مرگ و کشتار بیش از 20 میلیون پرنده گردید. شیوع بیماری در ایتالیا در ماه می سال 2000 باعث مرگ بیش از 14 میلیون پرنده شد. شیوع اخیر بیماری در آسیا تاکنون 12 کشور را در منطقه از اواخر سال 2003 تا کنون آلوده نموده است که آمار تلفات و زیانها در حال محاسبه می باشد.
بیماری
بیماری آنفلوانزای طیور در اثر یک ویروس آنفلوانزا می تواند ایجاد گردد. ویروس این گروه از لحاظ شدت بسیار گسترده اند. برخی سویه ها (بخصوص سروتیپهای H7 , H5 ) بسیار بیماریزا و مسری بوده که قادر به ایجاد مرگ و میر به میزان بیش از 90 درصد در برخی گله ها می گردند. عفونت توسط سویه H5N1 موردی است که اخیراً در آسیا به انسان سرایت نموده و تعداد بسیاری را آلوده نموده است. با عفونت ویروسی بسیار حاد علائم کلنیکی ممکن است بصورت مرگ و میر بالا ناگهانی، احتمالاً با شروع تب و یا دپرس شدن شدید ظاهر یابد. علائم التهاب مخاط چشم، حرکت سریع چشمها، التهاب سینوسها و سر سیانوزه متورم ممکن است در پرندگان مبتلا مشاهده گردد. شکل خفیفتر بیماری ممکن است بصورت علائم تنفسی غیر اختصاصی تظاهر کند. در گله های مادر و تخمگذار علائم بصورت کاهش شدید و ناگهانی تولید یا افزایش تعداد تخم مرغهای پوست نازک و نرم (لمبه) بروز نماید.
انتشار بیماری
پرندگان مهاجر بخصوص پرندگان آبزی، عمده ترین منابع ویروسهای آنفلونزا محسوب گردید که موجب شروع شیوع گسترده بیماری در آسیا گردیده اند. پرندگان مهاجر با توجه به رفتار مهاجرتی آنها از طریق مدفوع، قادر به انتقال و انتشار ویروسها بطور گسترده از منطقه کشور یا قاره ای به منطقه دیگر می باشند و شیوع بیماری غالبا در نزدیکی مسیرهای مهاجرتی آنها اتفاق می افتد. پرندگانی که مسیرهای طولانی پرواز می کنند، خسته و تحت استرس بوده و دفع ویروس در این هنگام به دلیل جستجو برای منابع غذایی در مکانهای طیور تجاری افزایش یافته و در این مواقع احتمال آلودگی پرندگان تجاری فزونی می یابد.
انتشار آلودگی به پرندگان منطقه اغلب از طریق آلودگی به وسیله مدفوع پرندگان آلوده رخ میدهد. تماس مستقیم با مدفوع توسط پرندگان یا انتقال بصورت غیر مستقیم از طریق پرسنل و تجهیزات به فارمهای طیور از مهمترین راههای انتقال عامل بیماری محسوب می گردد. انسان مسلما مهمترین راه انتقال بیماری در داخل مناطق تولید طیور می باشد. پرسنل از طریق لباس، چکمه، وسایل و دستها، ویروس را از یک سالن به سالن دیگر منتقل می نمایند. حشرات و جوندگان ممکن است بعنوان ناقلین مهم منطقه ای عمل نمایند. حرکت در داخل منطقه پرورش طیور می تواند بسرعت از طریق ذیل صورت پذیرد:
1- تجهیزات حمل مواد غذایی
2- انتقال پرندگان بیمار و مرده
3- سرنگهای واکسیناسیون
4- وسایل جمع آوری مرغ
5- مهندسین
6- دامپزشکان
7- رفت و آمد کارگری
کنترل
الف- تشخیص سریع و مراقتب دقیق که این تشخیص توسط جداسازی و شناسایی ویروس از لاشه ها و پرندگان در آزمایشگاه به تأیید می رسد.
ب- نظارت دقیق بر قرنطینه ها و اعمال محدودیت در ورود پرندگان ضروری است.
ج- واکسیناسیون علیه سروتیپهای H7 , H5 در مناطقی که این سویه ها موجود می باشند.
د- بالاترین استاندارهای امنیت زیستی (بیوسکوریفی) در فارم و منطقه بمنظور جلوگیری از انتشار در جمعیت طیور منطقه رعایت شود.
اصول امنیت زیستی مناسب
مناطق اطراف سالنها می بایست توسط مواد و سطوحی که قابل شستشو و ضد عفونی بوده، کاملاً محصور گردیده تا احتمال انتقال آلودگی از وسایل نقلیه چکمه و غیره به سالن جلوگیری گردد. استفاده از ضد عفونی کننده های قوی و ضد ویروس و ضد باکتری نظیر ویرو-گارد شرکت Fam Carelntemational در این موارد بسیار موثر و کمک کننده می باشد.
امکان جلوگیری از تردد افراد غیر مجاز تا حد امکان جلوگیری نمود و در خصوص بازدید کنندگان نیز بایست دستور العمل دقیق در خصوص تعویض لباس و کفش اعمال گردد. از تردد بی مورد کارکنان تا حد امکان جحلوگیری گردد. بطور مرتب و بر اساس برنامه تدوین شده حوضچه های ضد عفونی مناسب توسط ضد عفونی کننده مناسب از قبیل فارم- گارد، اولترا- گارد و یا ویرو – گارد پر کردند. تا حد امکان از ورود وسایل نقلیه به داخل فارم جلوگیری گردد و در صورت ورود حتما می بایست از داخل حوضچه های ضد عفونی عبور نمایند. جهت بازدید کنندگان لباس و چکمه تهیه گردد و بازدید کنندگان بایستی حتما دوش گرفته و کلیه لباسها را تعویض نمایند. چنانچه وسایلی می بایست وارد فام گردند، باید ضد عفونی شوند. در فامها، آب آشامیدنی از اهمیت بسزایی برخوردار است که کل سیستم توسط ضد عفونی کننده مناسب نظیر ویرو-گارد ضد عفونی و درب مخازن گذاشته شود.
گارد ضد عفونی و توسط سیستم انتقال به داخل سالنها هدایت گردد. طی یک برنامه منظم نظارتی با استفاده از طراحی، ساختار، اصلاحات مناسب و ترکیبات موثر و تایید شده از ورود جوندگان، پرندگان وحشی و کرمها داخل سالنها جلوگیری نمایید. در مورد اجرای برنامه های بیوسمکیوریتی چک لیستهای خاصی تنظیم و بطور منظم برنامه های لازم را اجرا نمایید. ویرو-گارد در غلظت 1:320 و اولترا-گارد در غلظت 1:250 قادر به از بین بردن ویروس انفوانزا طیور می باشند.
آب آشامیدنی توسط ویرو- منطقه متوقف نماید تلفات زیاد، محدودیت در جابجایی طیور، کشتار اجباری و ضررهای وطولانی مدت در بازرگانی بین المللی می تواند در زمان کوتاه صنعت طیور یک کشور را تخریب نماید. برنامه های کنترلی مناسب و مراقبتهای دقیق و اجرای برنامه های بیوسکیوریتی می تواند در پیشگیری از ورود سویه های بیماریزا به داخل فارم جلوگیری نماید. می بایست در ابتدای مواجه با ویروس با اعمال برنامه های موثر از تکثیر و انتشار ویروس جلوگیری نمود.
استرس محیطی:
افزایش و کاهش بیش از اندازه دمای محیط، هر دو استرس محیطی محسوب میشوند و در عمل اثرات مضر مشابهی بر صفات اقتصادی صنعت طیور بر جای می گذارند. تحت شرایط استرس هوای گرم، مصرف خوراک کاهش می یابد تا با کاستن از حرارت متابولیک، سبب کاهش دمای بدن گردد. اما از طرف دیگر کاهش مصرف خوراک سبب می شود مواد مغذی مورد نیاز برای رشد و تولید مثل به اندازه کافی تأمین نشود. شیوع ترین استرس محیطی تجربه شده افزایش ناگهانی دمای محیط است که سبب مرگ و میر در گله های گوشتی می گردد. حساس ترین گله های معمولاً بیش از 4 هفته سن دارند. در زمان استرس حرارتی حاد افزودن مکمل ویتامین C به جیوه جوجه ها سبب تولید پایدار کوتیکوسترون و در نتیجه تأمین انرژی مورد نیاز برای دفع گرما خواهد شد.