پی فایل

بهترین و عالی در ارائه فایل

پی فایل

بهترین و عالی در ارائه فایل

دانلود مقاله بررسی نقد کتاب ماکیاولی (نوشته کوئنتین اسکینر)

مقاله بررسی نقد کتاب ماکیاولی (نوشته کوئنتین اسکینر) در 17 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
مقاله بررسی نقد کتاب ماکیاولی (نوشته کوئنتین اسکینر)

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله بررسی نقد کتاب ماکیاولی (نوشته کوئنتین اسکینر) در 17 صفحه ورد قابل ویرایش


«بسمه تعالی»

یکی از انتقاداتی که به این کتاب وارد است آن است که ترجمه ایتالیایی کلمه ویرتو صورت نگرفته است. البته مترجم کتاب علت آنرا چند معنی بودن این کلمه‌ می داند و از این موضوع دفاع می‌کند و معتقد است که لفظ ایتالیایی ویرتو را خود خواننده می‎تواند آنرا با مطالعه متن کتاب منطبق سازد. یعنی خواننده قادر خواهد بود معنی درست کلمه را با توجه به متن کتاب دریابد به نظر من بهتر آن بود هر جایی که نام ویرتو ذکر می‌گردد، نویسنده کتاب معنی صحیح آنرا برای خواننده مشخص می‌نمود. وقتی که خود مترجم و یا نویسنده کتاب معنی درست ویرتو را (با توجه به جملات) نمی‌داند، چگونه انتظاری می‌رود که یک دانشجوی علوم سیاسی ویا یک خواننده عادی کتاب بتواند خودمعانی مختلف آنرا (لیاقت و استعداد، استعدادهای فطری و لیاقت ذاتی و پاک دامنی، توانایی، قدرت بازو، دلیری و…)با توجه به جملات متن کتاب استخراج نماید. البته مترجم مدعی می‌باشد که درباره معانی آن شرح و توضیح داده است ولی این توضیحات 3 اشکال دارد:‌ 1- گنگ و نامفهوم است 2 – معنی درست کلمه را مشخص نساخته است. 3- ممکن است تلقی نویسنده و مترجم صحیح نبوده و بیانگر آنچه که ماکیاولی از این واژه‌ها ارائه می‌نموده، مفهوم کلمه ویرو نباشد. مسئله بعدی آنکه ماکیاولی در عصر رنسانس می‌زیسته یعنی زمانی که علم وارد عرصه زندگی اروپاییان شد و عقاید امانیستی مطرح شد، به همین دلیل وی از امانیستها بسیار متاثر شده است. آنها اعتقاد داشتند که برای رشد و پیشرفت باید فرهنگ روم باستان را احیا نمود. این مطلب درست است که انسان محوری به جای خدا محوری حاکم شد ولی دینی در اروپا تعطیل نشد بلکه از سیاست جدا شد. عده ای معتقدند که نوشته های ماکیاولی متاثر از زمان اوست من این را قبول دارم ولی این مساله نباید توجیه یک سری مسائل دیگر شود. همیشه در تاریخ از بدو به وجود آمدن جهان تا به امروز خوبی خوب بوده، و بدی بد بوده است.ریاکاری،‌ نیرنگ و فریب، مکر و خدعه، دروغگویی، تهمت و … از صفات رذیله به شمار می‌آمده است. و متعاقب آن نیکی، سخاوت، درستی، صداقت و … از فضائل محسوب می شده است. و این مطلب را هم ماکیاولی و هم مردم فلورانس می‌دانستند ولی در عصری که ماکیاولی زندگی می‌کرد به دلیل اینکه مردم از کلیسای کاتولیک بیزار شده بودند، به اعتقاد من خود ماکیاول هم به نوعی از دین بیزار شده بود واز طرفی به خاطر به قدرت رسیدن درخاندان مریچی اقدام به نوشتن یک سری مطالب خلاف و اخلاق وانسانیت در آثار خود نمود. که این هم خود نباید به عنوان توجیه اعمال وی محسوب شود. به نظر من ماکیاول انسان خوبی نبوده است و البته انسان بدی هم نبوده است. او هم درآثار خود نکات مثبت دارد وهم منفی و هم درست وهم غلط (ومانند بسیاری از انسانهای دیگر فردی قدرت طلب بوده است. لازم به ذکر است در زمان نگارش شهریار نه ماکیاولی و نه معاصران او به هنگام خواندن آن هیچ یک احساس نمی‌کردند که برداشت او سنگدلانه است. ولی آقای اسکینر به این مطلب توجه نکرده است و مطالب این کتاب را با زمان آن روز تطبیقی نداده است. علیرغم اینکه نیت آقای اسکینر آن نبوده است. ماکیاولی به خاطر ارتباطش با اومانیستها و به خاطر دوستان و پدرش دردربار مریچی به قدرت رسید و ارتقاء‌ یافت، بعد توسط همین مدیچیها به خاطر سوء ظنی که به او پیدا کرده بودند دستگیر و زندان شد وبعد از آنان ماکیاول سعی کرد جایگاه از دست رفته خود را دوباره بدست آورد. به همین دلیل کتاب شهریار را نوشت تا آنرا به خاندان مدیچی تقدیم کند. مدتی بعد تحت تاثیر جمهوری خواهان قرار گرفت و کتاب گفتارها رانوشت. ولی همواره به خاطر کینه‌ای که نسبت به مدیچیها پیداکرده بود واز طرفی تحت تاثیر افکار جمهوری خواهی قرار داشت از آنان انتقاد می‌نمود. تا اینکه به قول خودش بخت به او رو کرد و در دربار مدیچیها ارج و قرب یافت و به نوشتن تاریخ فلورانس پرداخت. بعد از به قدرت رسیدن جمهوری خواهان به خاطر ارتباطش با مدیچیها از کار برکنار شد و در انزوا وتنهایی مرد تمامی این مسائل باعث گردیده است که مطالب شهریار یا گفتارها ضد و نقیص باشد در کتاب آقای اسکینر تلاش شده است تا افکار و عقاید ماکیاولی توجیه گردد. با توجه به شرایط و اوضاع زمانه (ص15و16) بهتر بود که نویسنده کتاب و دیگران آن قدر تاثیر محیط را در افکار وی دخیل نمی دانستند، هر چقدر محیط مؤثر باشد انسان نباید وجدان خود را زیر پا بگذارند مطلب دیگر آنکه نگرش ماکیاولی نسبت به اخلاق و قدرت و … به طور کامل در کتاب آقای اسکینر بیان نشده است. از این مطالب حاشیه‌ای خارج شویم. به مطلب اصلی یعنی نقد کتاب بپردازیم کتاب ماکیاولی نوشته کوئنتین اسکینر،‌ ترجمه عزت‌الله فولادوند کتابی ناقص (از نظر بیان مطالب) است و یک سری اشکالاتی اساسی دارد. برخی از اشکالات مربوط به محتوای مطالب این کتاب می‌شود وبعضی دیگر مربوط به ویرایش این کتاب می‌شود. در (ص 107) در دو جمله از نظر ادبی و سبک نگارش ایراد وارد است. جملة این صفت را با موفقیت مرکوز کرد یعنی چه؟ مرکوز به چه معناست و یا در جمله بعدی که می گوید: چگونه می‌توان ایشان را آنقدر به خیر همگانی علاقمند نگاه داشت تا (عظمت دستیاب) شود. می‌توان این جمله را خیلی زیباتر نگارش کرد. و یا (در صفحه 127) آنجایی که می‌گوید تا هنگامی که این «اوردینی»‌ مراعات گردد هیچ خطری وجود نخواهد داشت… منظور از کلمه اوردینی چیست؟ در کتاب آقای اسکینر در خصوص توجه ماکیاول به حکومتهای نوبنیاد اصلا توضیح کافی ارائه نشده است. فقط در (ص 51) کتاب اشاره‌ای مختصر به آن شده است. ولی کتاب در شهریار ملاحظه می‌شد که ماکیاولی حکومتها را به دو دسته تقسیم کرده‌است: 1-مورثی و نوبنیاد که او توجهی به حکومتهای مروثی نمی‌کند،‌ چون از اثبات کافی برخوردارند و حکومت کردن بر آنها آسان است. مشکل اصلی شهریاریهای نوبنیاد است که هم بدست آورد نشان دشوار است و هم پاسداری آنها. این شهریاریها نیز خود به دو دسته تقسیم می‌شوند: برخی کاملا نوبنیادند وپاره ای به قلمرو موروثی اضافه شده‌اند، در این حالت شهریاری نوبنیاد و دولت مورثی به هم می‌آمیزند و پیکری واحد به نام دولت مختلط را پدید می‌آورند… بعد ماکیاول در شهریار با تدوین مجموعه‌ای از قواعد علمی درمورد الحاق سرزمینها، راه‌حلهای خود را در مورد آنان ارائه می دهد. در تقسیم بندی ماکیاولی حکومت روحانیون خود نوع جداگانه‌ای از شهریار به شمار می‌آید. سرانجام در سنجش دشواریها باید به شیوه حکومت سرزمینی که شهریار قصد الحاق ان را دارد توجه کرد که خودکامه است یا اریستوکرات یا جمهوری … در کتاب آقای اسکینر هیچکدام از این توضیحات داده نشده است در نتیجه به نظر اینجانب بهتر بود ارائه می‌گردید. در کتاب آقای اسکینر فقط در یک جمله آن هم در صفحه 118 مربوط به مبحث فیلسوف آزادی سطر آخر از تاسیس حکومتهای مختلط در روم باستان که در آن بی‌ثباتی حکومت مرتفع می‌شود سخن به میان آمده است که هیچ یک ربطی به دولت مختلط که ترکیبی از شهریاری نوبنیاد و دولت مورثی است ندارد. این دو مبحث جداگانه‌اند ولی ای کاش درمورد دولت مختلط هم توضیح داده میِ‌شد. در فصل دوم کتاب شهریار ماکیاول تحت عنوان شهریاریهای مختلط پس از برشمردن شش اشتباهی که لویی دوازدهم در ایتالیا مرتکب شده بود،‌ یک حکم بی‌رحمانه را صادر کرده است. که در کتاب اسکینر اشاره‌ای به آن نشده است. درکتاب شهریار ماکیاول به این مطلب اشاره کرده است که پایه‌های اساسی هر دولتی، اعم از دیرینه، نوبنیاد یا مختلط باید «قوانین خوب و سپاهیان خوب» باشد.




اسکینر: مردم دورو و پنهانکارند و در مواقع خطر می گریزند و در پی سود خویش هستند بنابراین شهریار نباید قول این مردم را اساس کار خود قرار دهد. همانطور که می بینیم آقای اسکینر در کتابش اساساً وفا به عهد و پیمان را با مردم مطرود دانسته است و مردم را ذاتاً‌ خبیث می دانسته است. ولی خود ماکیاول در شهریار گفته است اگر مردمان همگی نیک می بودند، این اندیشه شایسته نبود. یعنی نیکی را باید در برابر نیکی انجام داد و بدی را در مقابل بدی که این حرف سخن معقولی است. در کتاب شهریار ماکیاول به تفصیل در نیمة دوم فصل هجدهم مزایای ظاهر سازی، عوام فریبی و ریاکاری را شرح داده است که در کتاب آقای اسکینر به آنها اشاره کمی شده است. در کتاب شهریار در خصوص چگونگی رفتار فرمانروا با وزیران و مشاورانش سخن به میان آمده است که در کتاب آقای اسکینر حتی یک جمله هم دربارة آن اشاره نشده است. ماکیاولی در 3 فصل آخر کتاب شهریار به ویژه آخرین فصل آن یعنی فصل 26، تحت عنوان «فراخوانی به رهانیدن ایتالیا از چنگال بربران» اشاره می‎کند که در آن عشق شدید به میهن متلاشی، اسیر و ویران اشاره کرده است. ماکیاولی که قبلاً جمهوری خواه بود بی تردید به امکان تحقق حکومت جمهوری در ایتالیا از طریق استقرار آزادیهای مدنی روزگاران باستان، که به ارتش ملی ایتالیا جان می داد، اندیشیده بود تا همانگونه که تیتوس لیویوس بیان کرده است این کشور جایگزین جمهوری روم شود. ولی در کتاب اسکینر اشاره ای به علائق قلبی ماکیاول نشده است (رویای ایتالیای واحد) در فصل بیست و چهارم، ماکیاولی آن دسته از شهریارانی که چون پادشاه ناپل و دوک میلان «پس از مدتها حکمرانی» سرزمینشان را از دست داده اند تحقیر می‎کند ولی در کتاب اسکینر اشاره ای به آن نشده است. در فصل بیست و ششم (آخرین فصل کتاب) نویسنده تأکید کرده است که هیچگاه در ایتالیا، اوضاع برای پدید آمدن شهریاری جدید که بخواهد «درآنجا نامور شود» اینهمه مساعد نبوده است او بر آن است که خاندان مدیچی می‎تواند به رهایی ایتالیا دست یازد، به ویژه که این خاندان «از فضائل موروثی، بخت مساعد و الطاف پروردگار و مراحم کلیسایی برخوردارند. در کتاب اسکینر کوچکترین اشاره ای به این مطلب نشده است. چقدر خوب بود در کتاب آقای اسکینر در مورد سرنوشت اثر ماکیاول (شهریار) و تاثیراتی که در مدت 450 سال بعد بر جهان گذاشت توضیح داده می شد. اینکه چه مخالفتهایی با آن شد و چه افرادی از آن اثر حمایت کردند. اینکه چه جنگهایی را موجب شد و چه افرادی همچون ناپلئون، موسلینی، هیتلرواستالین از آن الهام گرفتند و…


دانلود پاورپوینت معماری ارگانیک

پاورپوینت معماری ارگانیک
دسته بندی معماری
فرمت فایل docx
حجم فایل 188 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
پاورپوینت معماری ارگانیک

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

پاورپوینت معماری ارگانیک دارای 15 اسلاید وقابل ویرایش

معماری فقط نوعی فعالیت رویداد یا مجموعه ای از دست سازها نیست حتی هنر صرف هم نیست . معماری برای تمام امور انسانی بنیادی و اساسی است و از همان آغاز تمدن ایجاد شده است چرا که بدون آن امکان بوجود آمدن تمدن یا فرهنگی وجود نداشت. معماری اجتناب ناپذیر جهانی بی پایان و نیاز ابتدایی است . دامنه ی معماری از بدوی ترین شکل سکونت در غارها تا پیچیده ترین نوع ساختمانها را در بر می گیرد.

به عقیده ی بن فارمر معماری هنری است که نمی تواند خود را از شرایط بافت پیرامون جدا نگه دارد شرایطی که نا گزیر باید به آن توجه کند هر مکانی ویژگی خاص خود را دارد و پاسخ منحصر به فرد را می طلبد . با رشد توسعه ی سرمایه و ثروت تعداد مشتریان معماری افزایش یافت و مسئله ی دست یافتن به خصوصیات اصیل در معماری بومی باشدت بیشتری نمایان گشت .علیرغم اینکه مسائل اقتصادی در نهایت اثرات خود را به موضوع معماری وارد نموده اند اما منبع اصلی و بی واسطه ی موثر دگرگونی ایده ها و نظریات در معماری را بیشتر فلسفی باید دانست.



دانلود مقاله بررسی نقد ایده دنیوی شدن

مقاله بررسی نقد ایده دنیوی شدن در 32 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 32 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 32
مقاله بررسی نقد ایده دنیوی شدن

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله بررسی نقد ایده دنیوی شدن در 32 صفحه ورد قابل ویرایش

نقد ایده دنیوی شدن

جریان پرشتاب مدرنیته در قرن بیستن تمامی نهادهای دینی را دچار انفعال کرده بود. نهادها و متفکران دینی سعی داشتند تا آموزه‌های مذهبی شان را با اندیشه‌های همبسته با جهان مدرن سازگار سازند. در جهان اسلام کسانی چون محمد عبدو، رشیدرضا، سید جمال‌الدین، اقبال‌لاهوری، تمامی دینداران مشروطه خواه ایرانی، مهدی بازرگان و علی شریعتی تمام توان خود را برای سازگار کردن اسلام با مدرنیته به کار بردند. در جهان مسیحیت نیز طی این سالها تلاشهای مشابهی در جریان بود. کلیسا برای کاستن از نارضایتیهای پیروانش از کشیشان و مسیحیت تلاش کرد تا پیامش را با ارزشهای جامعه «مدرن» منطبق سازد. برای این کار وجوه مشترک آموزه‌های خود را با ارزشهای مدرن یافتند و تاکید به مراتب بیشتری بر آنها نهادند. دومین شورای جهانی واتیکان از جمله این اقدامات بود که به Aggiornament یا روزآمد کردن کلیسا انجامید.

اما به قول کپل این روند از حدود سال 1975 جهتی دیگر پیدا کرد. جنبشهایی شکل گرفتند که هدفشان «انجیلی کردن دوباره اروپا» بود، نه روزآمد کردن کلیسا. و در جهان اسلام نیز «دیگر هدف نه مدرنیزه کردن اسلام بلکه اسلامی کردن مدرنیته بود». ظهور این جنبشها که به ادعای کپل تقریباً‌ به طور همزمان در جهان اسلام، مسیحیت و یهود آغاز شد، بیشتر جامعه‌شناسان را به باز اندیشی در ایدة دنیوی شدن واداشت. بازار نقد و انکار این ایده بالا گرفت، اما نکته جالب اینجا است که بسیاری از انتقاداتی که از آن پس طرح شدند تقریباً‌ همگی قبلاً طرح شده بودند، ولی گوش شنوا و چشم بینایی برای توجه به آنها وجود نداشت.

الکسی دو توکویل در 1840 در اثر خود دموکراسی در آمریکا ضمن اشاره به مقبولیت گسترده ایده دنیوی شده در میان فیلسوفان قرن هیجدهم عنوان می‌کند که «متاسفانه واقعیات به هیچ‌وجه با این نظریه همخوانی ندارد». در امریکا که به نظر او یکی از آزادترین و روشن نگرترین ملتهای جهان بود، هیچ نشانه‌ای دال بر دنیوی شده به چشم نمی‌خورد و مردم با شور و شوق تمامی وظایف دینی خود را انجام می‌دادند. 150 سال از سخنان توکویل می‌گذرد و هنوز نظر او معتبر است. طی این مدت نه تنها دینداری در این کشور دچار نزول نشده بلکه عضویت در کلیسا بیش از سه برابر افزایش پیدا کرده است. همان‌گونه که مشاهده می‌شود سابقه مخالفت با ایده دنیوی شدن با سابقه پیدایش این ایده تقریباً‌ برابر است. در اینجا به طرح انتقادات وارد شده بر این ایده می‌پردازیم. اما نه مجال طرح تمامی انتقادات مطرح شده در این مختصر وجود دارد و نه تصمیم بر چنین کاری است. پس سعی می‌شود تا عمده‌ترین و مهمترین انتقادات مطرح شوند.
تعارض علم و دین

در تمامی نظریه‌های دنیوی شدن می‌توان این وجه مشترک را چه به صراحت و یا به نحو ضمنی یافت که از میان تمامی جوانب مدرنیته (شهر نشینی، صنعتی شدن، اقتصاد سرمایه داری و…) این علم است که مرگبارترین عوارض را برای دین به همراه دارد. همین رویکرد است که مدعی است اتخاذ رویکردی عقلانی و علمی نسبت به جهان، آن را افسون زدوده کرده است. والاس، ویلسون، دابلیر، آگوست کنت، وبر، برگر، استارک و بسیاری دیگر هر یک به زبانی همین نکته را طرح کرده‌اند.

یکی از اهداف این مجموعه نشان دادن وجود نوعی پوزیتیویسم در اندیشه روشنگری و انتقال آن به جامعه شناسان بود. پوزیتیویسمی که علم تجربی را تنها راه معقول کسب معرفت می‌کرد. کسانی چون جانسون به حق به جامعه شناسان به سبب وجود چنین نگرشی در آراءشان اعتراض می‌کردند. عموم نظریه‌های جامعه‌شناسی دین عنوان می‌کردند که اگر چه سودمندیهای بسیار در دین به چشم می‌خورد اما باید پذیرفت این باورها چیزی جز خرافات باطل نیستند. در نتیجه تلاش می شد که هر چه سریعتر «خرد» بشر را از شر این مزاحم بدوی خلاص کنند. حتی پرچمدار جامعه شناسی «عاری از داروی ارزشی» ماکس وبر، نیز در معرض چنین اتهامی قرار دارد. توماس لوکمان مهمترین پیش‌فرض نظریه وبر درباره دین را غیر عقلانی بودن آن می‌داند. انتساب چنین اتهامی به وبر چندان هم تعجب آور نیست. پیش از این نشان داده شد که اگر چه وبر دین را طلایه‌دار فرایند عقلانی سازی می‌داند اما پس از این نشان داده شد که اگر چه وبر دین را طلایه‌دار فرایند عقلانی سازی می‌داند اما پس از شکل‌گیری دنیای مدرن دیگر جایی برای آن قایل نیست، برگر، استارک و بین بریج با وضوح بیشتری این نکته را طرح می‌کردند. برگر می‌گفت که یا دین خود را با بازار (یا به عبارت دیگر جهان‌بینی علمی که سریعاً‌ مورد پذیرش قرار گرفته است) سازگار می‌کند به آن که مجبور است تا آخرین فشنگ در سنگر سنت از مدعیات پیشین دفاع کند. استارک و بین بریج نیز به وضوح عنوان کردند که این علم است که حد و مرز مدعیات دینی را تعیین می‌کند.

امروزه جامعه شناسان کمتر مرتکب چنین خطایی می‌شوند، که بخشی از آن مرهون تلاشهای پارسونز است . پارسونز به تعبیر جانسون برجسته‌ترین معمار تنش‌زدایی جامعه‌شناسی و دین است.

برگر رندانه می‌گفت که متالهین و متکلمین نباید حرفهای جامعه‌شناسان را به دل بگیرند و گزاره‌های جامعه‌شناختی را جدی تلقی کنند. او اظهار داشت که جامعه شناسی بر اساس منطق خود چاره‌ای ندارد جز آن که دین را فرافکنی بشری بداند. اما چنین نگرشی این احتمال را نفی نمی‌کند که این فرافکنیها به چیزی غیر از خود انسان نیز اشاره نداشته باشد. پارسونز با تکیه بر اصل علم عاری از ارزش داوری این نکته را که امروزه مورد پذیرش عمومی قرار گرفته را مطرح کرد که گزاره‌های دینی نوعی گزاره های وجودی‌اند که «به جنبه هایی از واقعیت اشاره می‌کنند… که بیرون از دامنه پژوهشها و تحلیلهای علمی قرار دارند».

رابطه علم (بویژه علم طبیعی) و دین موضوعی است که ادبیات مفصلی را به خود اختصاص داده است. سه رویکرد کلی نسبت به رابطه میان این دو وجود دارد که عبارتند از: تعارض کامل علم و دین، تمایز علم و دین و مکمل بودن این دو.

تعارض علم و دین هنگامی منطقاً قابل تصور است که هدف، روش و موضوعات مورد بررسی در این دو حوزه دقیقاً‌ یکسان تلقی شوند. به عنوان مثال تعارضی که میان متکلمین و دانشمندان بر سر نظریه زیستی تکاملی به وجود آمد ناشی از همین تصور است. متکلمین سنتی که از ایده خلقت دفعی مورد حمایت کتاب مقدس پشتیبانی می‌کردند بر سر مساله‌ای وارد بحث با دانشمندان شده بودند که حوزه پژوهشی آنها به شمار می‌آ‎مد. این نگرش که موجب تشدید آتش اختلاف میان علم و دین بود همچنان باقی است و حتی برخی متکلمان کوشیده‌اند تا با استفاده از روشها و داده‌های علمی به جنگ این نظریه بروند و نشان‌دهند که بر اساس معیارهای علمی این نظریه کتاب مقدس است که تایید می‌شود و نه نظریه تکاملی.
مفاهیم مترداف و جریانات موازی

با اینکه جامعه شناسی متاخر نقدهای تندی بر رهیافت‌های کلاسیک مثل مکتب تطور وارد آورده است و آنها را به جهت داشتن رویکردی جبری نسبت به واقعیت‌های سیال اجتماعی و پیشداوری و پیش‌گویی‌های غیر علمی درباره مقصد و روند تحولات اجتماعی مورد طعن قرار داده است لیکن خود نیز به طریقی دیگر و البته با مدعایی متواضعانه‌تر از اسلاف، در همین دام گرفتار آمده است. وجود برخی مناسبات تحمیل‌کننده و مقتضیات به ظاهر ناگزیر در صحنه جهانی و در پیش روی جوامع طالب توسعه همراه با نوعی سوگیری نه چندان آشکار و از پیش اراده شده جامعه‌شناسان معاصر را به نوعی بازگشت و روآوردی به سوی این نظریات کهن، البته با به کارگیری قالب‌هایی جدید و ابداع مفاهیمی نو کشانده است.

در حوزه جامعه شناسی مفاهیم بسیار با پسوند ation (شدن) که حاوی مضمونی از همان اندیشه تطورگرایانه کلاسیک است، ساخته شده و می‌شود. این مفاهیم که حامل فرضیه و نظریه خاصی درباره جهت مسیر و مقصد تحولات آتی جوامع بشری هستند به شکلی غیر قابل درک معاضد و موید یکدیگرند و همگی بر روی هم بر وجود روندی خطی و جبری به سوی مقصد تفصیلی در چرایی و چونی رشد چنین رویکردی در میان متفکران معاصر را داشته باشیم صرفاً به جهت آشنایی با برخی از این مفاهیم در حوزه مطالعات دین پژوهی و ربط و فصل معنایی هر یک با مفهوم اصلی این مطالعه یعنی عرفی شدن مروری کوتاه بر برخی از اصطلاحات رایج تر در این حوزه خواهیم داشت:

دین پژوهان و نظریه پردازانی که تحولات فروکاهنده دین و باور دینی در جامعه و فرد را دنبال کرده‌اند، در طرح نظریات خویش از واژه‌ها و مفاهیم مختلفی استفاده نمو‌ده‌اند. البته هیچ یک از این اصطلاحات قابلیت و بار معنایی واژه اصلی این موضوع یعنی عرفی شدن را ندارد؛ لیکن هریک حامل نقطه تاکیدات خاصی است که آشنایی با آنها بی‌تاثیر در شناخت پالایش یافته تر مفهوم اصلی مطالعه ما نیست.

غیر دینی شدن: ویلم می‌گوید که این اصطلاح برای فرانسه زبانان آشناتر است؛ در حالی که عرفی شدن را انگلیسی‌ زبان‌ها بیشتر استفاده می‌کنند. در عین حال او میان این دو مفهوم تفاوت قائل است. او می‌گوید که ژان بوبرو قصد داشته است تا با ایجاد یک لابراتوار تخصصی تاریخ و جامعه شناسی اندیشه غیر دینی، درباره تفاوت‌های مفهومی غیر دینی شدن و عرفی شدن به بررسی بپردازد. از فحوای سخن ویلم چنین استنباط می شود که مفهوم نخست عمدتاً ناظر به تغییراتی است که در مناسبات میان دین و نهادهای غیر دینی و مشخصاً نهاد سیاست رخ می‌دهد؛ در حالی که مفهوم دوم یعنی عرفی شدن به تحولاتی اشاره دارد که در درون دین و برای پاسخگویی به نیازهای اجتماعی صورت می‌گیرد. (1377: 2-141)

تقدس زدایی: تقدس زدایی را اگر چه از مفاهیم مترداف عرفی شدن می‌گیرند، اما مشخصاً به زائل شدن فحوای مقدس از اشخاص، اماکن، اشیاء و تمثال‌ها و فعالیت‌ها اشارت دارد. این مفهوم اگر چه به جنبه سلبی موضوع خویش تاکید دارد، اما حاوی هیچ اشاره روشنی درباره چیزی که به جای امر مقدس خواهد نشست، نیست.

افسون زدایی: افسون زدایی اصطلاحی است که با نام وبر همراه است و جز در ادبیات وبری اثری در جای دیگر از آن مشاهده نشده است.

افسون‌زدایی از دنیا مفهومی است قریب به تقدس زدایی با این تفاوت که دایره کوچک‌تری از امور ماورایی را در بر می‌گیرد که عمدتاً‌ به حوزه معرفت و تلقیات نظری ناظر است. افسون‌زدایی از نظر وبر مفهومی است مرتبط با عقلانی شدن امور که طی آن نیروهای غیر قابل محاسبه مرموز و معرفت‌های غیر جدی از ملاحظات او خارج می‌گردند و ساحت اندیشه تماماً‌ به عناصر محاسبه پذیر عقلانی سپرده می‌شود. اگر چه برداشت وبر از این مفهوم چنان فراگیر است که علاوه بر جادو شامل دین نیز می‌گردد؛ لیکن هنوز فاصله بسیاری تا مفهوم مورد نظر ما در این مطالعه دارد.

غیر مشیتی شدن: این اصطلاح در واقع به یکی از ابعاد فرایند عرفی شدن اشاره دارد. تقدیر گرایی به عنوان یکی از آموزه‌های مهم مسیحیت در فرایند عرفی شدن فرد منسی می‌گردد یا مورد تردید قرار می‌گیرد. فرد و جامعه غیر مشیتی شده (defatalized) برای اداره آگاهی و اختیار بشری در تعیین سرنوشت و طراحی دنیای آینده نقش محرزی قائل است.

غیر سنتی شدن دین: غیر سنتی شدن دین اشاره به فرایندی دارد که طی آن ادیان تاریخی و دارای سنت‌‌های آموزه‌ای تعلیمی و شعائری گسترده و متکی برنهادهای مستقر، از گذشته خویش انقطاع حاصل می‌کنند و مرجعیت‌های بیرونی ریشه‌دار در یک جوهر متعالی و منتقل‌شده از طریق سنت را ترک گفته و به مرجعیت خود بنیاد درونی متکی ومتوسل می‌شوند ایمان غیر سنتی شده بر آگاهی و ذهنیت فرد واقعا موجود در اینجا واکنون ناظر است در حالی که هیچ حکمی از گذشته و هیچ غایتی در آینده او را محصور و محدود نمی‌سازد.

خصوصی شدن دین: خصوصی شدن دین فرایندی است که پارسونز در روند تحولات جاری در زیر ساخت اجتماع برای آینده دینداری در جوامع مسیحی غرب پیش‌بینی کرده بود و اشاره به موقعیتی دارد که در آن دین از هر گونه حضور و حیز اجتماعی معزول شده است و تنها برای قابل تحمل

-2) متکثر شدن حقیقت دین

همچنان که اشارت رفت، گمان رایج، لااقل در دسته ای از تعاریف و تبیین ها بر اینست که هرگونه تجدد و نوسازی و تلاش برای عصری کردن دین،‌ جوهر و اصالت دین را در خطر می افکند و موجبات قلب ماهیت آن را پدید می‎آورد. عرفی شدن دین منحصر به این امر نیست، بلکه عصری سازی از طرق دیگری نیز این سرنوشت را برای دین رقم می زند. عصری سازی به عنوان تلاشی برای سازگار نمودن دین با دنیای جدید و دائماً نوشونده، راه را به روی انواع قرائت های متجددانه از دین می گشاید. قرائت هایی زمانمند و کم دوام که نطفة زوال خویش را در دل می پرورانند و آمادگی دارند تا با سر برآوردن برداشت ها و قرائت های هر دم جدیدتری از دین،‌ در دوردست سنت ها غروب کنند.

پیامد راه دادن به قرائت های مختلف از دین، با هدف سازگاری و همراهی با اوضاع متغیر،‌ قبول و رواج نوعی تکثر در کشف از حقیقت دین است و نسبی گرایی در کاشفیت، به سرعت به حقیقت تدین نیز سرایت می‌کند و در نهایت چیزی از آن باقی نمی گذارد. تکثرگرایی که خود محصول مشترک عرفی شدن فرد و عرفی شدن دین است، جامعه را نیز در مسیر عرفی شدن قرار می‎دهد. همیلتون می‌گوید: تکثرگرایی در درازمدت نه دین، بلکه عرفی شدن را تقویت می‌کند. فرایند عرفی شدن، مرحله ای از تکثرگرایی مذهبی را پشت سر گذارده است و در عین حال مقوم آن نیز هست. (1377: 300) کیوپیت که با ثابت و لایتغیر نگه داشتن دین به شدت مخالف است و معتقد است که همواره باید قرائت های عصری و جدیدی از اصول و آموزه های دین ارائه داد، در نوجویی و نوگرایی دینی تا آنجا پیش می رود که خود از آن به نوعی فروپاشی و بازآفرینی و مرگ و تولد تازه تعبیر می‌کند و مدعی است که ادیان زنده جز از این طریق دوام نیاورده اند. (1376: 30-25) آرکون با نفی تصور مستشرقان و علمای اجتماعی غرب که یک اسلام واحد و همیشگی را به رسمیت شناخته اند، می‌گوید: به جای اسلام، اسلامات یعنی اسلام های متعدد وجود دارد. و برای اثبات مدعای خویش از اسلام های کلامی،‌جامعه شناختی و تاریخی و همچنین اسلام خود او که چیزی متفاوت از همه برداشت های دیگر است، نام می‎برد. (1996: 51)


دانلود مقاله بررسی نظریه نظام جهانی در حوزه توسعه اقتصاد جهانی

مقاله بررسی نظریه نظام جهانی در حوزه توسعه اقتصاد جهانی در 20 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی اقتصاد
فرمت فایل doc
حجم فایل 14 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
مقاله بررسی نظریه نظام جهانی در حوزه توسعه اقتصاد جهانی

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله بررسی نظریه نظام جهانی در حوزه توسعه اقتصاد جهانی در 20 صفحه ورد قابل ویرایش

چکیده

ایمانول والرشتاین یکی از شخصیتهای مهم در مطالعات اجتماعی، به ویژه جامعه شناسی و نظریه پردازی توسعه است. وی پایه گذار نظریه نظام جهانی و از پیشتازان نظریه پردازی در توسعه است. نظریه نظام جهانی پیوند آشکاری با مکتب وابستگی داشت این نظریه زمانی مطرح شد که اختلافات شدیدی میان مکاتب نوسازی و وابستگی بوقوع پیوسته بود، عده ایی به این نتیجه رسیدند برای نشان دادن راه توسعه به کشورهای جهان سوم در چارچوب دیدگاه وابستگی نمی توان به بسیاری از فعالیتهای جدید اقتصاد جهانی سرمایه داری دست زد از این رو نظریه نظام جهانی را مطرح کردند. خصیصة اساسی این نظریه کل گرایی آن می باشد این نظریه اقتصاد جهانی را به عنوان واحد تحلیل نظام جهانی در نظر گرفته است ویژگی ذاتی اقتصاد جهانی انباشت سرمایه است که به صورت انحصاری در دست عده ایی خاص است از این رو برای بسیاری از جوامع بحران پیش خواهد آمد و راه گریز از این بحران را برای این جوامع، مبارزات سیاسی می دانند و این در حالی است که نظریه مکتب وابستگی جوامع استثمار شده را محکوم به توسعه نیافتگی می دانند اما نظریه پردازان نظام جهانی با این قضیه مخالفند و نسبته به آیندة این کشورها تصویر بدبینانه ایی ندارند و معتقدند که این جوامع نیز می توانند به توسعه برسند.


مقدمه

بسیاری از نظریه های جامعه شناسی به بررسی مباحث و افکار مارکس پرداخته اند و هر کدام از اینها ادعا می کنند که وارث راستین نظریه مارکس هستند، اما بین اینها اختلافات عمیقی وجود دارد از جمله این نظریات می توان به جبر گرایان اقتصادی، مارکسیسم هگلی، مکتب انتقادی یا فرانکفورت و نومارکسیستها اشاره کرد. در قمستی از مباحث نومارکسیستی، اندیشمندانی وجود دارند که مباحث اقتصادی را به جامعه شناسی پیوند می دهند که از میان آنها می توان به باران، سوییزی و بریورمن اشاره کرد، اما گروهی دیگر هستند که در زمینه مارکسیسم تاریخی کارهایی را انجام داده‌اند. از جمله آنها می توان به والرشتاین که نظریه نظام جهانی را مطرح کرد ا شاره نمود. (رتیزر، 188:1377)

دو جریان فکری تا آغاز دهه 70 بر عرصه های اقتصادی، اجتماعی و نظریه های علمی تسلط داشتند، یک جریان فکری به تفسیرهای رایج و کلاسیک مکاتب نوسازی و وابستگی در تغییر اجتماعی به معنای عام و توسعه به معنای خاص مربوط می شد و جریان فکری دیگری همه ابزارها وشیوه‌های بررسی علمی در عرصه علوم اجتماعی را شامل می شد که تا آن زمان بر جریان تفکر مطالعات کلاسیک علوم اجتماعی سیطره داشت که با مطرح شدن نظریه نظام جهانی عرصه بر این دو جریان فکری تنگ شد و نظریه نظامی جهانی واکنشی نظام مند نسبت به اینها بوجود آورد و اینها را به چالش کشاند. (اولرشتاین a : 122:1377)

والرشتاین در دهة 1960 به عنوان متخصص آفریقا آوازه ای به هم زد، مهم ترین خدمت او به جامعه شناسی، کتاب نظام نوین جهانی است. این کتاب توفیقی فوری به دست آورد. نظام نوین جهانی با استقبال جهانی روبه رو گشت و به نه زبان ترجمه شد. در 1975، جایزة پر حیثیت سوروکین به خطر کتاب نظام نوین جهانی،‌ نصیب والرشتاین شد. از آن به بعد، همچنان کار در دربارة این موضوع را ادامه داد.

(رتیزر، 250:1377)

نظریه نظام جهانی والرشتاین در احیای تحقیق تاریخ نظری نقش بسیار مهمی داشته است اهمیت این نظریه به حدی است که هم اکنون به یکی از کانونهای تفکر و تحقیق در جامعه شناسی تبدیل شده است.

چهار چوب نظری:

ریشه فکری مکتب نظام جهانی از دو منبع فکری عمده یعنی ادبیات نئومارکیستی در زمینه توسعه و مکتب فرانسوی سالگشت می باشد. والرشتاین بسیاری از مفاهیم وابستگی را در نظریه نظام جهانی پذیرفته است اما در ادامة راه مسیر خود را جدا نمود و تفاوتهایی بین آنها دیده شود (سو، 210:1380). واحد تحلیل در نظریه نظام جهانی، کل نظام جهانی است این دیدگاه کل نگر است در حالی که واحد تحلیل در نظریه وابستگی، کشورهای ملی می باشند در حالی که نظریة نظام جهانی کل جهان را مورد مطالعه قرار داده است اما مکتب وابستگی کانون مطالعة خود را روی کشورهای پیرامون قرار داده است. تفاوت دیگری که بین این دو مکتب وجود دارد این است که مکتب وابستگی برای استعمار کشورهای پیرامون که در نتیجه آن توسعه نیافته می شوند راه گریزی را نمی بیند در حالی که نظریه نظام جهانی زیربار مواضع تعیین گرایانه نمی‌رود (سو، 1380: 40-237 ، به نقل از ازکیا). از دیگر منافع فکری نظام جهانی مکتب سالگشت یا «آنالز» است این مکتب به عنوان یک واکنش اعتراض آمیز در مقابل تخصصی شدن بیش از حد رشته های علوم اجتماعی از حوزه های رسمی دانشگاهی بوجود آمد. (سو، 1380: 210).

جامعه شناسان کلاسیکی همچون وبر و مارکس در جریان فکری اندیشة والر اشتاین تأثیر داشته اند. والرشتاین مفهوم اقتصاد جهانی سرمایه داری را از این دو اخذ کرده است. وی مفاهیم سرمایه داری، روابط و مناسبات تولید و انباشت سرمایه در حرکت تاریخ را از مارکسیم گرفته است. (ازکیا، 304:1384)

والرشتاین نظریه نظام جهانی را در اوایل دهه 1970 ارائه کرد وی به مفهوم اقتصاد جهانی اشاره می کند و معتقد است که جهان جدید از یک اقتصاد جهانی سرمایه‌داری تشکیل شده است و دولتهای ملی بخش هایی از یک کل هستند و برای فهم تعارض‌های طبقاتی داخلی و نزاع های سیاسی یک دولت می بایست که اقتصاد جهانی را بشناسیم. اندیشه تاریخی والرشتاین در قالب تحلیل تاریخی – ترکیبی به کار گرفته شده است او سعی می کند که توسعه نامتوازن سرمایه داری را از جنبه های مختلف اقتصادی و اجتماعی بشناسد و نیز تکامل تاریخی هر کشور یا منطقه را در یک قالب زمانی بگنجاند. (از کیا، 306:1384)

روش شناسی نظام جهانی

یکی از اصول اساسی نظریة نظام جهانی کل گرایی آن می باشند والرشتاین روش شناخت بسیار از تحقیقات علمی را مورد انتقاد قرار می دهد و به نظر وی این شیوه بررسی آنها به دلیل «تحدید و نه ترغیب» بسیاری از پرسشهای تحقیقی و هم به خاطر ضعف آنها در طرح عقلانی گرینه های واقعی تاریخی که وجود دارند قابل نقد می باشند. (سو، 1380: 13-212، به نقل از ازکیا)

نظریه عمومی سیستمها با این ویژگی که تفکیک و تخصصی شدن علوم و حیطه های علمی شیوه ای مناسبی نیست بر نظر نظام جهانی تاثیر داشته است. در نگاه تئوری سیستم ها تخصصی شدن علوم موجب جزیی نگریی و سطحی اندیشی در بسیاری ا ز موارد می شود که برای عرصه های علمی این زیانبار می باشد به عقیده والرشتاین علوم اجتماعی، شامل انسان شناسی، اقتصاد، جغرافیا، علوم سیاسی و جامعه شناسی رشته های مجزایی نیستند و این نوع تقسیم بندی ها غیر منطقی است و به نظر او تاریخ و علوم اجتماعی یک امر واحدی است و آن هم علم اجتماعی تاریخی است. این کلی گرایی نیز چالش هایی را بوجود آورد زیرا با مطالعات منطقه ای تطبیق نداشت و نظریه نظام جهانی را به عنوان یک تئوری کلان که هم با واقعیت سروکار دارد و هم در یک سطح کلان می تواند آنها را در یک کلیت تاریخی اجتماعی جای دهد، مطرح کرد. (ازکیا، 1384: 9-308)





راهبردهای ارتقاء از موقعیت پیرامونی به نیمه پیرامونی:

والرشتاین راهبردهایی را برای مناطق پیرامونی در نظر می گیرد تا شاید این مناطق بتوانند موقعیت خود را در نظام جهانی به جایگاه بهتری برسانند:‌

1- راهبرد دعوت از سرمایه گذاری: این نوع راهبرد مربوطه به دورة رونق است و فقط در صورتی که مشکلات زیاد نباشد عملی خواهد شد. ویژگی این راهبرد این است که برای کشورهای دارای صنایع ابتدایی نیز امکان پذیر می باشد. در این راهبرد سرمایه گذران که از طرف شرکتهای چند ملیتی در این مناطق صورت می‌گیرد با کمترین مشکل از ناحیه کشورهای پیرامون مواجه خواهد شد زیرا حکومت در کشورهای پیرامونی به حدی ضعیف است که نمی تواند بر کشورهای سرمایه‌گذار تاثیر بگذارد. کشوری مانند ساحل عاج با استفاده از این راهبرد توانست موقعیت خود را در نظام جهانی بهتر سازد. (ازکیا، 319:1384)

2- راهبرد استفاده از فرصت: این راهبرد در زمان نوسانات قیمت بازار جهانی کاربرد دارد یعنی زمانی که نظام بازار جهانی دچار رکورد و بحران می باشد راهبردی که در این جا مطرح می شود راهبرد جایگزینی واردات یعنی تولیدات صنعتی در داخل کشور به وسیلة فن آوری وارداتی. این راهبرد زمانی قابل استفاده است که این مناطق دارای دولتی قوی هستند تا بتوانند به محض موقعیت سیاسی ضعیف کشورها مرکز فن آوری را از آن کشورها وارد کنند. روسیه و ایتالیا از این راهبرد استفاده نموده اند.

3- راهبرد اتکاء به خود: این راهبرد بیشتر بر عوامل درون زا تأکید دارد، این راهبرد به علت قرار گرفتن کشورهای پیرامون در نظام جهانی چندان کاربردی ندارد. و تعداد کشورهایی که با این راهبرد تا کنون موفق شده اند خیلی کم هستند از نمونه های موفق می‌توان به تانزانیا اشاره کرد که با استفاده از این راهبرد به توسعه استقلال اقتصادی رسید. (همان: 18 - 317)


راهبردهای ارتقاء از موقعیت نیمه پیرامونی به مرکزی:

زمانی بسیاری از کشورهایی که هم اکنون در موقعیت مرکزی هستند خود نیمه پیرامون بوده اند و از راه های گوناگون به این موقعیت کنونی رسیده اند به نظر والرشتاین،‌ عامل اساسی این تغییر موقعیت، در اختیار داشتن بازار بزرگ است که بتواند کاربرد فن آوری پیشرفته را توجیه نماید که در راستای آن هزینة بسیار کمتری برای کشورهای نیمه پیرامونی دارد. در مجموع کشورهای نیمه پیرامونی می‌توانند با استفاده از یکی از راهای زیر، بازار محصولات ملی خود را گسترش دهند.

1- یکی از این شیوه ها گسترش مرزهای سیاسی است به گونه ایی که کشورهای نیمه پیرامونی از طریق مشارکت یا تسلط بر دیگر کشورها می توانند بازار داخلی خود را گسترش دهند.

2- یکی دیگر از این راهها بوجود آوردن نظام مالیاتی و تعرفه ایی برای کالاهای وارداتی از دیگر کشورها می باشد.

3- سیاستهایی را به وجود آورد که تولیدات ملی بتوانند توان رقابت را از هر نظر با کالاهای وارداتی داشته باشند به عنوان مثال این دولتها می توانند با اختصاص کمکهای مالی هزینه های تولید را پایین آورد. و به طور غیر مستقیم باعث افزایش قمیت کالاهای وارداتی شوند و...

4- کشورهای نیمه پیرامون می توانند با ارتقاء سطح دستمزدها، قدرت خرید را در داخل بالاببرند این سیاستها قابلیت ترکیب را نیز دارا هستند و می توان در یک کشور نیمه پیرامون از یک یا چند گونه از نوع شیوه ها استفاده نمود.