دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 18 |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 660 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
تعریف استرس :
کاربرد واژه استرس سابقه ی طولانی دارد این واژه که از ریشه ی لاتین «Strictnsstringe» گرفته شده است به معنی سختی کشیدن یا بستن است می توان آن را در نوشته های تا سده ی چهاردهم به معنی مشقت و سختی یا فلاکت پیدا کرد ( به نقل از نصر اصفهانی، ١٣٧٦)، به نظر می رسد این واژه اهمیت تکنیکی خود را در قرن هفدهم در کارهای پزشک و زیست شناسی سرشناس روبرت هوک بدست آورده است. تحت تأثیر تحلیل هوک بتدریج این واژه درعلوم فیزیولوژی و روان شناسی نیز کاربرد یافت. واژه ی استرس به معناب نیرو- فشار و اجبار واژه ای است انگلیسی و در زبانهای مختلف با همین لفظ به کار برده می شود در حقیقت تحول اساسی در مفهوم استرس و نقش تعیین کننده آن در بیماری ها مدیون پژوهشهای هانس سلیه است. او میان استرس و عامل بوجود آورنده ی آن تفاوت قائل شد و سندرم سازگاریهای عمومی را مطرح کرد ( به نقل از ذوالفقاری، ١٣٧٧) .
تاکنون تعاریف متعددی ازاسترس شده است که به چند نمونه ازاین تعاریف می پردازم.
لازاروس و فولکمن معتقدند که استرس ممکن است به عنوان یک عدم تعادل بین ادراک فرد از نیازهای موجود در یک موقعیت و توان برآورده کردن این نیازها باشد. جاسمین و کانتین استرس را چنین تعریف می کنند :
استرس عبارت است از بهم خوردن تعادل درونی به صورت تغییرات هیجانی، شناختی و فیزیولوژیکی که در اثر عوامل بیرونی مانند رویدادهای زندگی سرما، گرما، رطوبت و یا تحریکات درونی ( مانند ارضاء غرایز - امیال و تکانه) به وجود می آید و درجه تهدید آمیز بودن آن در یک ارزشیابی شناختی تعیین می گردد. استرس را می توان فشار در وضعیت یا شرایطی دانست که فرد را از حالت آرامش خارج ساخته و به واکنش درابعاد گوناگون بدنی روانی و رفتاری وا می دارد .
به عبارتی دیگر استرس یک واکنش فیزیولوژیکی و روانی است که در هنگام احساس عدم توازن میان سطح تقاضاهایی که از فرد می شود و توانایی و ظرفیت آن دربرآوردن این تقاضا روی می دهد ( مهرآئین، ١٣٧٣) به طور کلی در تعریف استرس گروهی گرایش به تأکید بر تعیین یک پاسخ یا الگوی پاسخی که موقعیتی را منعکس می کند دارند. برای مثال نشانگان انطباق عمومی که توسط سیلیه در سال ١٩٧٤ مطرح شد نمونه ای است از مفهوم استرس مبنی بر پاسخ است او میان استرس و عامل به وجود آورنده ی آن تفاوت قائل شد و سازگاری عمومی را مطرح کرد از سویی دیگر گروهی در تعریف استرس تأکید بر محرک دارند. در مورد استرس مبتنی بر محرک چنین گفته می شود که استرس از محیط فرد ناشی می[1] شود و واکنش به منابع خارجی استرس نامیده می شود درعین حال مدل های تعاملی هم مطرح شده اند دراین مدل ها دو جنبه ی محرک و پاسخ استرس در نظر گرفته می شوند که بنابراین استرس طی یک رابطه ی خاصی بین شخص و محیطش اتفاق می افتد در این مدل به فرد به عنوان عنصری فعال در مقابل جریان استرس نگریسته می شود ( به نقل از ذوالفقاری، ١٣٧٦) .
بنابراین می توان گفت این مدل قابل قبول تر به نظر می رسد زیرا ترس زا بودن یا نبودن یک موقعیت به درک فرد از آن شرایط بستگی دارد ممکن است برای فردی صحبت کردن در مقابل دیگران استرس زا باشد و برای شخص دیگر این چنین نباشد که در اینجا به نقش تفاوت های فردی پی برده می شود. که در نوجوانان این تفاوتهای فردی می تواند تحت تأثیر شیوه های مختلف فرزند پروری والدین بوده باشد والدین با رفتارهای خویش در مقابله با استرس و شرایط استرس زا و همچنین با توجه به کیفیت روابطی که با فرزندان خود دارند می توانند بر شیوه های مقابله با استرس فرزندان خود تأثیر گذار باشند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 29 |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 62 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 119 |
اصطلاح سایکالوژی یا پسیکولوژی از دو کلمه یونانی به معنای مطالعه روح و روان بصورت ترکیبی گردیده است ولی اصولا مطالعه بررسی خصوصیات مربوط به عادات، رفتار کردار و عکس العمل های یک فرد را روانشناسی یا بمعنای لغوی کلمه (مطالعه نفس) گویند.از تمام عجایبی که بشر بدنبال آن می گردد چه در روی زمین و چه در آسمانها جالب ترین آنها بنظر می آید که خود بشر زنده باشد چه با مطالعات و تحقیقات علمی که در این زمینه شده با این نتیجه رسیده اند که بیشتر منظور از تحقیقات و بررسی های علمی از جنبه های مختلف طبیعی، اجتماعی و اقتصادی شناسائی طبیعت بشر بوده است تا خود طبیعت . دانشمندان نیز با مباحثات و مجادلات علمی تا اندازه ای با این نتیجه رسیده اند که بشر هنوز در مقابل مواهب طبیعت وجود ناچیز و بی فایده است و اگر چه علم ستاره شناسی ثابت کرده است که زمین تقریبا نزدیک به مرکز جهان است ولی با این وجود هنوز شناسائی موقعیت زمین برای بشر امری تصوری است. طبیعت هیچگاه احتیاج به شناسایی ندارد و از نظر بشری دلائل بسیار است که چرا اصولا بشر عقالمند به کشف راز طبیعت و تشخیص افراد ساکن در آن می باشد.
فهرست مطالب این مقاله:1.تعریف روانشناسی
2.تاریخچه علم روانشناسی
3.مکاتب روانشناسی
4.موضوع و تعریف علم روانشناسی
5.روش علمی و مفهوم نظریه علمی
6.کیفیت رفتار
7.رشته های روانشناسی
8.ارتباط روانشناسی با سایر رشته ها
9.توارث و محیط
10.رشد و تکامل
و......
دسته بندی | جزوه های درسی |
بازدید ها | 219 |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 3712 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 300 |
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 45 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 39 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
مقدمه
مشخص نیست که روان شناسی از چه زمانی به طور رسمی رشته ای علمی شناخته شد ، اما پژوهشهای روان شناختی از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد . ویلهلک نخستین آزمایشگاه روان شناسی را در 1987 در آلمان و ویلیام جیمز چهارسال زودتر آزمایشگاه خود را در هاروارد ایجاد کرده بود .
پویایی آزمایشگاه روان شناسی ، استقلال از فسلفه و نظریه پردازیهای فیلسوفان را به ارمغان آورد . و ونت در کتابی با عنوان اصل روان شناسی فیزیولوژیک ، موضوع روان شناسی را مطالعه ذهن معرفی کرد و فرآیندهای مورد بررسی در روان شناسی را مهرکرمای کنترل شده و پاسخهای قابل اندازه گیری دانست که با آزمایش و درون نگری به دست می آید .
ساختارگرایی و کارکردگرایی
دومکیت معروف ساختارگرایی و کارگرایی با شروع قرن بیستم شکل گرفت .
ادوارد تیچنر ( 1867 ـ 1927 ) از شاگردان وونت بود که مکتب روان شناسی او به ساختارگرایی شهرت یافت . ساختارگرایی ترکیبی است از تداعی گرایی و روش تجربی .
دیدگاه تداعی گرایی بر این باور بود که ضمیر خودآگاه انسان ، حوزه مناسبی برای بررسی علمی است . بمنظور بررسی پیچیدگی های ذهن ، این تداعیها تجزیه می شوند و آنگاه هر مفهوم به صورت منفرد مطالعه می شود .
روش تجربی مورد استفاده تیچنرهمانند وونت ، روش درون نگری بود که نوعی تحلیل خود است در این روش شرکت کنندگان بطور شفاهی به گزارش کردن تجاربی می پردازند که اندکی قبل در معرض آن قرار گرفته بودند و از افراد خواسته می شود که آنچه در مواجهه با اشیاء یا رویداد تجربی کرده اند ، گزارش کنند و آن پدیده را تفسیر نکند بعبارت دیگر از دانش خود درباره آن شیء یا رویداد استفاده نکنند .