دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 98 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
مقاله بررسی هنر قلم زنی و چگونگی انجام آن در 34 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول (تاریخچه)
تاریخچه................................................................................................................. 2
فصل دوم (ابزار و مواد قلمزنی)
لوح مسی................................................................................................................ 13
خواص فیزیکی مس............................................................................................... 13
خواص مکانیکی مس.............................................................................................. 13
قیر......................................................................................................................... 14
میزچوبی یا تنهی درخت........................................................................................ 15
چکش..................................................................................................................... 15
انواع قلم................................................................................................................. 16
رنده....................................................................................................................... 19
مشعل..................................................................................................................... 19
تیزاب..................................................................................................................... 19
بورس سیمی.......................................................................................................... 19
خاک اره................................................................................................................. 19
فصل سوم (شرح طرح کار)
شرح طرح کار........................................................................................................ 21
فصل چهارم (شرح انجام کار)
قیرگذاری............................................................................................................... 24
پیاده کردن طرح روی کار..................................................................................... 25
نیم بر کردن........................................................................................................... 25
برجسته کاری........................................................................................................ 25
رنده کاری............................................................................................................. 26
روسازی................................................................................................................ 26
جدا کردن فلز از قیر.............................................................................................. 27
پرداخت.................................................................................................................. 29
خشک کردن کار.................................................................................................... 29
پتینهی کار............................................................................................................. 30
فهرست منابع و ماخذ............................................................................................ 31
تاریخچه:
درباره اینکه هنر مدرن دقیقاً از چه زمانی آغاز میشود و کدام اثر هنری، سبک هنری، جنبش هنری یا حتی گفتمان هنری را میتوانیم در توالی زمانی تاریخ هنر، نقطه شروع هنر مدرن بدانیم، اختلافنظرهایی میان مورخان و پژوهشگران هنر وجود دارد. برخی هنر مدرن را حدوداً هنر قرن بیستم میدانند و سال 1905، یعنی زمان گشایش نمایشگاه فووها در سالن پاییز در پاریس را نقطه عزیمت خود قرار میدهند. برخی دیگر، از جمله کریستوفر ویتکومب، پژوهشگر آمریکایی هنر، معتقدند که هنر مدرن در دهه 1860 با نمایش تابلوی ناهار در سبزهزار اثر ادوارد مانه در سالن مردودهای پاریس آغاز میشود و حدوداً تا دهه 1970 ادامه مییابد.
اصطلاح هنر مدرن در پیشینه تاریخنگاری هنر در قرون گذشته نیز به کرات به کار رفته است و کاربردش در قرن بیستم به هیچوجه تازگی ندارد. چنینو چنینی (حدود 1370-1440) نقاش فلورانسی در اثری با عنوان کتاب هنر که در 1437 تألیف کرده است توضیح میدهد که جوتو چگونه نقاشی را «مدرن» ساخته است. جورجو وازاری (1511-1574) نقاش، معمار و تاریخنگار ایتالیایی هنر در 1550 کتابی را با عنوان زندگی هنرمندان تألیف کرد که تا به امروز به عنوان یکی از معتبرترین منابع اطلاعاتی درباره هنر و هنرمندان دوره رنسانس، مورد رجوع قرار گرفته است. وازاری نیز در این کتاب هنر عصر خویش را هنر «مدرن» میخواند. او در این کتاب مهم، که در واقع الگو و سرمشق بسیاری از مورخان هنر و خاطرهنویسان دورههای بعد قرار گرفته است، بر این اندیشه تکیه میکند که هنر دارای ماهیت تکامل یابنده است و هنرمندان نسلهای متوالی از دستاوردهای پیشنیان خود بهره میگیرند و سیر تکاملی هنر را دنبال میکنند. همچنین بد نیست که بدانیم معیار هنر راستین در نگاه وازاری، تقلید مخلصانه و شورمندانه طبیعت است که باید با مهارت دستان هنرمند و قالب آرمانی (یا فرم ایدهآل)ی که پیشاپیش در ذهن او شکل گرفته است به تحقق درآید.
آنچه را که وازاری معیار هنر راستین میداند بازتابنده دیدگاه مسلط در فضای هنری رنسانس است. این معیار در دورههای بعد نیز همچنان اعتبار خود را حفظ میکند و در قرن هجدهم، اساس نظریهپردازیهای نوین فلسفی درباره چیستی هنر و به تبع آن، تعریف هنر واقع میشود. شارل باتو، روحانی و متفکر فرانسوی، در 1746 مقاله مهم و دورانسازی را با عنوان هنرهای زیبا تحویل شده به اصلی واحد به رشته تحریر درمیآورد و «نظام مدرن هنرها» را براساس همان اصل واحد تدوین میکند. این اصل واحد یا مشترک هنرهای زیبا چیزی جز «تقلید از طبیعت زیبا» نیست. نظریه تقلید طبیعت یا بازنمایی واقعیت قابل شناخت تا آغاز نیمه دوم قرن نوزدهم نافذیت خود را حفظ میکند و تا آن زمان همچون گفتمانی مسلط بر همه جنبشهای هنر بصری سایهافکن است.
تحولات بزرگی که در نیمه دوم قرن نوزدهم در سه حوزه فناوری (از جمله اختراع و تکامل صنعت و هنر عکاسی از 1839 به بعد و تکامل سیستمهای ارتباطی) علم و فلسفه، و نیز اقتصاد و سیاست صورت میگیرند عمیقاً جهانبینی هنرمندان را تحت تأثیر قرار میدهند. این تحولات هم وضعیت مادی هنرمندان را دگرگون میسازند و هم بر ارزشها و آرمانهای معنوی آنها تأثیر میگذارند. نظام جدید ترویج، عرضه و فروش آثار هنری، آزادی نویافتهای را برای هنرمندان به ارمغان میآورد. هنرمندان اکنون بعد از قرنها وابستگی به حامیان از جمله پادشاهان، شهریاران، پاپها و اسقفان و اشراف هنردوست و هنرپرور، خود را آزاد احساس میکنند وبر پای خود میایستند. ولی آزادی همیشه با مسئولیت ملازمه دارد. هنرمند در این روزگار دیگر آن هنرمندی نیست که در قصرهای مدیچی، فیلیپ، چارلز و لویی به سر برد و یا به ولینعمتان خود در کلیسا و نهادهای حکومتی تکیه کند و به زعم جورجو وازاری، با بهرهگیری از دستاوردهای اسلاف خود، سیر تکاملی هنر را پی بگیرد و با مهارت هر چه بیشتر «طبیعت زیبا» را تقلید کند. هنرمند اکنون باید با آگاهیها و آزادیهای نویافته خویش، زیست بوم خود را از نو بنگرد، باطن خویش را بکاود و کاشف افقهای نوینی در عرصه برونی حیات باشد. در چنین فضایی، هنرمند نه تنها به جست و جو و ابتکار مضامین بدیع و یافتن نکتههای نغز در لایههای مغفول زندگی فردی و اجتماعی میپردازد بلکه عمیقاً خود را نیازمند جستن و پروراندن زبان و بیان و قالبی نو احساس میکند.
بنابراین هنرمند، به ویژه هنرمند تجسمی، میبایست خود را از قید سنتهای ریشهدار و آیینهای قوام گرفته هنر کلاسیک و آکادمیک رها میساخت و معیارها و هنجارهای آن را به چالش میگرفت. چه گفتن و چگونه گفتن، هر دو میبایست نو میشدند. این چرخش گفتمانی، هر چند حاصل تحولات کلان نیمه دوم قرن نوزدهم در حوزههای فلسفه و علم و فناوری، اقتصاد و سیاست، و روابط اجتماعی بود، شخصیتهایی به طور اخص در میان خود هنرمندان و خارج از جامعه هنری در زمینهسازی و شکلگیری آن، نقشی برجسته داشتهاند. نیچه، کروچه، برگسون، داستایوسکی، اسکار وایلد، والتر پیتر، گویا، کوربه، ترنر، رودن و بالاخره فروید از جمله این بزرگانند. البته ناگفته نگذارم که کلمنت گرینبرگ، منتقد نامدار آمریکایی، ریشه هنر مدرن را در فلسفه کانت و به طور اخص در نقد سوم او میجوید و آن را شالوده اصلی آموزههایی چون اصالت زیباشناسی، هنر برای هنر و خودمختاری هنر و جز اینها میداند.
اینکه دهه 1860 یا نخستین دهه قرن بیستم را زمان شروع تاریخ هنر مدرن بدانیم، یا به طور مشخصتر، امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم را هنر مدرن به شمار آوریم یا آنها را زمینهساز هنر مدرن محسوب کنیم، در ادامه این بحث مقدماتی ما تأثیر چندانی نخواهد داشت. در موارد بسیاری تعیین مقاطع تاریخی شروع و پایان جنبشهای هنری بیشتر براساس ملاحظات کاربردی و یا آموزشی صورت میگیرد تا معیارهای زیباشناختی. مثلاً وزارت فرهنگ فرانسه در تقسیم وظایف موزههای عمده پاریس مقرر کرده است که آثار هنر نقاشی و مجسمهسازی تا پایان دوره کلاسیک (به مفهوم گسترده آن) یعنی پایان نیمه اول قرن نوزدهم در موزه لوور، آثار امپرسیونیست و پستامپرسیونیست مربوط به نیمه دوم قرن نوزدهم در موزه دورسه، و هنر مدرن یعنی آثار پدید آمده از 1905 تا زمان حاضر در موزه مرکز ژرژپمپیدو و موزه شهر پاریس نگهداری شوند. نوربرت لینتون، نیز حدوداً همین ترتیب را دنبال کرده است، یعنی ضمن اشاره به نام نقاشانی همچنین داوید، کانستبل، ترنر، گویا، انگر و دلاکروا به عنوان پیامآوران هنر مدرن، نگاهی اجتمالی به کار نقاشانی چون مونه، سزان، گوگن، ونگوگ، سورا، هدلر و مجسمهسازی چون رودن میافکند و سپس بحث خود را به طور مبسوط با نقاشانی چون ماتیس، رئو، ولامنک و کیرشنر و دیگران که آثارشان را بعد از سال 1900 یعنی در قرن بیستم آفریدهاند دنبال میکند و چنان که پیداست هنر مدرن را حدوداً همان هنر قرن بیستم به شمار میآورد.
- میز چوبی یا تنهی درخت:
یک میز چوبی یا به جای آن میتوان از تنهی درخت به ارتفاع یک متر و بیست یا بیشتر- بستگی به راحتی قلمزن- استفاده کرد.
چنانچه سطح چوبی یا تنهی درخت به طرف قملزن اندکی شیب داشته باشد- مثلاً شیب 10 تا 15 درجه- قلمزن بر کار مسلطتر خواهد بود.
سطح میز یا تنهی درخت باید به اندازهای باشد که بتوان حداقل یک حجم 30* 30 سانتیمتر را روی آن به راحتی قرار داد.
4- چکش:
چکش در قلمزنی دارای ویژگی و ظرافت تکنیکی خاصی است که در کیفیت اکر اثر مستقیم دارد. شکل، وزن و اندازهی آن کاملاً با نوع و میزان کار مرتبط میباشد ولی در هر حال دارای مشخصات عمومی ذیل میباشد:
- وزن آن بین 250 تا 300 گرم است.
- نوک آن باریک و پهن میباشد. به نحوی که در مواردی بتوان از آن به عنوان یک قلم گرد استفاده کرد.
از چکش باید بتوان برای صاف رکدن برخی از ناهمواریهای روی فلز استفاده کرد. همچنین باید حالت لنگری در هنگام نواختن ضربه داشته باشد. این حالت بستگی به محل اتصال دسته با چکش دارد. باریکی محل اتصال با چکش درایجاد لرزه و لنگر به هنگام کار نقش مهمی دارد و میتوان نواخت ضربه را با آن، بهتر تنظیم کرد. به نحوی که بتوان چند ضربهی بسیار سریع و یکسان در زمانی کوتاه و در یک نقطه نواخت.
هر قدر نیاز ما به زیر و رو کردن یا برجسته کردن کار بیشتر باشد باید وزن چکش هم بیشتر گردد تا هم در مقدار انرژی و هم در دقت کار مؤثرتر باشد.
معمولاً هر قلمزن به چند چکش فلزی نیاز دارد ولی یک چکش نقش اصلی را ایفا میکند؛ که اصطلاحاً «قلق» آن در دست قلمزن است و بیشترین کاربرد را برای قلمزن دارد.
چکشها از لحاظ فرم و شکل دارای تنوع میباشند که متناسب با نیاز قلمزن ساخته میشود. برای قلمزن، نوع چکش از لحاظ جنس از اهمیت بیشتری برخوردار است تا فرم آن. چکشها از جنس فلز، چوب و پلاستیک میباشند که هر یک کاربرد خاصی دارد.
بیشترین کاربرد مربوط به چکش فلزی 250 تا 300 گرمی است. چکش چوبی برای صاف کردن و فرم دادن به فلز، به ویژه مس استفاده میشود[1]. کاربرد چکش پلاستیکی مشابه چکش چوبی است. (تصویر شمارهی 1)
5- انواع قلم:
قلمها در قلمزنی بسیار متنوع میباشند؛ و از فلزی سخت مثل فولاد ساخته میشوند که عموماً به شکل مفتول در اندازهها و قطرهای گوناگون است. (تصویر شمارهی 2) کاربردیترین قلمها در قلمزنی شامل قلمهای بدون آج و آجدار میباشند. قلمهای بدون آج، قلمهای ساده و قلمهای آجدار، قلمهای با اشکال گوناگون در روی نوک آنها میباشند.
پیاده کردن طرح روی کار:
ابتدا طرح را بر روی کاغذ میکشیم و سپس طرح حاصل را به وسیله کاربن بر روی مس پیاده میکنیم. البته میتوان طرح روی کاغذ را بر روی مس چسباند و خطوط روی کاغذ را نیمبر نمود.(تصویر شمارهی 5)
نیمبر کردن:
بعد از اجرای طرح بر روی مس نوبت به نیمبر کردن کار میرسد. در نیمبر کردن بسته به ضخامت خطوط و حساسیت و ظرافت طرح از انواع قلم نیمبر: 1- نیمبر کوچک. 2- نیمبر پهن. 3- نیمبر کلفتی استفاده میشود. که در برجستهکاری خطوط حاشیهی طرح با قلم نیمبر کلفتی اجرا میگردد و خطوط ظریف (مانند خطوط چشمها و لبها و سایر اجزای کوچک طرح) با قلم نیمبر پهن یا نیمبر کوچک انجام میشود.
برجستهکاری:
در برجستهکاری از دو شیوه استفاده میشود که به میزان برجستهکاری مربوط است.
1- اگر طرح مورد نظر را نیم برجسته و یا به عبارتی کم برجسته میخواهیم، بعد از عمل نیمبر زمینههای کار را به وسیلهی قلم کفتخت و نیمور میکوبیم تا به اصطلاح خوابانده شود سپس اجزای طرح را به وسیلهی نیمور زیر و رو میکنیم.
2- دومین شیوه مربوط به برجستهکاری (جندهکاری) است که برای انجام این کار پس از عملیات نیمبر لوح مس را از قیر جدا میکنیم و روی کار را قیر میکنیم، سپس به وسیلهی قلم خوشه برای سطوح کوچک و چکش پلاستیکی و چوبی برای سطوح بزرگ شروع به فرو بردن طرح میکنیم. در این قسمت باید توجه کنیم که آن قسمت از طرح که باید در سطح بالاتری باشد، بیشتر کوبانده شود. بعد از انجام خوشهکاری کار را از روی قیر جدا میکنیم و فرورفتگی ایجاد شده را از قیر داغ انباشته میکنیم. سپس لوح مسی را با حرارت به قالب خود میچسبانیم و باقی ماندهی کار را از روی کار انجام میدهیم به این ترتیب که ابتدا زمینهی طرح را به وسیلهی قلم کفتخت و نیمور می خوابانیم، سپس طرحمان را زیرو رو روسازی میکنیم یعنی قسمتهایی از طرح که نسبت به بقیه طرح پایینتر هستند مشخص میکنیم که این کار با استفاده از قلم نیمور انجام میشود.
رندهکاری:
پس از اتمام کار برجستهکاری در بعضی از قسمتهای کار ممکن است جای قلم به صورت حفرههای کوچک و سطوح نامرتب کوچک (پایین، بالا) دیده شود، که این عمل اثر سویی در زیبایی و همچنین روسازی طرح دارد برای مرتفع کردن این مشکل از ابزاری به نام رنده استفاده میشود. به این صورت که رنده را بر روی کار میکشیم و رنده سطوح ناهموار را بریده و هم سطح مینماید. بعد از انجام این مرحله نوبت به روسازی میرسد.
روسازی:
بعد از اتمام برجستهکاری و رندهکاری میتوان روسازی نمود برای روسازی بسته به نیاز طرح از انواع قلمهای گلسواد، گرسوم، یکتو، دوتو، سمبه، پرداز، نیمبر، تک و … میتوان استفاده کرد که در این جا با توجه به تناسب روسازی طرح از قلمهای دوتو، یکتوی درشت، سمبه، نیمبر کلفتی، نیم بر و گلسواد استفاده شده است.
قلم یکتو: قسمتی از طرح، اطراف ماه در سمت بالا، راست از قلم یک توی درشت استفاده شده است که داخل دایرههای ایجاد شده با قلم سمبه سوارخهای کوچک درست شده است.
قلم دوتو: در قسمتی از کار چپ، میانه، روبهروی صورت تصویر زن زمینهی کار از قلم دوتو استفاده شده.
نیمبر کلفتی و نیمبر: در قسمتهایی از خطوط موازی و منظم در سطوح طرح و یا در زمینهی کار به چشم میخورد از قلمهای نیمبر و نیمبر کلفتی استفاده شده است.
گلسواد: عموماً گلسواد برای ایجاد سایه روشن در سطح استفاده میشود که در اینجا سایهها به دوایر طرح اجرا شده است.