پی فایل

بهترین و عالی در ارائه فایل

پی فایل

بهترین و عالی در ارائه فایل

دانلود مقاله بررسی نور و افتالمولوژی

مقاله بررسی نور و افتالمولوژی در 60 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی فنی و مهندسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 273 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 60
مقاله بررسی نور و افتالمولوژی

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله بررسی نور و افتالمولوژی در 60 صفحه ورد قابل ویرایش

نور و افتالمولوژی


Pamela S. Chavis, MD, & William F. Hoyt, MD


چشمها ارتباط تنگاتنگی با مغز دارند و غالباً سرنخ های تشخیص مهمی دربارة اختلالات سیستم عصبی مرکزی ارائه می دهند. در حقیقت عصب اپتیک بخشی از سیستم عصبی مرکزی است. بیماریهای داخل جمجمه ای غالباً با تخریب یا فشار بر بخشی از مسیرهای اپتیک موجب اختلالات بینایی می شوند. اعصاب جمجمه ای II ، IV و VI‌ که حرکات چشم را کنترل می کنند نیز ممکن است گرفتار شوند و اعصاب V‌و VII نیز رابطة‌ نزدیکی با اعمال چشم دارند.

مسیر حس بینایی

مرور توپوگرافیک

عصب جمجمه ای II حس اختصاصی بینایی را هدایت می کند. نور توسط استوانه ها و مخروطهای شبکیه حس می شود و می توان آنها را عضو نهایی حسی ویژه برای بینایی تلقی نمود. جسم سلولی های این گیرنده ها استطاله هایی می فرستند که با سلول دو قطبی، یعنی نورون دوم در مسیر بینایی، سیناپس می کند. سلول های دوقطبی به نوبة خود با سلول های گانگلیونی شبکیه سیناپس برقرار می کنند. آکسون سلولهای گانگلیونی، لایه الیاف عصبی شبکیه را می سازند و به هم می پیوندند تا عصب اپتیک را بسازند. عصب از پشت کرة چشم بیرون می آید و در بین مخروط عضلانی به عقب سیر می کند تا از طریق کانال اپتیک وارد حفرة جمجمه ای شود.

درون جمجمه، دو عصب اپتیک به هم می پیوندند تا کیاسمای اپتیک را تشکیل دهند. در کیاسما بیش از نیمی از الیاف (آنها که از نیمة نازال شبکیه می آیند) به سمت مقابل رفته و به الیاف تمپورال عصب مقابل که تقاطع نمی کنند می پیوندند تا راه اپتیک (optic tract) را تشکیل دهند. هر راه اپتیک به دور پایک مغزی کشیده می‌شود و به طرف هسته زانویی خارجی می رود تا در آنجا سیناپس برقرار کند. بنابراین تمام الیافی که تکانه‌های نیمة راست میدان بینایی را دریافت می دارند راه اپتیک چپ را می سازند و روی نیمکرة مغزی چپ معطوف می شوند. به همین ترتیب، نیمة چپ میدان بینایی روی نیمکرة مغزی راست معطوف می شود. بیست درصد الیاف در راه بینایی مربوط به عمل مردمک هستند. این الیاف درست در جلوی هسته از آن جدا می‌شوند و از طریق بازوی کولیکولوس فوقانی به هستة pretectal در مغز میانی می روند. بقیة الیاف در هستة زانویی خارجی سیناپس برقرار می کنند. جسم سلولی های این ساختمان، راه ژنیکولوکالکارین را می سازند. این راه از طریق اندام خلفی کپسول داخلی می گذرد و سپس بصورت اشعة بینایی گسترده می شود. اشعة بینایی از بخشهایی از لوب های تمپورال و پاریتال می گذرد تا به قشر پس سری برسد.

تجزیه و تحلیل میدان بینایی برای

یافتن محل ضایعه در مسیر بینایی

در تجربة بالینی، محل ضایعات مسیرهای بینایی با معاینة میدان بینایی محیطی و مرکزی تعیین می شود. روش آن (پریمتری) در فصل دو بحث شده است. شکل 3-14 انواع نقایص میدان در اثر ضایعات محلهای مختلف مسیر را نشان می دهد. ضایعات جلوی کیاسما (در شبکیه یا عصب اپتیک) باعث نقایص یکطرفة میدان می‌شوند؛ ضایعات هر جای مسیر بینایی در خلف کیاسما باعث نقایص هومونیموس سمت مقابل می شوند. این نقایص ممکن است هم ارز (congruent) (یعنی دارای اندازه، شکل، و محل یکسان) یا غیر هم ارز باشند. ضایعات کیاسما معمولاً باعث نقایص بای تمپورال می شوند.

ایزوپترهای متعدد (آزمونهای بینایی با اشیایی به اندازه های گوناگون) را باید جهت ارزیابی کامل نقایص استفاده نمود. علامت بیماری رو به گسترش و فعال در یک نقص بینایی عبارت است از نواحی «اسکوتوم نسبی» (یعنی یک نقص میدان بزرگتر برای یک شیءِ آزمونی کوچکتر). این نقایص میدان را «سراشیب (sloping)‌» می گویند. این بر خلاف ضایعات عروقی با کناره های شیب دار است (یعنی نقص به یک اندازه است و ربطی به اندازة شیء آزمونی مورد استفاده ندارد). این نقایص میدان بینایی را می گویند که «قطعی» است.

قانون کلی مهم دیگر این است که هر چه نقایص هرمونیموس میدان، هم ارزتر باشند (یعنی دو نیمه میدان مشابه تر باشند)، ضایعه در جای عقب تری در مسیر بینایی قرار دارد. ضایعة‌ ناحیة پس سری باعث نقایص مشابه در هر دو میدان می شود، در حالی که ضایعات راه اپتیک باعث نقایص هرمونیموس میدان بصورت غیر هم ارز (نامشابه) می شوند. همچنین هر چه ضایعات عقب تر باشد، احتمال مصون ماندن ماکولا بیشتر است، بنابراین، حفظ تیزبینی خوب در دو نیمه میدان محتمل تر است. البته یک همی آنوپی هومونیموس کامل باید تیزبینی سالم در میدان بینایی غیرگرفتار داشته باشد (مسیر خلف کیاسمایی سالم)، زیرا آن قسمت از میدان بینایی حاوی هر دو عمل ماکولا و شبکیة‌ محیطی است. ضایعات پس سری ممکن است باعث ناهمگونی بین آزمونهای استاتیک و کینتیک شوند (پدیدة ریدوخ (Riddoch) ).

عصب اپتیک

نوریت اپتیک

(پاپیلیت)

نوریت اپتیک و پاپیلیت واژه های گسترده ای هستند که به التهاب دژانراسیون، با میلین زدایی از عصب اپتیک به علت انواع گسترده ای از بیماریها، اطلاق می شوند. فقدان دید، شکایت اصلی است و در افتراق پاپیلیت از ادم پاپی به کار می آید زیرا ممکن است در معاینة افتالموسکوپی شبیه به آن به نظر آید.

نوریت رتروبولباریک یک نوع نوریت اپتیک است که آنقدر دور از دیسک اپتیک رخ می دهد که تغییرات اولیه در دیسک اپتیک توسط افتالموسکوپ دیده نمی شوند. تیزبینی بشدت کاهش یافته است («بیمار چیزی نمی‌بیند و دکتر هم چیزی نمی بیند»). پاپیلیت عبارت است از تورم دیسک در اثر التهاب اپتیک موضعی در سر عصب (عصب اپتیک داخل چشمی).

شایعترین علت نوریت رتروبولبار، اسکلروز مولتیپل است. در واقع، تشخیص اسکلروز مولتیپل در %60-25 بیماری که بین 20 و 45 سالگی هستند و یک حملة نوریت رتروبولبار داشته اند، داده می شود. درصد پیشرفت اسکلروز مولتیپل پس از یک حملة نوریت اپتیک با افزایش مدت پیگیری بیماران بالاتر خواهد بود. سایر علل عبارتند از مراحل آخر نوروسیفلیس، آمبلیوپی های توکسیک، سایر بیماریهای میلین زدا، آتروفی اپتیک لِبِر، دیابت ملیتوس، و کمبود ویتامین. اگر فرآیند به حد کافی مخرب باشد منجر به پیشرفت آتروفی اپتیک رو به عقب می شود و نقایص دستجات الیاف عصبی در لایة الیاف عصبی شبکیه ظاهر می شود (شکل 5-14). دیسک رنگ صورتی طبیعی خود را از دست می دهد و رنگپریده می شود. موارد راجعة شدید منجر به یک دیسک سفید گچی با حدود مشخص در یک چشم نابینا می شوند.
یافته های بالینی

معمولاً یک کاهش بینایی موقتی اما شدید رخ می دهد. ممکن است در ناحیة کرة چشم، بخصوص هنگام حرکت آن، درد وجود داشته باشد.

اسکوتوم های مرکزی شایعترین نقایص میدان بینایی هستند. آنها معمولاً دایره ای هستند و پهنا و تراکم متفاوتی دارند. اگر اسکوتوم مرکزی به محیط گسترش یابد باید به یک ضایعة فشارنده فکر کرد، گرچه می تواند در پاپیلیت شدید نیز اتفاق بیفتد. تقریباً هر تغییر میدان یکطرفه ای امکان پذیر است. رفلکس مردمک به نور، کُند است و اگر عصبهای اپتیک بطور ناقرینه گرفتار شده باشند یک نقص آوران مردمکی ممکن است موجود باشد. در افتالموسکوپی، هیپرمی دیسک اپتیک و اتساع وریدهای بزرگ، علایم اولیة پاپیلیت هستند. مبهم شدن لبه‌های دیسک و پر شدن فنجان فیزیولوژیک شایعند. روند بیماری ممکن است تا ادم شدید سر عصب پیشرفت کند، اما برآمده شدن بیش از 3 دیوپتر (mm 1) غیرمعمول است. ادم وسیع در شبکیه اطراف ممکن است وجود داشته باشد، خونریزیهای شعله شمعی ممکن است در لایه الیاف عصبی نزدیک به دیسک اپتیک رخ دهند و در پاپیلیت، سلول های زجاجیه ای را می توان در ناحیة قبل پاپیلایی مشاهده نمود.
تشخیص افتراقی

ادم پاپی شایعترین مشکل تشخیص افتراقی است (شکل 6-14). در ادم پاپی اغلب برآمده شدن سرعصب اپتیک بیشتر است، تیزبینی نزدیک به طبیعی است، رفلکس های مردمک در پاسخ به نور طبیعی است، فشار داخل جمجمه ای بالاست، و نقصی در میدان بینایی وجود ندارد بجز آنکه نقطه کور بزرگ شده است. اگر ادم پاپی حاد همراه با عدم جبران عروقی (یعنی خونریزی و لکه های پنبه ای (cotton- wool) یا ادم پاپی مزمن همراه با ایسکمی ثانویه در عصب اپتیک وجود داشته باشند، نقایص میدان بینایی بوجود می آیند که می توانند شامل نقایص دسته های الیاف عصبی و کوآدرانوپی نازال باشند. ادم پاپی معمولاً دو طرفه است در حالی که پاپیلیت معمولاً یکطرفه است. علی رغم این تفاوتهای آشکار، تشخیص افتراقی همچنان دشوار است زیرا یافته های افتالموسکوپی مشابه اند و ادم پاپی می تواند کاملاً غیرقرینه باشد و پاپیلیت در برخی وقایع پس از ویروسی می‌تواند دو طرفه باشد (مثل بیماری Devic یا (neuromyelitis optica.
درمان

آمبلیوپی توکسیک- تغذیه ای

1- آمبلیوپی الکل- تنباکو

آمبلیوپی تغذیه ای نام بهتری برای بیماری است که گاهی آمبلیوپی الکل- تنباکو خطاب می شود. افرادی که رژیم غذایی ناکافی دارند بخصوص اگر غذاها فاقد تیامین باشند، ممکن است دچار اسکوتوم های centrocecal (مرکزی- لکة کوری) شوند که معمولاً تراکم یکنواختی دارند. وقتی تراکم اسکوتوم متغیر باشد، قسمتهای متراکم تر معمولاً بین نقطة فیکساسیون و لکة کور در دستة پاپیلوماکولار قرار دارند.

خوردن الکل زیاد با یا بدون سیگار کشیدن زیاد غالباً با وضعیت تغذیه ای بد همراه است. کاهش دو طرفة دید مرکزی در بیش از %50 بیماران وجود دارد، که تیزبینی آنها را به کمتر از تقلیل می دهد. اکثر بیماران دیگر، کاهش شدید دید مرکزی در یک چشم همراه با نوعی اختلال دارند، و اغلب تیزبینی در چشم قویتر در حدود است. میدانهای دید مرکزی، اسکوتوم هایی نشان می دهند که تقریباً همیشه هر دو نقطة فیکساسیون و لکة‌ کور را در برمی‌گیرند (اسکوتوم سنتروسکال) (شکل 14-14) ممکن است دیسک اپتیک رنگپریده باشد (شکل 13-14). تخریب سلول های گانگلیونی در ماکولا و تخریب الیاف میلین دار در عصب اپتیک، و نیز گاهی در کیاسما، تغییرات هیستولوژیک اصلی اند.

در کتابها بیشتر به سایر علل توکسیک توجه شده است، نظیر مسمومیت با سیانید موجود در تنباکو، که باعث کاستن ذخایر ویتامینی و سطح اسید آمینه های حاوی سولفور می شود، اما بررسیهای آزمایشگاهی با سیانید در میمونها این تئوری را تأیید نکرده است. اسکلروز مولتیپل، آنمی پرنیسیوز، مسمومیت با متانول، نوریت رتروبولبار، یا دژانرسیون ماکولا ممکن است بندرت باعث اشتباه در تشخیص شوند.

غذای کافی همراه با تیامین، اسید فولیک و ویتامین B12 تقریباً همیشه برای درمان کامل بیماری (اگر زود تشخیص داده شده باشد) مؤثر است. قطع مصرف الکل و دخانیات توصیه می شود و ممکن است درمان را تسریع کند، اما موارد بیشماری شناخته شده اند که در آنها تغذیه کافی به تنهایی باعث علاج قطعی شده است، علی رغم آنکه به مصرف با رویة الکل یا دخانیات ادامه داده اند. معمولاً بهبودی طی 2-1 ماه شروع می شود، گرچه گاهی بهبودی قابل توجه ممکن است تا یکسال رخ ندهد. کارکرد بینایی ممکن است به حد طبیعی بازنگردد؛ آتروفی اپتیک دایمی یا حداقل رنگپریدگی تمپورال دیسک ممکن است رخ ندهند که بستگی دارد به مرحله ای از بیماری که درمان در آن مرحله آغاز شده باشد.

2- آمبلیوپی ناشی از مسمومیت دارویی

اتامبوتول، ایزونیازید (INH)، ریفامپین، و دی سولفیرام همگی می توانند موجب تابلویی شبیه به نوریت رتروبولبار شوند که با قطع مصرف دارو و افزودن مکمل های تغذیه ای یا بدون افزودن آن بهبود می یابد. اما، این حالت ممکن است در بیمارانی که سطوح پایین روی در پلاسما دارند شایعتر باشد. بررسیهای سریال دید رنگی، حساسترین آزمون بالینی است و بایستی در قالب پیشگیری انجام گیرد.

تماس طولانی با سرب می تواند اثر توکسیک روی عصب اپتیک داشته باشد. تالیوم در بسیاری از کرمهای موبر وجود دارد و می تواند باعث آمبلیوپی تغذیه ای شود.

کینین می تواند باعث نوروپاتی اپتیک و نیز تنگ شدن شدید شریانهای شبکیه شود.

3- آمبلیوپی ناشی از مسمومیت با متانول

متانول مصرف گسترده ای در شیمی صنعتی به عنوان ضدیخ، لاک الکل، یا رنگبر دارد؛ همچنین در بخارات برخی از حلالهای صنعتی نظیر آنها که در ماشینهای فوتوکپی قدیمی استفاده می شود وجود دارد. تنفس بخارات در اتاقی که تهویة ناکافی دارد و (بندرت) جذب از طریق پوست می تواند باعث جذب سیستمیک قابل توجه آن گردد.
یافته های بالینی

تظاهرات اصلی مسمومیت با متانول عبارتند از اختلالات بینایی و اسیدوز. متابولیت های متانول عبارتند از اسید فورمیک و فورمالدئید، که اسیدوز ایجاد می کنند و باعث گاستروانتریت، ادم ریوی، و آسیب به سلول های گانگلیونی شبکیه و آسیب منتشر شبکیه می شوند.

اختلال بینایی می تواند اولین علامت باشد و با تاری خفیف دید شروع شود و سپس منجر به کوچک شدن میدان بینایی و گاهی کوری کامل گردد. اختلالات بینایی از «لکه هایی در جلوی چشم» تا کوری کامل متغیرند. نقایص میدان کاملاً وسیعند و تقریباً همیشه ناحیة بین لکة کور و مرکز شبکیه را دربرمی‌گیرند (شکل 15-14).

هیپرمی دیسک اولین یافتة افتالموسکوپی است. طی 2 روز اول یک ادم مخطط سفید در حاشیه های دیسک و شبکیة مجاور ظاهر می شود. ادم دیسک می تواند تا 2 ماه طول بکشد و به دنبال آن درجات خفیف تا شدید آتروفی اپتیک رخ می دهد.

پاسخ مردمک به نور متناسب با مقدار کاهش بینایی، کم می شود. در موارد شدید مردمک ها گشاد و ثابت می شوند. فلجهای عضلات خارجی چشم و پتوز نیز ممکن است رخ دهند.
درمان

درمان عبارت است از تصحیح اسیدوز با بیکربنات سدیم و تجویز خوراکی یا وریدی اتانول، تا با متانول رقابت کرده و از متابولیسم آهسته تر آن به محصولات فرعی اش جلوگیری کند. برای سطوح متانول بیش از mg/dl50 همودیالیز ضرورت می یابد.
ترومای عصب اپتیک

کاهش بینایی به علت ترومای غیرمستقیم عصب اپتیک می تواند در %1 تمام آسیب های جمجمه رخ دهد. دگزامتازون درون وریدی با دوزهای بالا می تواند نتایج خوبی برای بیمارانی که دچار خونریزیهای زیر ضریع، خونریزی اربیتال، یا ادم داخل کانالیکولی می شوند، داشته باشد. فشارزدایی از عصب اپتیک از طریق استخوان اتموئید توأم با کورتیکواستروئیدها، ظاهراً بی خطر و مؤثر است.

آتروفی اپتیک با اساس ژنتیکی

1-نوروپاتی اپتیک لِبِر

این بیماری ارثی نادر مشخص می شود با نوروپاتی اپتیک متوالی، سریع و پیشرونده در مردان جوان سنین30-20 سالگی (گاهی در زنان). الگوی انتقال غیرمندلی است، و نمونه ای از توارث مادری به علت ناهنجاری میتوکندری است. ابتدا تاری دید و اسکوتوم مرکزی در یک چشم و روزها، هفته ها یا ماهها بعد در چشم دیگر ظاهر می شود. تشخیص این اختلال مادرزادی فقط در مرحلة حاد با مشاهدة دیسک هیپرمیک و ادماتو تأیید می‌شود که علیرغم تلانژکتازی متسع مویرگی در سطح دیسک و شبکیة مجاور پاپی، فلوئورسئین از آن نشت نمی‌ کند. لایه های الیاف عصبی در اطراف دیسک می توانند به علت ادم کاذب احتقان آکسونی، خاکستری به نظر برسند. سرانجام، هر دو عصب اپتیک آتروفیه می شوند، و دید ممکن است در حدود یا بیشتر باشد. فقدان کامل دید یا عودهای کاهش بینایی معمولاً رخ نمی دهند.

نوروپاتی اپتیک لبر می تواند با آتاکسی های ارثی- خانوادگی و نیز ناهنجاریهای قلبی و اسکلتی همراه باشد.

2-آتروفی اپتیک مادرزادی یا شیرخواران

این بیماری یک شکل اتوزومی مغلوب شدید و یک شکل اتوزومی غالب خفیف دارد. شکل مغلوب در بدو تولد یا در 2 سال اول عمر تظاهر می کند و با نیستاگموس همراه است. شکل غالب که شایعتر است یک شروع تدریجی در دوران کودکی دارد و پس از آن پیشرفت اندکی دارد. مشخصاً یک اسکوتوم سنتروسکال همراه با درجات متغیری از کاهش تیزبینی مرکزی وجود دارد.

شکل غالب می تواند با کری یا آتاکسی پیشرونده یا مادرزادی همراه باشد. شکل مغلوب می تواند با کم‌شنوایی، کوآدری پلژی اسپاستیک، و دمانس همراه باشد، لذا یک خطای ارثی متابولیسم باید ابتدا مدنظر قرار گیرد. یک شکل مغلوب دیگر بنام سندرم DIDMOAD وجود دارد که مشتمل است بر دیابت بیمزة نوجوانان (Javenill Diabetes Insipidus)، دیابت ملیتوس (Diabetes Mellitus)، آتروفی اپتیک (Optic Atrophy)، و کری (Deafness).

4- آتروفی اپتیک همراه با بیماریهای نورودژنراتیو

بیماریهای نورودژنراتیو گوناگونی وجود دارند که در سالهای کودکی تا اوایل بزرگسالی آغاز می شوند و تظاهر آنها، علایم بینایی و عصبی پیشروندة‌ یکنواخت است. نمونة‌ آنها آتاکسی ارثی و بیماری شارکو- ماری- توث است. اکثر اسفنگولیپیدوزها در اواخر سیر خود با آتروفی اپتیک همراه می شوند. لکودیسترتروفی ها (لکودیستروفی متاکروماتیک کرب Krabb)) و Pelizaeus- Merzbacher- Schilder) در اوایل با آتروفی اپتیک همراه می شوند. دژنراسیون اسفنجی کاناوان (Canavan) و دیستروفی گلیونورونال (بیماری آلپِرز) نیز با آتروفی اپتیک همراهند.

آتروفی اپتیک ثانویه به آتروفی سلول گانگلیونی می تواند در بیماری آلزهایمر نیز رخ دهد. سلول های گانگلیونی درشت شبکیه روی کولیکولوس فوقانی معطوف می شوند، و اختلالات حرکتی چشم نیز وجود دارند.

لوب فرونتال

یک کانون تشنجی در لوب فرونتال ممکن است باعث چرخش غیرارادی چشمها به سمت مقابل شود. ضایعات تخریبی باعث انحراف گذرا در همان طرف می شوند، و چشمها نمی توانند بسرعت و ارادی (حرکت ساکادیک) به سمت مقابل بچرخند. این را فلج نگاه فرونتال گویند. حرکات آرام چشم به سمت مقابل باقی می‌ماند. دو بینی وجود ندارد. فنی توئین می تواند اثر قابل ملاحظه ای بر حرکات سریع (ساکادیک) داشته باشد.
لوب پس سری

حرکات تعقیب گرانة آرام ممکن است در ضایعات خلفی نیمکره ها از بین بروند. بیمار قادر نیست شیئی که به آهستگی در جهت فلج نگاه ( gaze palsy) حرکت می کند را تعقیب کند. حرکت ارادی چشم (سریع) از بین نرفته است، لذا حرکت تعقیب گرانه بصورت «ساکادیک» است. داروهای سداتیو و کاربامازپین می توانند حرکات تعقیب گرانة‌ ظریف چشم را تغییر دهند.

مغز میانی

(تالاموس)

ضایعات رابط خلفی باعث اختلال در حرکات توأم می شود. ضایعات خلفی یا مدیال در هستة قرمز باعث فلج حرکات رو به پایین نگاه می شود (ضربه، عفونت).

سندرم پارینو( parinaud,s s.) یا سندرم پره تکتال مشخص می شود با فقدان نگاه ارادی روبه بالا و نیستاگموس همگرایی. رتراکسیون و (غالباً) فقدان پاسخ مردمک به نور همراه با باقی ماندن میوز در پاسخ به رفلکس دید نزدیک. حرکات همگرایی- رتراکسیون کرة چشم به منظور نگاه به سوی بالا، ناشی از تحریک همزمان عضلات رکتوس به علت فقدان کنترل فوق هسته ای است. همچنین ممکن است علایم زیر نیز وجود داشته باشند: اسپاسم تطابقی ظاهری، فقدان حرکات نگاه ارادیِ توأم رو به پایین همراه با فقدان همگرایی یا تطابق، پتوز یا رتراکسیون پلک، ادم پاپی، یا فلج عصب سوم. ساختمانهای اطراف نیز بسته به محل و اندازة ضایعه ممکن است گرفتار شده باشند. حرکات چشمی توأم معمولاً آسیب ندیده اند. این سندرم ناشی از ضایعات پره تکتالی است که ناحیة اطراف قنات (periaqueductal area)را گرفتار ساخته باشند. پینه آلوم، گلیوم های ارتشاحی، ضایعات عروقی (مالفورماسیون های شریانی- وریدی)، بیماری میلین ز و ضربه ممکن است باعث این تابلو شوند.

پل مغزی (pons)

ضایعات تشکیلات مشبک پل مغزی جنب میانی (paramedian pontine reticular formation) باعث فلج نگاه در حرکات سریع و آهستة همانطرف می شود زیرا (PPRF) استراحتگاه نهایی برای تمام اعمال است؛ ضایعات (PPRF) فقط به آهستگی و بطور ناکامل بهبود می یابند، برخلاف ضایعات سوپرانوکلئار. چنین بیماری پاسخ غیرطبیعی در برابر آزمون کالریک خواهد داشت.

ضایعات ساقة مغز، علل شایع فلج های نگاه هستند. این ضایعات غالباً (بر حسب شیوع) عبارتند از حوادث عروقی، مالفورماسیونهای شریانی وریدی، اسکلروز مولتیپل، تومورها (گلیوم های ساقة مغز، تومورهای زاویة‌ پل مغزی- مخچه ای)، و انسفالیت.


دانلود مقاله بررسی نهضت ملی شدن صنعت نفت

مقاله بررسی نهضت ملی شدن صنعت نفت در 160 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 135 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 160
مقاله بررسی نهضت ملی شدن صنعت نفت

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله بررسی نهضت ملی شدن صنعت نفت در 160 صفحه ورد قابل ویرایش

فهرست :

ایران و آمریکا 1945-1941

اشغال ایران

حضور آمریکایی ها در ایران

شکل گیری سیاست آمریکا در ایران

آمریکا و نفت ایران

ایران و آمریکا 1950 -1945 (1329 -1324ش)

تخلیة ایران از نیروهای اشغالگر

نشست شمال - دکترین ترومن

سیاست جدید آمریکا در ایران

نقش آمریکا در به قدرت رساندن رزم آرا

قتل رزم آرا و نقش آمریکا

دولت مستعجل و محلل علا

مخالفت آمریکا با عملیات نظامی انگلستان در ایران

میانجیگری آمریکا برای حل مسئله نفت

هیئت جکسن

مأموریت هریمن و طرح استوکس

تلاش آمریکا بر ای برکناری مصدق

آمریکا و دولت مصدق : دوره دوم زمامداری مصدق

حکومت آیزنهاور و دولت مصدق

کودتا : رویارویی دولت آمریکا با مصدق






مقدمه :

هر که نامخت از گذشت روزگار هیچ ناموز از هیچ آموزگار

رفتار سیاسی آمریکا در قبال نهضت ملی شدن نفت ایران ، عنوانی دیگر از «مجموعه ی ایران و قدرتهای بزرگ » با محوریت ایالات متحده آمریکاست .

این عنوان در واقع گزارشی است مستند از نحوه ی برخورد دیپلماسی دولت آمریکا در فاصله ی سالهای 1330-1332 شمسی برابر با 1950-1952 میلادی که منابع اولیه ی مورد استناد آن اینک به صورت مجموعه ای در اختیار اداره ی آرشیو «مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی » است .

بخش هایی از این گزارش بیش از گذشته این فرض را در نظر می‎آورد که دولت آمریکا از زمان حکومت ترومن موضوع براندازی دولت دکتر مصدق را در نظر داشته و حتی طراحی اولیه ی کودتا نیز از همان هنگام صورت پذیرفته بوده است . قوت گرفتن این فرض در برابر نظری که معتقد است روی کار آمدن دولت جمهوری خواه سبب گردید تا نگاه حکومت آمریکا به جریانات ایران طی آن سالها دچار دگرگونی شود طی دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیش از گذشته مورد توجه واقع شده است . هم چنین از بررسی اسناد و مدارک مبادله شده میان سفارت امریکا در تهران و وزارت امور خارجه ی آمریکا ، کاملاً این واقعیت نمایان می‎شود که دولت در واشنگتن و کارگزاران در تهران ، همگی به میزان قابل ملاحظه ای از یک دیدگاه مشترک در برابر ایران و مسائل آن برخوردار بودند .

چکیده ی تحقیق :

این تحقیق براساس نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران می‎باشد که در آن عنوان هایی چون اشغال ایران توسط آمریکایی ها ، انگلیسی ها و روسی ها ، حضور آمریکایی ها در ایران به قصد اجرا کردن اهدافشان در ایران و به خصوص بدست آوردن نفت ایران ، شکل گیری سیاست آمریکا در ایران ، نقش آمریکا در به قدرت رساندن رزم آرا به عنوان نخست وزیر در ایران و .. به بحث گذاشته شده است و در آخرنیز مطلبی درباره ی نفت ایران امروزی نوشته شده است که هم اکنون نفت در کشور ما چگونه مصرف و مبادله می‎شود .





فصل اول

نگاهی گذرا بر سیاستهای آمریکا در ایران

از 1941 تا 1950

1- ایران و آمریکا 1945-1941

اشغال ایران

موقعیت استراتژیکی ایران و ضرورت حفظ منابع نفتی و ادامة جریان صدور نفت به انگلستان برای ادامة مبارزه با آلمان هیتلری در نبردی سرنوشت ساز ، پس از تهاجم آلمان به شوروی در ژوئیه 1941 (1320) ، ضررورت اشغال ایران را توسط انگلیسی ها ایجاب می کرد . کمک رسانی به شوروی برای مقاومت در مقابل تهاجم آلمان و ممانعت از دستیابی آلمانی ها به منابع نفتی قفقاز از یک سو ،‌ ولزوم حفظ و حراست از منابع و تاسیسات نفتی و بخصوص پالایشگاه آبادان که یکی از مهمترین منابع تأمین احتیاجات نفتی متفقین در عملیات جنگی علیه آلمان بود ، از سوی دیگر و بی اعتمادی نسبت به ملت و دولت ایران ، و شک و تردید موجه انگلیسی ها نسبت به عملیات چریکی و خرابکاری در تاسیسات نفتی جنوب ایران ، انگلیسی ها را مصمم به اشغال ایران کرد .

عملیات اشغال ایران و مسائل پس از آن ، به تنهایی ، از عهدة انگلستان بر نمی آمد . بنابراین ، از شوروی در خواست کرد که در اشغال ایران و عملیات کمک رسانی به آن کشور به انگلستان کمک کند . از آنجا که اشغال یک کشور بی طرف نه از نظر موازین اخلاقی و حقوق بین الملل و نه از جهت سیاسی و نظامی موجه نبود ، انگلیسی ها با به راه انداختن تبلیغات وسیعی دایر بر اینکه ستون پنجم المان در ایران سخت مشغول فعالیت علیه متفقین است و دولت ایران نه تنها از فعالیتهای آنها ممانعت به عمل نیاورده ، بلکه با آنها همکاری می‎کند ، بهانة لازم را برای تهاجم به ایران و اشغال کشور فراهم کرد .

در بامداد سوم شهریور 1320 نیروهای انگلیسی و روسی از جنوب و شمال ، کشور بی دفاع و بی طرف ایران را مورد تهاجم قرار داد . طی سه روز بعد موفق به اشغال بخشهای وسیعی از خاک کشور و حتی پایتخت شدند .

این اقدامات سبب شد پس از دو سال قطع روابط ایران و آمریکا در فاصلة سالهای 17-1315 و پس از آن ، که روابط ایران و آمریکا در سطح بسیار نازل سیاسی جریان داشت ، برای دیگر بار ایران توجه خود را به آمریکا معطوف داشت . وزیر مختار ایران در واشنگتن در چهارم شهریور 1320 و یک روز پس از تهاجم شوروی و انگلستان به ایران ، از معاون وزارت امور خارجة آمریکا در خواست مداخله و میانجیگری بین ایران و انگلستان و شوروی را کرده و در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام داشت : « مردم آمریکا باید مطمئن باشند که قوای آلمان در ایران حضور ندارد و ادعای فعالیت ستون پنجم آلمان در ایران صحت نداشته و کذب محض است . »[1]

در اقدامی دیگر ، رضاشاه خواستار مداخله و میانجیگری روزولت رئیس جمهور آمریکا شد . روزولت که در اندیشه و متوجه هدفها و منابع حیاتی متفقین بود ، در پاسخ دیرهنگام خود به رضا شاه اطلاع داد که کاری از دست او ساخته نیست . در همین حال ، وزارت امور خارجه آمریکا از دولت انگلستان خواست که با صدور اعلامیه ای مشترک از سوی انگلستان و شوروی ، استقلال و تمامیت ارضی ایران تضمین گردد . [2] در 20 مرداد 1320 وزیرمختار ایران در واشنگتن در گفت و گویی با معاون وزارت امور خارجة آمریکا در امور خاورمیانه یادآور شد که « تحولات فعلی ایران شباهت زیادی با اوضاع ایران در سال 1907 و تقسیم ایران به مناطق نفوذ روس و انگلستان دارد . روسیه و انگلستان در جنگ جهانی اول هم بی طرفی ایران را نادیده گرفتند . » وزیر مختار ایران خواهان حمایت و پشتیبانی دولت آمریکا از ایران شد.

حضور آمریکایی ها در ایران

پس از اشغال ایران ، انگلیسی ها از آمریکا تقاضای کمک برای افزایش ظرفیت راه آهن برای حل کمک های خود به شوروی کردند . در تابستان 1942 روزولت که از ناتوانی انگلیسی ها در کمک رسانی به شوروی آگاه بود ، به انگلستان پیشنهاد کرد که مسئولیت حمل مواد و مهمات برای شوروی ‌، به آمریکا واگذارشود و این پیشنهاد مورد قبول چرچیل قرار گرفت . درمهرماه 1321 ایالات متحده آمریکا با ایجاد« میسیون نظامی ایران » در جهت اجرای قانون وام و اجاره برای انگلستان ، اقدام به اعزام اولین گروه از نیروهای نظامی آمریکا به ایران کرد . میسیون نظامی آمریکا بعداً تحت عنوان « فرماندهی خدمات خلیج فارس » و در سال 1943 ( 1322) با نام « فرماندهی خلیج فارس » وظیفة عملیات حمل مواد و مهمات به شوروی را عهده دار شد .

حضور بیش از سی هزار نفر ازنیروهای نظامی آمریکا در ایران بدون کسب رضایت و موافقت قبلی دولت ایران ، موجب این استنباط دولت ایران شد که آمریکا نیز قصد پیوستن به پیمان اتحاد سه گانة 1942(1321) میان ایران و شوروی و انگلستان را دارد و از دولت آمریکا خواست تا رسماً الحاق خود را به پیمان مذکور اعلام دارد . دولت آمریکا به ادلة حقوقی الحاق آن دولت به پیمان سه گانه را نپذیرفت ودر مقابل اصرار ایران برای تعیین وضعیت نیروهای آمریکایی پیشنهاد کرد که قرارداد دو جانبه ای در این مورد با ایران منعقد سازد . پس از ادامة طرح موضوع و اعلام نظر آمریکا برای قرارداد دوجانبه و پیشنهادهای متقابل ایران و رد آنها ازسوی آمریکا ، نهایتاً موضوع به فراموشی سپرده شد و هیچ قراردادی در این زمینه بین ایران و آمریکا منعقد نگردید .

نیروهای نظامی آمریکا در ایران همچون بخشی از ارتش بریتانیا در ایران عمل می کردند . با آنکه نیروهای آمریکایی صرفاً به خدمات فنی و مهندسی اشغال داشتند . اما ماهیت فعالیت آنها حاکی از آن بود که هدفهای مهمتر و دورتری را تعقیب می کنند . علاوه بر حضور نیروهای نظامی آمریکا در ایران ، ضرورت حضور و وجود کارشناسان مالی واقتصادی آمریکا در ایران هم احساس می‎شد. اشغال ایران موجب بروز آشفتگی و نابسامانی اوضاع اقتصادی و مالی کشور گردید و شدت گرفتن بحران اقتصادی خود تهدیدی علیه منافع متفقین به شمار می رفت . به پیشنهاد بولارد وزیر مختار انگلستان در ایران ، دولت انگلستان موافقت کرد که در صورت درخواست ایران ، مستشاران مالی و اقتصادی آمریکایی برای سامان بخشیدن به اوضاع نابسامان اقتصادی ایران ، به استخدام دولت ایران در آیند . 1 با آغاز دوره زمامداری قوام السلطنه که همکاریو استفاده از آمریکا را یکی از اصول سیاست خارجی خود قرار داده بود ،کار استخدام مستشاران اقتصادی آمریکا تسهیل گردید و سرانجام هیئت آمریکایی به سرپرستی دکتر میلسپو در ژانویه 1943 ( بهمن 1332) رهسپار ایران شد .

حضور آمریکایی ها در ایران نتیجه و محصول اتفاق میان شوروی و متحدان غربی ، یعنی آمریکا و انگلستان و تلاش مشترک آنها علیه آلمان نازی بود . آمریکایی ها در همان اوایل حضور خود در ایران ،به اهمیت استراتژیکی ایران در جنگ و پس از جنگ پی برده بودند . این امر بدین معنی است که منافع مورد نظر آمریکا در ایران درسال 1942 (1321) ، نه فقط منافع نفتی و اقتصادی ، بلکه منافع سیاسی - استراتژیکی بوده است . تهاجم بزرگ آلمان در 1942(1321) موقعیت نظامی و استراتژیک تازه ای در همه جبهه های جنگ و از آن جمله در ایران ایجاد کرد . همین امر سبب شد تا آمریکا برای جایگاه استراتژیک ایران اهمیت بیشتری قائل شود ، تا آنجا که دولت امریکا اعلام داشت که دفاع از ایران امری حیاتی برای دفاع از آمریکاست و به همین سبب در ماه مارس 1942 ( اسفند 1321) ایران را واجد شرایط لازم برای دریافت کمک های برنامة وام و اجاره دانسته و اعلام کردکه ایران می‎تواند از کمک های امریکا از طریق برنامة وام و اجاره استفاده کند .

پیرو تبادل نظرهای ‌آمریکایی ها با انگلیسی ها پیرامون اوضاع ایران ، سفیر ‌آمریکا در لندن در گزارشی به وزارت امور خارجه اطلاع داد که در نتیجة مذاکرات با وزارت امور خارجه بریتانیا ، موافقت شد که نظر سفارتخانه های آمریکا انگلستان در تهران استفسار شود و دو سفارتخانه درتهیة پاسخ برای سئوالات زیر با یکدیگر مشورت کنند :

1. اگر پیشنهاد بانک بین المللی رد شود و اگر مصدق نخواهد قضیة نفت را از طریق دیگری حل کند ، اقدامات برنامه های آیندة مصدق احتمالاً چه خواهد بود .

2. میزان وفاداری ارتش به شاه تا چه اندازه ای است و اگر چنانچه شاه از ارتش بخواهد ، آیا ارتش می تواند یک کودتای موفق انجام دهد و کدام رهبر سیاسی برای انجام این کودتا مناسب است و شانس موفقیت کودتا چقدر است .

3. اگر مصدق نتوانست مشکلات را حل کند ، احتمال سقوط دولت او چقدراست و آیا یک حکومت معتدل جانشین دولت فعلی خواهد شد و یا حزب توده قدرت را در دست خواهد گرفت ؟ 1

بنابر سنت ، پس از تشکیل مجلس جدید ، نخست وزیر می بایست استعفا می داد و در صورت رأی تمایل مجلس مجدداً به این سمت منصوب می شد . پس از تشکیل مجلس هفدهم نیز ناگزیر مصدق می بایست استعفا داده و منتظر رأی تمایل یا عدم تمایل مجلس باشد . در 15 خرداد 1331(5 ژوئیة 1952) مصدق استعفای خود را به شاه تسلیم کرد . روز 16 خرداد دو هیئت از نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا به دیدار شاه رفتند تا شاه را از نظرات دو مجلس دربارة انتصاب مجدد مصدق و یا جانشین احتمالی او مستحضر سازند . در ضمن شاه از سه نفر از مشاوران مورد اعتماد خود ، علا وزیر دربار ، یزدان پناه وزیرجنگ ، و سناتور علی دشتی خواست که درجلسة ملاقات او با نمایندگان مجلسین حضور داشته باشند . هر سه مشاور مورد اعتماد شاه قویاً به شاه تاکید کردند که تا موقعی که مصدق نخست وزیر باشد ، امید بهبودی در اوضاع اقتصادی و مالی کشور وجود نخواهد داشت . هر سه مشاور در پاسخ به این سئوال شاه که آیا مصدق در مجلس شورا و سنا از اکثریت برخوردار است ، اظهار داشتند که مطمئناً مصدق نمی تواند در هر دو مجلس اکثریت را به دست آورد .

شاه که به حقایق امر بیشتر آگاه بود ، در صحت گفتة افراد مورد اعتماد خود اظهار تردید کرد و گفت که مصدق هنوز قدرت جذب و جلب همدلی مردم ایران را دارد و مصدق از لحاظ سیاسی ، آنطور که دشمنان او با اصرار می گویند ، نمرده است و بنابراین اگر او (شاه) اظهاری مبنی برمخالفت با انتخاب محدد مصدق کند ، احساسات مردم ایران را بر ضد خود برخواهد انگیخت . پس از حضور هیئتهای نمایندگی دو مجلس ، شاه خطاب به آنان دستاوردهای دولت مصدق راستود و ضمن اظهار این مطلب که ملی کردن صنعت نفت به سود ایران بوده است ، افزود هر دولتی که برسرکاربیاید بایستی برای کسب درآمد از نفت ایران تلاش کند . شاه توصیه کرد که مجلسین شورا و سنا با هم همکاری داشته و در توصیه های خود به او برای انتصاب نخست وزیر جدید هیچ اختلافی وجود نداشته باشد . دو هیئت تصمیم گرفتند تا روز 17 خرداد پس از گفتگوهای غیر رسمی با نمایندگان مجلس مربوط به خود ، به منظور حصول به پیشنهاد مشترک با یکدیگر دیدار کنند .

مجلس شورای ملی در روز 17 خرداد در جلسة خصوصی و بدون مشورت با سنا ، با 52 رأی موافق از 65 نمایندة حاضر ، تمایل خود را به انتخاب دکتر مصدق به عنوان نخست وزیر ابراز داشت . در روز 16 خرداد ، امام جمعة تهران که روابط بسیار خوبی با انگلیسی ها داشت و از جانب سفارت بریتانیا مطمئن شده و یقین حاصل کرده بود که انگلیسی ها و آمریکا با ادامة حکومت مصدق مخالف و موافق دولت قوام هستند ، صراحتاً به شاه گفته بود که به عنوان رئیس موقت مجلس با قوام موافق است و شاه نیز که از روابط امام جمعه با انگلیسی ها آگاه بود ، ظاهراً اظهار داشت که قوام مورد قبول او هم هست . اما حقیقتاً و باطناً شاه با قوام موافق نبود و در مقایسه بین قوام و مصدق ، او مصدق را ترجیح می داد . شاه شدیداً از سوی انگلیسی ها و به نسبت کمتری از سوی آمریکایی ها برای انتخاب قوام تحت فشار بود ،‌ اما در عین حال مخالفت دولتین انگلستان و آمریکا با مصدق را باور نداشت زیرا اعتقاد داشت که دولتهای مزبور تحت نفوذ کارتلهای نفتی و محافل قدرتمند وابسته به آنها قرار دارند . شاه یک بار به هندرسن گفته بود که مطبوعات آمریکا و بسیاری از آمریکایی ها ، از جمله بعضی شرکتهای نفتی از مصدق حمایت می‎کنند و در بعضی از محافل خصوصی آمریکا گفته شده است که « مسئله انتخاب میان مصدق و کمونیسم است » 1 . شاه همچنین از نفوذ و اقتدار شرکت نفت ایران و انگلستان بر دولت بریتانیا آگاه بود و یقین داشت که قوام برگزیدة کارتلهای نفتی است .

از نظر شخصی و عاطفی هم شاه از قوام ذهنیت خوبی نداشت . او از تلاشهای قوام السلطنه در دورة دوم نخست وزیری در سالهای اوایل دهة بیست میلادی برای محدود ساختن قدرت و اختیارات پدرش رضاخان سردار سپه ، وزیر جنگ آگاه شده بود . او فراموش نکرده بود که قوام‎السلطنه در محافل دولتی و یا درباری همیشه سعی در تخفیف و تحقیر او داشته است . شاه از تکبر و تفرعن قوام و رفتار او در عدم رعایت احترامات لازم به مقام سلطنت سخت آزرده خاطر و حتی بیمناک بود . شاه به یاد داشت که قوام در اولین کابینة خود در زمان سلطنت او وزارت جنگ رانیز خود به عهده گرفته بود تا اختیار امور ارتش را در دست داشته باشد . شاه نامه پراکنی های قوام در اعتراض به تشکیل مجلس مؤسسان در سال 1328 را هم به خوبی به خاطر داشت . در مقایسة قوام با مصدق شاه متوجه بود که مصدق به هیچ وجه جاه طلبیهای قوام را ندارد . مصدق که مسن تر از قوام بود ، نهایت خشوع و خضوع را نسبت به شاه داشت و در هر محفل رسمی و غیررسمی نهایت ادب و احترام را نسبت به مقام سلطنت رعایت می داشت و به اعضای کابینة خود نیز توصیه می کرد که آنها هم از همین رویه پیروی کنند .

اعلام نظر مجلس شورای ملی مصدق را مجدداً نامزد پست نخست وزیری کرده و به او رأی داده بود ، نه تنها شاه را ناراحت نکرد ، بلکه قلباً راضی و خشنود هم گردید . در مجلس سنا که نیمی از نمایندگان آن منصوب شاه بودند ، مخالفت با مصدق آنقدر بود که به مصدق رای ندهند . شاه چون از این مسئله مطلع بود ، به وسیلة معاون وزارت دربار ، به نمایندگان مخالف مصدق در سنا دستور داد که یکپارچه به انتخاب مجدد مصدق رأی دهند . هندرسن در گزارشی از این تحولات می نویسد :

با اینکه شاه از نخست وزیری مصدق راضی نیست ، اما به اندازه ای نسبت به قوام بی اعتماد است که ترجیح می دهد به جای آنکه قوام عهده دار پست نخست وزیری شود ، مصدق همچنان در این مقام باقی بماند . 1

دکتر مصدق با رای تمایل مجلسین شورا و سنا محدداً به نخست وزیری منصوب شد . انتخاب مجدد مصدق ، موضع او و دولت را در مقابل شاه و مجلس استحکام بیشتری بخشید . مصدق با برخورداری از موقعیت تازة خود ، در اواخر تیرماه 1331 خواستار اختیارات فوق العاده گردید . مصدق همچنین از شاه خواست که مسئولیت وزارت جنگ نیز به او واگذار شود . شاه که از این درخواست مصدق بیمناک شده بود ، از قبول تقاضای مصدق امتناع کرد . شاه می نویسد که مصدق:

امیدوار بود که به این وسیله قدرتی که قانون اساسی به عنوان فرمانده کل قوا به من داد ه است را خنثی کند … مصدق روز 25 تیر از نخست وزیری استعفا کردو من بر خلاف نظر باطنی خود ، احمد قوام را که در گذشته شاغل مقام نخست وزیری بود ، به جای وی به نخست وزیری برگزیدم ، زیرا به زعم عده ای ، او قادر بود دربرابر دست چپی ها مقاومت کند . 2

همانطور که شاه صراحتاً نوشته است ‌، بر خلاف نظر باطنی خود مجبور به انتصاب قوام شده است و اشارة او به «زعم عده ای » منظور سفرای انگلستان و آمریکا می باشد که جداً خواستار انتخاب قوام بودند و در 25 تیر آنها پس از استعفای دکتر مصدق ، فرصت دیگری پیدا کرده بودند تا شاه را وادار به قبول نظرات خود نمایند . به هر حال ، قوام در 26 تیرماه فرمان نخست وزیری را دریافت کرده و بر مسند قدرت تکیه زد . اما نخست وزیری او دیر نپایید و بر اثر مخالفتهای شدید مردم به رهبری آیت الله کاشانی در 30 تیرماه 1331 سقوط کرد و شاه اجباراً شرایط مصدق را پذیرفته و او را مجدداً به نخست وزیری منصوب کرد .

در اولین روز از دومین دورة نخست وزیری دکتر مصدق (31تیر 1331) پیروزی بزرگ دیگری نصیب او شد و آن صدور رای دیوان دادگستری بین المللی لاهه مبنی بر عدم صلاحیت قضایی دیوان در رسیدگی به اختلاف ایران و انگلستان ، و به نفع ایران بود . پس از پیروزی مصدق در دادگاه لاهه ، آمریکا و انگلستان به تلاشهای مشترک تازه ای برای حل مسئله نفت دست زدند . این تلاشها در دو جهت و در توازی با یکدیگر صورت می گرفت : یکی تلاش در جهت برکناری مصدق از قدرت و دیگری ارائه پیشنهادهای جدیدی به او برای حصول نتیجه در مسئلة نفت .

هندرسن از 31 تیر ، آغاز دور دوم زمامداری مصدق ، تا 5 مرداد با دکتر مصدق دیدار و گفت و گویی نداشت و سرانجام هم بنا به درخواست مصدق ، در غروب 5 مرداد به ملاقات مصدق رفت. نتیجة این ملاقات برای هندرسن مایوس کننده بود :

گفت و گوی ما بیش از دو ساعت و نیم به درازا کشید ، هم خسته کننده و هم نومید کننده بود . در حالی که به سخنانش گوش می دادم ، این فکر باعث دلسردی من می شد که مردی با چنین عدم ثبات و تحت تأثیر تعصب و احساسات ، تنها حصار باقی مانده بین ایران و کمونیسم است … احساس می کردم با کسی حرف می زنم که عقل چندان سالمی ندارد و از این حرفهایش بیشتر باید جنبة شوخی داشته باشد تا معقول و جدی ….. 1

در این ملاقات هندرسن کوشید تا به مصدق بقبولاند که آمریکا در به قدرت رساندن قوام نقشی نداشته است . مصدق از هندرسن پرسید که آیا او به قوام وعده داده بود تا به دولت آمریکا توصیه کند به ایران کمک مالی بدهد ؟ هندرسن تایید کرد که با توجه به اطمینانهایی که قوام برای حل مسئله نفت به او داده بود ، چنین قول و وعده ای به او داده شد . مصدق نتیجه گیریهای خود را از گفت و گو با هندرسن برای او چنین توضیح داد :

نخستین نتیجه گیری این است که آمریکا به قوام فشار وارد می‎آورد که به خواسته های بریتانیا گردن نهد .

2. آمریکا تمایل خود را برای دادن کمک مالی به قوام نشان داده ، در حالی که در چندین موقعیت از دادن کمک به من ( مصدق ) خودداری ورزیده است .

آمریکا با در پیش گرفتن رفتار دوستانه با قوام به وی دل و جرئت داده است.


دانلود پاورپوینت معبد آب

پاورپوینت معبد آب
دسته بندی معماری
فرمت فایل docx
حجم فایل 851 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 14
پاورپوینت معبد آب

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

پاورپوینت معبد آب دارای14 اسلاید وقابل ویرایش

تادائو آندو

تادائو آندو در ۱۳ اکتبر ۱۹۴۱ میلادی در اوزاکای ژاپن دیده به جهان گشود، در سالهای ۶۹-۱۹۶۲ م . تعالیم خود آموخته و غیر آکادمیک خود را به عنوان یک معمار با سفرهای آموزشی به اروپا، آمریکا و آفریقا و مطالعه بر روی خانه های فرانک لویدرایت و کارهای مدرنیسم قدیمی (کلاسیک) تکمیل کرد.افزایش کمی آثار او در سطح معماریهای مسکونی، کلیساها، موزه ها و مجتمع های تجاری بزرگ، و … با تکیه ای مداوم و تقریباً انحصاری بر ساختارهای بتن مسلح بزرگ و نمایان است که عظمت را در معماری او فزونی می بخشد. او واسطه ای میان شرق و غرب است، و بتن را ـ با اینکه از مواد جدایی ناپذیر جنبش مدرن اروپاست ـ در جهت نشان دادن زیبایی شناسی شرقی به کار می برد. اولین تمرین معماریش را در سال ۶۹ م . در اوزاکا آغاز کرد و تاکنون بیش از صد و پنجاه پروژه معماری را طراحی کرده است.او از با نفوذ ترین معماران پست مدرن نسل دوم ژاپن محسوب می شود.


دانلود مقاله بررسی نقش مطبوعات در توسعه سیاسی

مقاله بررسی نقش مطبوعات در توسعه سیاسی در 42 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم سیاسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 26 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42
مقاله بررسی نقش مطبوعات در توسعه سیاسی

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله بررسی نقش مطبوعات در توسعه سیاسی در 42 صفحه ورد قابل ویرایش


فهرست مطالب

عنوان صفحه

سیر تحول تاریخی توسعه سیاسی................................................................... 1

مفهوم توسعه سیاسی ..................................................................................... 3

شاخصهای توسعه سیاسی ............................................................................. 9

الف.ساخت اجتماعی ......................................................................................... 10

ب.ساخت سیاسی ............................................................................................. 11

ج.فرهنگی سیاسی............................................................................................. 12

د.رفتاری سیاسی.............................................................................................. 13

ه.فرآیند سیاسی................................................................................................ 14

جامعه پذیری سیاسی....................................................................................... 15

الف.گروههای نخستین ..................................................................................... 17

ب.گروههای دومین........................................................................................... 18

مشروعیت سیاسی ........................................................................................... 20

مشارکت سیاسی............................................................................................... 21

مطبوعات و توسعه سیاسی.............................................................................. 22

ارتباطات سیاسی............................................................................................... 22






نقش مطبوعات و توسعه سیاسی ..................................................................... 26

جامعه پذیری سیاسی و مطبوعات.................................................................... 30

مطبوعات و دموکراسی..................................................................................... 21

مطبوعات وایجاد مشروعیت ............................................................................ 32

نقش مطبوعات درایجاد مشارکت..................................................................... 33

نقش مطبوعات درایجاد فضای عمومی ........................................................... 34

منابع.................................................................................................................. 36



سیرتحول تاریخی توسعه سیاسی:

مقوله توسعه سیاسی از اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 درچارچوب مطالعه سیاستهای تطبیقی مورد توجه دانشمندان علوم سیاسی قرارگرفت. از دوران پس از جنگ جهانی دوم نسبت به روند توسعه سیاسی و دگرگونیهای اجتماعی برخوردی خوشبینانه شده و محققین تحت تأثیر موفقیت ها و رونق اقتصادی که نصیب غرب بویژه آمریکا شده بود این مقوله را از بعد مثبت و امیدوارکننده مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. بهرحال علی رغم اینکه در دهه های 40 و 50 به ابعاد اقتصادی توسعه سیاسی توجه می شد، ولی از اواخر دهه 1960 محققین علوم سیاسی به پارامترهای اجتماعی و سیاسی بیش از عوامل و شاخصهای اقتصادی بها دادند. درمراحل بعد مفهوم توسعه سیاسی به نحوی از انحا بامقوله فرهنگ سیاسی گره خورد. زیرا گروهی از دانشمندان براین نظر بودند که چنانچه از طریق تجزیه و تحلیل فرهنگ سیاسی جوامع بتوان به متغیرهایی دست یافت که این عناصر را درجهت بهره گیری از تواناییهای نظام برای پاسخگویی بیشتر نسبت به نیازهای جامعه بکار انداخت، می‌توان به تحقق توسعه سیاسی مطلوب امیدوار شد.

بنابراین فرهنگ سیاسی بعنوان یک عامل تأثیر گذار درفرآیند توسعه سیاسی جوامع ممکن است از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت بوده و از ساختارهای اجتماعی – سیاسی جوامع متاثر شده باشد. بطور کلی منظور از فرهنگ سیاسی نظام اعتقاداتی است که درباره الگوهای کنش و واکنش متقابل و نهادهای درونی شده سیاسی گفتگو می کند. فرهنگ سیاسی درباره وقایع که درجهان سیاست رخ می دهد صحبت نمی‌کند، ولی درباره اعتقادات و نظریاتی که درخصوص چنین رخدادهایی ابراز می‌شود صحبت می راند. چنین اعتقاداتی دارای گونه های متفاوت است. ممکنست «تجربی» باشد. بدین معنی که درباره آنچه که به وقوع می پیوندد ابراز می‌شود، یا ممکنست بعد «بیانی» باشد، بدین معنی که جنبه عاطفی و احساسی داشته باشد. از دهه 1970 برخی از محققین، توسعه را بیشتر از بعد بیرونی مورد توجه قرار دارند. از این دوران به بعد این مقوله عمدتاً درچارچوب نظریات «توسعه نیافتگی» و نیز «استقلال و وابستگی» عنوان شد.

بسیاری معتقدند که فرآیند نوسازی وتوسعه سیاسی خاص کشورهای توسعه نیافته یا دولتهایی است که هنوز مرحله «ملت سازی» را طی می کنند. «ایزن شتات» معتقد است که نوسازی سیاسی از قرن 17 دراروپای غربی آغاز شد و سپس به سایرکشورهای اروپایی و قاره آمریکا سرایت کرد.

بسیاری از دانشمندان معتقدند برغم وجود عوامل متفاوت فرهنگی، تاریخی و سنتی، دیر یا زود جوامع جهان سوم راهی را طی خواهند کرد که جوامع صنعتی غرب درقرون گذشته پیموده اند. دربرخی از مطالعات مزبور این تصور قوت می‌گیرد که جوامع صنعتی غرب نقش «رهبری» را برعهده دارند، در حالیکه کشورهای درحال توسعه تابعان بی چون و چرا هستند.

مطالب ذکر شده درمورد توسعه سیاسی از یک مشکل عام گرایی توسعه سیاسی رنج می برد. زیرا در واقع یک الگوی تک خطی و ثابت را مطرح می سازد که کشورهای دیگر و بویژه درحال توسعه و جهان سوم جهت نیل به توسعه سیاسی مجبور به عبور از محل تعیین شده هستند. این موضوع یک سری تعصبات مفهومی را توسط غربی ها در مورد توسعه سیاسی بیان می کند. بدین صورت که به واقعیات زندگی اجتماعی و سیاسی و پیچیدگی های دگرگونی های مستمر جوامع جهان سوم حساسیت اندکی را نشان می دهند. درمواقعی نیز که به این واقعیات و پیچیدگی ها پی می برند، سعی می کنند که آنها را بر مبنای تجارب تاریخی، اجتماعی و سیاسی کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی توضیح دهند.

ازسوی دیگر تعصبات ارزشی ناشی از خطای دو قطبی شدن «نسبت گرایی» و «نوگرایی» در توصیف توسعه سیاسی نقش دارد. براین اساس «نوگرایی» در زمینه اقتصاد و صنعت و سیاست بعنوان یک پدیده مثبت تلقی می شود؛ درحالیکه «سنت گرایی» به عقب ماندگی تعبیر می شود. بنابراین نوگرایی از ویژگی های جوامع صنعتی پیشرفته به شمار می رود.

مفهوم توسعه سیاسی

مفهوم توسعه سیاسی اززمان پیدایش اولین دیدگاهها درمورد آن از اواخر دهه 1950 تا به امروز به صورت های مختلف تعریف شده است. هریک از مفاهیم ارائه شده درمقاطع زمانی با تأکید بر یک سری از ویژگیها و ابعاد بوده که متأثر از شرایط اجتماعی و سیاسی جهان وتغییرات بوجود آمده است.

«لوسین بای» لازمه توسعه سیاسی را توسعه اداری و قانونی می داند و آنرا مترادف نوسازی سیاسی و تجهیز توده مردم عنوان کرده و مشارکت را لازمه توسعه سیاسی می داند.

وی درمجموع افزایش ظرفیت نظام را درپاسخگویی به نیازها و خواسته های مردم، تنوع ساختاری، تخصصی شدن ساختارها و همچنین افزایش مشارکت سیاسی را لازمه توسعه سیاسی می پندارد. «جمیزکلمن» افزایش کیفی ظرفیت سیاسی نظام را در تعریف خود مورد تأکید قرار می دهد به نظر وی توسعه سیاسی دستیابی به موقعیتی است که درآن یک نظام سیاسی به جستجوی آگاهانه و موفقیت آمیز برای افزوده شدن کیفی ظرفیت سیاسی خود، از طریق ایجاد نهادهای مؤثر و موفق نایل آید. در این تعریف از توسعه سیاسی به دو الگوی زیر توجه شده است:

الف: الگوهای جدید تجمع و رسوخ که قادر به تنظیم و درنظر گرفتن نقشهای افزاینده نظام باشد به وجود می آید.

ب: الگوهای جدید مشارکت و توزیع منابع، به حدی که کفایت پاسخگویی به تقاضاهای برابری طلبانه روی نظام را داشته باشد، ایجاد می گردد.

به نظر «کلمن» دستیابی نظام سیاسی به چنین ظرفیت عملکردی، عامل مؤثر در حل بحرانهای هویت و مشروعیت محسوب می گردد. «رونالد چیکلوت»معتقد است که نظریه های توسعه سیاسی را به قسمت یا گروه می‌توان تقسیم کرد:

1- آن دسته که توسعه سیاسی را با دموکراسی مترادف می دانند.

2- آن دسته که برتغییر و توسعه سیاسی تمرکز تحقیقاتی را داشته اند.

3- آن دسته که به تجزیه و تحلیل بحران ها و مراحل تسلسلی توسعه سیاسی پرداخته اند.

به نظر می آید که این تقسیم بندی جامع ترین تقسیم بندی ها باشد. نظریه پردازان گروه اول که ازمیان آنها کارل فریدریک، جیمز برایس، لوسین پای، سیمور لیپست و آدتورا اسمیت را می‌توان نام برد، درمجموع، انتخابات، کثرت گرایی، نظامهای سیاسی چند حزبی و نظام سیاسی رقابتی، اقتدار قانونی نظام یافته، آزادی مطبوعات و توسعه اقتصادی ومشروعیت سیاسی را به عنوان شاخصهای اصلی توسعه سیاسی اشاره کرده اند.

گروه دوم سعی برآن داشته اند که میان تغییر و توسعه سیاسی ارتباط ایجاد نمایند. از تحقیقات کلاسیک دراین رابطه، می توان کارل فردریگز، لوئس کوزر و رابرت نیسبت را نام برد. این دسته از نظریه پردازان به نظریه های تغییر وتحول به عنوان نیاز طبیعی انسانها و جوامع توجه نموده اند.

گروه سوم از نظریه پردازان که در رابطه با توسعه سیاسی، کارتئوریک کرده اند، شامل افرادی مانند لئونارد بایندر، جمیز کلمن، لاپالومباراو سیدنی وربا می باشد. این گروه به کارکردهای اجتماعی درمسیر توسعه سیاسی مانند پدیده ظرفیت اجتماعی سیاسی، عدالت و تقسیم امکانات و منابع و نهایتاً طبقات اجتماعی و سیاسی پرداخته اند. شیوه های تقسیم قدرت، رقابت درکسب قدرت و شیوه های برخورد هیئت های حاکمه با بحران مشروعیت سیاسی از دیگر زوایای تحقیقاتی این گروه از محققین می‌باشد.


شاخصهای توسعه سیاسی

پس ازجنگ جهانی دوم که مقوله توسعه سیاسی درحوزه های دانشگاهی مطرح شد، دانشمندان وتئوریسین های توسعه سعی کردند شاخصهایی از توسعه یافتگی را ارائه دهند که مستقل ازایدئولوژیهای گوناگون باشند.

ادعا می شود که این شاخصها ناظر بر پیشرفتگی و کارآمدی سیستمهای سیاسی و کاملاً عینی و عملی هستند و از آنجا که جملگی منشأ عقلانی دارند جنبه عموم بشری داشته و قادرند چون محکی برای سنجش میزان توسعه یافتگی این یا آن سیستم سیاسی بکار آیند.

توسعه سیاسی دربرگیرنده موضوعاتی است که مربوط به عرصه های ساخت اجتماعی، ساخت سیاسی، فرهنگ سیاسی، رفتارسیاسی وفرآیند سیاسی می گردد. بنابراین شاخصهای توسعه سیاسی در هریک از این عرصه ها بشرح ذیل عرضه می‌گردد.

الف-ساخت اجتماعی :

از آنجا که ساخت اجتماعی محمل مادی ساخت سیاسی است. توسعه یافتگی آن اثرات بلافصلی برنوسازی میگذارد. ساخت اجتماعی هنگامی توسعه یافته است که اقوام، اقلیت ها، طبقات و اقشار گوناگون اجتماعی توانسته باشند به نوعی شعور، وجدان و آگاهی جمعی دست یافته و نهادهای صنفی و سیاسی خود را جهت تجمع و تشکل منافع خود پدید آورند.

گذر از بساطت، عدم تنوع و تصلب ساختاری به پیچیدگی ها، تعدد و انعطاف که خود را درپیدایش نهادهای جامعه مدنی درحوزه اجتماعی متجلی می کند از علائم توسعه یافتگی ساخت اجتماعی است و ازنتایج توسعه یافتگی ساخت اجتماعی، تفکیک و افتراق ساختاری درمقابل درهم ریختگی موزهای اجتماعی است. بعضی نظریه پردازان، شهری شدن و گسترش گروههای میانی را که از لوازم پیدایش جامعه صنعتی است زیر ساخت اجتماعی جهت گذار به نظام مدرن سیاسی می دانند.
ب-ساخت سیاسی

ساختار سیاسی هر نظامی از مجموعه ای از نهادها و مکانیزمهایی تشکیل شده است که درواقع اداره امور سیاسی جامعه را برعهده دارند. براین اساس هرکدام از عناصر این ساخت بطور منسجم، یکپارچه و پیوسته با یکدیگر درجهت اهداف سیستم سیاسی به ایفای نقش می پردازند.

شاخصهای توسعه یافتگی ساخت سیاسی را می توان به شرح زیر بیان کرد:

1- گسترش نهادهای سیاسی غیردولتی اعم از خودجوش، برانگیخته از بالا و فراکسیونهای پارلمانی.

2- بازتاب منافع گروههای اجتماعی در تصمیم گیریهای سیاسی که خود را در نظام حزبی پارلمانی و حاکمیت ائتلافی نشان می دهند.

3- نهادینه و پیچیده شدن نظام بروکراسی با تمام لوازم آن.

4- عقلانی شدن نظام بروکراسی با تمام لوازم آن.

5- گسترش و کارآمدی دستگاههای ایدئولوژیک یک دولت از قبیل آموزش و پرورش رسانه ها، نهادهای مذهبی، نهادهای حقوقی و …

6- تمرکز زدائی منطقی که ضمن حفظ اقتدار دولت به گسترش گروههای میانی، خودگردانی و سیستم رقابت سیاسی میدان می دهد.

بطور خلاصه ایجاد احزاب، انجمن های مختلف صنفی، تشکیل نظام پارلمانی. انفکاک ساختاری، گسترش مراکز آموزشی و مدارس به استحکام خانواده ها، گسترش آزادیهای مطبوعات و بیان، برگزاری انتخابات و ایجاد نظامهای سیاسی رقابتی ازجمله مواردی است که برای توسعه ساخت سیاسی باید به آنها توجه نمود.

ج-فرهنگی سیاسی:

هرساخت سیاسی، آمیخته با فرهنگ سیاسی مختص به خود است اما علی العموم شاخصهای توسعه درفرهنگ سیاسی یک نظام (مشتمل بر دولت و جامعه) عبارتند از:

1- پیدایش فرهنگ سیاسی همگن وگسترش سمبلهای مشترک سیاسی بعنوان «زبان ارتباط»

2- گسترش فرهنگ تساهل و مدارای سیاسی

3- افسونزایی وغیر تابوئی شدن سیاست و دولت درمنظر عموم و درنتیجه شکستن بتهای تقریرگرایی سیاسی.

4- تعمیم سیاست و اجتماعی شدن آن.

5- غیرشخصی شدن سیاست.

6- شکسته شدن پوسته خرده فرهنگهای سیاسی به نفع نظم و فرهنگی فراگیرتر.

7- هم عرضی سیاست با سایر قدرتها در انظار عمومی و از دست رفتن مطلوبیت فی‌نفسه آن.

مشروعیت سیاسی :

مشروعیت به معنای ظرفیت نظام سیاسی برای ایجاد و حفظ اعتقاد به این اصل است که نهادهای سیاسی موجود در جامعه ازصحت عمل برخوردار بوده تأسیس نهادهای مزبور به منظور رفع نیازهای جامعه می باشد. مشروعیت نظامهای سیاسی معاصر بیشتر معلول موفقیت آنها در حل و فصل اختلافات درونی سیستمها و ازمیان بردن تفرقه درجامعه است.

زمانی یک حکومت مشروع است که ارزشها و اندیشه های عموم مردم با ارزشها و اندیشه های نخبگان جامعه در تضاد نباشد مردم حکومت را از آن خود بدانند و حکومت نیز بطور نهادی شده و قانونی، خود را درمورد عملکردش دربرابر مردم پاسخگو بداند. مشروعیت سیاسی تابع کلیدی توسعه سیاسی است و تکامل سیاسی یک جامعه را روان می کند. تقارن منابع هیئت حاکمه با منابع و مصالح عمومی مردم، نشانه با اهمیتی از درجه اجماع نظری، نهادی شدن ارزشها میان اقشار جامعه و آرامش روابط مردم و حکومت است. بنابراین درهر جامعه‌ای، معیاراندازه گیری مشروعیت سیاسی با جامعه دیگر متفاوت می شود. از این نقطه نظر، تنوع مشروعیت متناسب با فرهنگ حاکم برجامعه طبقه بندی می شود.

از دیدگاه دیگر، مفهوم مشروعیت سیاسی تنها به قانونی بودن قدرت سیاسی و منطبق بودن با ارزشهای حاکم محدود نمی شود. بلکه به کیفیت ارتباط بین حکومت کنندگان و حکومت شوندگان نیز گسترش می یابد.

مشارکت سیاسی:

مفهوم مشارکت به معنای شرکت دادن کلیه اعضای جامعه در استقرار و اداره امور نظام سیاسی است، اشکال مختلف مشارکتی بصورت شرکت در تصمیم گیریهای اجتماعی و سیاسی، انتخاب حکومت شوندگان از طریق رای دادن و شرکت در انتخابات تجلی می یابد. مشارکت مستلزم وجود برخی آزادیهای اساسی در جامعه است. بعبارت دیگر وجود چنین آزادیهایی فرصت عمل لازم را برای فرد و گروههای اجتماعی فراهم می آورد.

حدود مشارکت سیاسی ممکن است توسط عوامل متعددی محدودگردد. بخشی از محدودیت ها، مربوط به قوانینی است که بخشهایی از جمعیت را از مشارکت سیاسی محروم می‌کند، اما مانع اصلی مشارکت در دنیای امروز محدودیت قانونی نیست بلکه عامل اصلی به انگیزش ها، امکانات و فرصتهای افراد جامعه برای مشارکت مربوط می شود.

درواقع صرف مشارکت سیاسی مبین ماهیت نظام سیاسی نیست. به همین خاطر باید توجه داشت که رقابت سیاسی و ایدئولوژیک مهمترین ویژگی نظام سیاسی توسعه یافته است. با این حال هرچه امکان رقابت سیاسی بیشتر باشد و نیز هرچه دامنه مشارکت سیاسی گسترده تر شود و موانع کمتری برسرراه مشارکت وجود داشته باشد می توان گفت که نظام سیاسی توسعه یافته تر است.