دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 23 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
مقاله جستاری در گرایش و پیدایش شیعه در 24 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنوان شماره صفحه
سخن نخست.................................................................................................................. 1
شیعه.............................................................................................................................. 2
ادوار تاریخی تشیع........................................................................................................ 6
غیبت............................................................................................................................... 7
نیابت.............................................................................................................................. 7
اجتهاد............................................................................................................................ 7
مسئولیت شیعه بودن..................................................................................................... 9
مصلحت – حقیقت........................................................................................................ 14
منابع و مآخذ............................................................................................................... 24
سخن نخست
انسان زنده و پویا و تلاشگر با تکیه بر اندیشه هایش هویت می یابد و شناخته می شود نگرشی با تکیه بر کنش ها و واکنش ها و راه و رسم های انسان برتر . الگو، اسوه بی تردید راهگشا و راهنماست . و دوسوی یک مرز همراه درمقابل با یکدیگر صف آرائی کرده اند .
سمت و سوی حق و جبهه باطل ، پرچم ایمان و بیرق کفر، و بدون تقابل این دو که زندگی شاید تحمل و روزمرگی باشد و خورد و پوش و چه و چها .
سرنوشت شیعه دردوران تلخ و شیرین تاریخ پرماجرایش عبرت آمیز پند آموز است ازتشکیل نخستین هسته مقاومت درمقابل بدعت گذارها ، پوست خز پوشها ، رانت خواران و …
تا امروز که نگرش دنیای غارتگر درمقابل شیعه جر تحریف حقایق و برخورد حذفی فیزیکی نیست . تشیع همواره برپای ایستاده است .
و دشمنان این مکتب پس از یأس از مبارزه منطقی و رویاروی و اصولی بسیار کوشیده اند با تحریف اصول تشیع و پیرایه بستن به آن تا مرز خرافه و گزافه از تلالو انوار درخشان ارزشهای آن بکاهند .
اما دراوج آوازه گری دشمنان شیعه ، مکتب تشیع همواره توانسته است جایگاه تاریخی خود را حفظ کند . جستار حاضر کنکاشی به تعجیل و تلمیح است و مشتی است نمونه خروار که بیشتر از زبان دشمنان شیعه آورده شده امید که بینان اندیشه سترگ باخواندن این صفحات استحکامی بیشتر یابد .
شیعه
بعداز رحلت پیامبر اکرم ، درباره جانشینی حضرت درمیان مسلمانان اختلاف شدیدی پدید آمد و همین نظرات مختلف سبب بوجود آمدن فرق مختلفی نیز شد . ازسوی دیگر لزوم صدور قوانین جدید برای مسائل دینی و سیاسی و اجتماعی سبب شد که دانشمندان اسلامی با توجه و بهره گیری ازقرآن و سنت رسول اکرم و احادیث و اعمال جانشینان رسول خدا ، علم جدیدی به نام فقه را به وجود آورند ، که دراین علم به اعمال و رفتار روزمره انسان درجامعه اسلامی پرداخته شده و قوانینی صادر می شود .
ازقرن دوم و سوم هجری و مخصوص دردوره عباسیان و زمان مأمون خلفه عباسی جدلها و بحثهای مذهبی فرق مختلف شدت گرفت . عیسوی و یهودی و زرتشتی و سایر ادیان به آزادی هریک دلایلی را جهت اثبات حقانیت خویش عرضه می کردند و با مدعیان سایر ادیان به مباحث و مجادله می نشستند . دراین میان دانشمندان اسلامی جهت دفاع از اسلام ، علمی به نام علم کلام را پدید آورند. علم کلام درباره حقانیت دین اسلام و اصول دین بحث می نمود و وظیفه پاسداری از دین را برعهده داشت .
فرقه شیعه نیز عقاید و نظرات خاصی درباره علم فقه و کلام دارد . می دانیم که شیعیان کسانی هستند که تنها حضرت علی (ع) را به جانشینی حضرت رسول اکرم سزاوار می دانند و حضرت علی (ع) را امام اول خویش می شمارند . ازنخستین شیعیان می توان مقداد بن ای سود ، سلمان فارسی ، ابوذر غفاری و عماربن یاسر را نام ببریم . اماگروندگان به حضرت علی درقرون بعدی به چندین فرقه مختلف تقسیم شدند که مشهورترین آنها عبارتند از امامیه ، اسماعیلیه و علویه . درزیر به توضیح هریک خواهیم پرداخت ولیکن لازم به ذکر است که همگی فرق زیر با نام شیع نامیده می شوند .
غلاة یا غالیه : این گروه کسانی بودند که درحق حضرت علی و فرزندانیش غلو می کردند و اعمال ما فوق تصور بشر و الوهیت الهی بدیشان قایل می شدند و به این سبب ایشان را با جمع کلمه غلو کنندگان یا غلیه نامیده اند . این دسته درواقع شیعه محسوب نمی شوند ، اما مورخان و ملل و نحل معمولاً ایشان را جزو فرق شیعه می آورند .
امامیه : ایشان حضرت علی (ع) راامام می دانند و بیعت کنندگان با ابوبکر و خلافت ابوبکر و عمررا گمراه می دانند . مخالفین و دشمنان شیعه چون این فرقه خلافت ابوبکر و عمر را در کرده اند به ایشان نام رافضه داده اند . امامیه نام عمومی شیعه وشیعیان دوازده امامی نیز می باشد .
زیدیه : این دسته بعد از حضرت سجاد (ع) درکوفه با فرزند حضرت به نام زید بیعت کردند . این واقعه درزمان خلافت هشام بن عبدالملک رخ داد .
کیسانیه: این فرقه ازشیعه امامت را حق محمد حنفیه پسر دیگر حضرت علی بن ابی طالب (ع) می دانند که مادرش دختر حضرت رسول (ص) نبود . کلمه کیسانیه برگرفته شده از لقب مختار بن ابی عبیدثقفی می باشد که به نام کیسان ملقب ود . (عباسیان)
راوندیه : بعداز مرگ محمد بن حنیفه در سال 81 هجری قمری ، از دل فرقه کیسانیه ، راوندیه پدید آمد . بدین ترتیب دسته ای از فرقه کیسانیه با ابوهاشم عبدالله پسرمحمد بن حنیفه بعیت نمودند و چون وی درسال 98 ه . ق وفات یافت ، گروهی از پیروان او با محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بیعت نمودند و امامت حق محمد بن علی که ازفرزندان عباس عموی پیامبر بود دانستند . این گروه از این پس به شیعه آل عباس یا رواندیه معروف شدند . در مقابل شیعه آل عباس ، شیعه علویه قرارداشتند .
علویه : یا علویان اسم عام شیعیان می باشد که بخصوص دردوره عباسی این کلمه رونق زیادی گرفت . علویان بعد از امیرالمؤمنین (ع) و دو فرزندش ، حضرت زین العابدین ابو محمد بن حسین را امام می دانستند و پس از شهادت آن حضرت ، درمقابل زیدیه که زیدرا قبول می کردند این گروه برخلاف ایشان ابوجعفر محمد بن علی (114-59 ه.ق)
فرزند دیگر امام چهارم را که باقرالعلوم لقب داشت ، امام پنجم می شمارند و پس از امام پنجم ابوعبدلله جعفربن محمد الصادق (148-83) را به عنوان امام ششم می شناختند . اما بعد از وفات امام ششم ، شیعیان علوی به شش فرقه منقسم شدند ، که معروفترین آنها عبارتند از :
ناووسیه : پیروان این فرقه معتقد بودند که امام ششم وفات نیافته بلکه غیبت کرده و روزگاری برمی گردد و جهان از عدل او لبریز می شود و اومهدی موعود است . این فرقه را ناووسیه می گویند .
اسماعیلیه : این فرقه اعتقاد به زنده بودن اسماعیل فرزند امام جعفر صادق داشتند و اسماعیل را جانشین حضرت می دانند رئیس این دسته ابی الخطاب محمد بود و ازاین روی گاه ایشان را خطابیه می نامند . درواقع این گروه منشاء اصلی فرقه اسماعیلیه است که شهرت فراوانی یافت (حسن صباح و اسماعیلیان )
مبارکیه : بعداز رحلت حضرت امام جعفر صادق ، عده ای دور محمد بن اسماعیل راگرفتند و رئیسی پیدا کردند به نام مبارک که نام این فرقه ازوی گرفته شده است . درواقع مبارکیه منشعب از اسماعیلیه است و گروهی از اسماعیلیان نیز به این فرقه گرویدند .
مسئولیت شیعه بودن
شیعه بودن ، مسئولیتی ایجاد می کند ، اخص از انسان بودن و متفکر بودن و مسلمان بودن که خاک شیعه ، مسئولیت خیز است . اما شیعه علوی ، نه شیعه صفوی که عامل سلب مسئولیت و نفی همه امر و نهی هایی است که به انسان و مسلمان خطاب شده است . تشیع صفوی ، مذهب راه حل یابی است برای گریز از مسئولیتها مذهب تجلید و تذهیب و تجلیل قرآن : نه تحقیق و تفسیر قرآن . تقدیس قرآن امانه برای بازکردن و خواندن قرآن .توسل یکسره به کتاب دعا ، برای بستن قرآن ، چرا که گشودن قرآن سخت است و مسئولیت آور ، کتابی که چنان حساب و کتاب دقیقی دارد که می گوید : نتیجه یک ذره کار نیک را می بینی ، وکیفر ذره ای کار بد را می چشی (فمن یعمل مثقال ذره خیرایره و من یعمل مثقال ذره شرایره )قیامت ، روزی است که دستاورد خویش را می نگری (یوم ینظر المرءما قدمت یداه ) . همین !
وانفاق ، ازدست گذاشتن همه چیز است ، انفاق جان ، مال ، زندگی ، زن و فرزند است . چه ، درراه عقیده در راه مردم این ها همه فتنه اند . باید دنیا را پلید بشماری و شب وروزت را وقف کنی . آن هم نه درگوشه تنبلی و بی مسئولیتی زهد و ریاضت و عبادت و اعتکاف … بلکه درمتن جهاد و اجتهاد و مردم و عقیده و عمل . اینهمه مسئولیت ؟ اینهمه سنگینی ؟ خیلی سخت می گیرد .
اما شیعه صوفی نگران نیست ، زیرا برایش راه حلهای ساده ای دارد : کتاب دعا را می گشاید ، نوشته است که فلان چهار کلمه را اگر درپله چهارم صفا و مروه بایستی و بخوانی ، پولدار می شوی ! این مال دنیا – و اگر همین دعا را بنویسی ، یا رو به قبله بایستی و بخوانی . ویا با آب انار روی کاسه آب ندیده بنویسی و بخوری تمام گناهات – افزونتر ازستاره های آسمان و ریگهای بیابان و قطرات باران بخشوده می شود . پاک همچون روز اولی که از مادرزاده زائیده شدی – اینهم آخرت-پس مؤمن زرنگ به این ، رو می آورد که هم راحت تر است و هم کم خرج تر و هم پردرآمد تر ! او لای قرآن را باز نمی کند . که را ه حلش را درکتاب دعا یافته است !
علی (ع) دربرابرمان ایستاده است ، اگر بشناسیمش – که همه مصالح خویش و سرنوشت خود و خانواده و فامیل و گروهش را فدای حق و ناس می کند و لحظه ای میدان جهاد و مبارزه راخالی نمی گذارد و با این همه دربرابر مسئولیت عظیمی که بردوش دارد ، چنان مضطرب و وحشتزده است ، اضطراب و وحشتش را به دوستدار و آشنای خویش نیز منتقل می کند – بار مسئولیت بر دوشمان می افتد پیامبر پیش رویمان ایستاده است – و به دختر عزیر دردانه اش می گوید : فاطمه ! کارکن کار. که من برای تو هیچ کاری نمی توانم کرد – شناختنش از مسئولیت سرشارمان می کند .
پس بجای شناختن محمد و علی و خواندن و فهمیدن قرآن و قبول مسئولیت راه حلی می جوئیم و می یابیم !
بجای شناختن پیامبراسلام و گوش سپردن به سخنان او و بجای شناختن علی و زندگیش و خواندن و فهمیدن قرآن و قبول مسئولیت ، راه حلی می جوئیم و می یابیم !
بجای شناختن پیامبر اسلام و به جای شناختن علمی و زندگیش و خواندن و فهم نهج البلاغه اش ، حبشان را بگیر و شناختن را رها کن ! چرا که حب علی (ع) ناشناخته ایجاد مسئولیت نمی کند علی مجهول ، مانند بتی است که می پرستیمش بی آنکه میان ما و او هیچ ارتباطی وجود داشته باشد .
بی شناختن علی ، چون دیگران است ومیان او ومحبان خالص و بی معرفتش هیچگونه تحمیل و امر و نهی و مسئولیتی ایجاد نمی شود .
هرچه میخواهی گریه کن ، برسر بزن ، غش کن ، هوبکش و عشق و محبت بورز- بی اندکی شناخت علی را فرشته کن . خدایش کن نمی تواند ذره ای درزندگیت نقشی داشته باشد و بایستی بر دوشت بگذارد . فقط نشنانسش ، که شناختن مسئولیت آور است ! چنین است که شناختن علی جرم است . و به همین دلیل است که امروز – پس از قرنها – علی را باید ازبان «سایمان کتانی»و «جرج جرداق» طبیبان مسیحی – بشناسیم و نهج البلاغه را با تصحیح پاورقی و چاپ شیخ محمد عبده مفتی اعظم مصر و رهبر اهل تسنن – ببنیم . که محبان علی نه تنها به شناخت و فهم نهج البلاغه و علی ، نیازی ندارند بلکه از روبروشدن با این دو می هراسند .